eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
362 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ تاریخی در افغانستان 🔻نیروهای آموزش دیده‌ی سوریه و عراق به دست ایران، دنیا را از شر داعش نجات دادند 🔺نیروهای نظامی افغانستان 20 سال به دست آمریکا آموزش دیدند و در عرض یک ماه سقوط کردند... 👈 به گفته‌ی مقامات پنتاگون، در طول 20 سال این سازمان 88 میلیارد دلار برای آموزش ارتش افغانستان هزینه کرده این ارتش مثل ارتش پوشالی آمریکا جنبه‌ی تربیت آرتیستی داشته!  http://eitaa.com/mahdavieat
🏴 چطور برای حسینی ناله و نوحه نکنم که برای نشان دادن راه از بی راه حتی ثمره و میوه دلش را که اشبه الناس به رسول الله است فدا کرده است. 🔰 حسین علیه السلام چقدر باید سرمایه خرج کند تا انسان به راه بیاید صراط را پیدا کند و به طاغوت پشت کند؟ چرا صدای حسین علیه السلام در کربلا شنیده نمی شود؟؟ هیاهوی دنیاطلبی گوش ها را کَر کرده است! آیا صدای حسین علیه السلام را می شنوی؟ شب هشتم ◼️روضه حضرت علی اکبر را پدران و مادران شهدا بهتر میفهمند وقتی آخرین بار را بیاد می آورند که جوانشون رو از زیر قرآن رد کردند آقای مظلوم ما هم علی را فرستاد میدان نمی دونم اهل خیمه ها خواهر و عمو و عمه و...چطور دل کندند وقتی می‌دانند این علی اکبر بازگشتی ندارد. از حرم اکبر به میدان می رود گویی از جسم پدر، جان می رود ⚫️گمان مدار که گفتم برو دل از تو بريدم نفس شمرده زدم همرهت پياده دويدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی به خاک فتادم گهی زجای پريدم دلم به پيش تو جان در قفات ديده به قامت خدای داند ودل شاهد است من چه کشيدم ◼️ چقدر سخت است برای پدری که منتظرِ... مرا ذکر علی برلب، علی بابا صدا می زد خودم دیدم به چشم خود جوانم دست و پا می زد فدای مظلومیتت و دل شکسته است حسین ✍محمد تقی احمدی پرتو http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹استقرار ۱۵۰۰ تیم پلیسی در محورهای مواصلاتی سردار حسینی، جانشین پلیس راهور ناجا: 🔻بیش از ۱۵۰۰ تیم برای اجرای طرح ممنوعیت تردد، در ۳۶۵ نقطه کشور مستقر شدند. 🔻محورها با موانع فیزیکی مسدود شده و به هیچ وجه اجازه ی عبور به رانندگان داده نمی شود http://eitaa.com/mahdavieat
⭕️طلاب جهادی به کمک پرستاران رفتن 🔻به مناسبت ایام شهادت امام حسین علیه السلام و شیوع مجدد بیماری کرونا، طلاب و جهادگران در کنار هم به کمک کادر درمان رفتند. ✅حجت الاسلام خوئینی: در این فعالیت جهادی بیش از ۳۰۰ جهادگر اعلام آمادگی کرده‌اند که با برنامه ریزی و آموزش وارد بیمارستان‌های قم می‌شوند. http://eitaa.com/mahdavieat
⭕️قارچ ذاتا سرد و بسیار و برای همه خصوصا مزاج بلغمی سوداوی مضر است 🔻چون زمانی که هضم و قدرت معده کم بشه باعث میشه در خانه ی بیماری ها که معده باشه برای همه ی بیماری ها باز بشه 😔 🔴 قارچ برای روده های خشک و کیست پلی کیستیک رحمی بشدت مضر است. ⭕️طب نوین چطوری سر مردم کلاه میزاره؟ 🔻با اسم هایی همچون ویتامین و پروتئین و فیبر مواد مضر رو تبلیغ میکنه 🔯یکی از اون کلاه هایی که سر مردم گذاشته خوراندن قارچ و سویا به اسم پروتئین به مردم و حذف گوشت قرمز گوسفندی است حالا هی قارچ و سویا بخورید که پروتئین داره سنتی http://eitaa.com/mahdavieat
دستور طالبان برای جلوگیری از هرگونه مزاحمت برای تکیه‌ها و حسینیه‌ها در ولایت هرات 🔸مسئول منطقه‌ای امور فرهنگی طالبان در شمال غرب افغانستان هم گفت که شیعیان با آسودگی می‌توانند مراسم محرم را برگزار کنند و تاکید کرد که هیچ تهدیدی متوجه آن‌ها نیست. 🔸همچنین طالبان پرچمهای مربوط به محرم را که روز یکشنبه تعدادی از عناصر خودسر برد‌اشته بودند و با پرچم طالبان جایگزین کرده بودند را به جای خود برگرداند. http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت سوم)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین با چنان آهنگي ميخواندند كه خودش هم خنده اش گرفته بود. خوشحال بود. بـه هر حال، اين هم كاري بود. تمام اين چند ماهه بعد از آموزشي را بيكار مانـده بـود. خوردن، خوابيدن، حرف زدن و گاهي در خردهكاريها كمك كردن. هرچند ميگفتنـد عمليات در پيش است و اين از رفت و آمد بسيار حاج حسين و سركشـيهاي گـاه و بيگاه و دقيقش به همه گوشه و كنارهـاي لشـكر قابـل حـدس بـود. در آن بيكـاري كسل كننده، شهردار شدن هم فرصتي بود براي انجام كاري ـ كه مرتب در كلاسـهاي عقيدتي ميگفتند آن هم «عبادت» است ـ و هم كسب تجربهاي تازه براي او كه اولين سفرش به منطقه بود. از همان صبح اول، ليوانهاي بلور سبز رنگ و شيشههاي خالي مربا سـر سـفره از تميزي ميدرخشيد و چاي خوشرنگتر از هميشه بود. وقتي نصرت كه سـن و سـال بيشتري داشت و زن بچه و خانه و زندگي، يكي از ليوانها را بلند كرده و گرفتـه بـود مقابل نور و با تعجب گفته بود: «اين مال ماست؟» و بعد انگشت گوشـتآلـودش را روي آن كشيده بود و از صداي جيرجير تميزياش لذت برده بود، محمـود از تـه دل خوشحال شده بود... «محمود، محمود مي روه اب؛ سينه خيز. گوشه ات گرفته؟. سرش را چرخاند به سوي حسين. يقه خشك پيراهن نظامي، روي پوسـت عـرق سوخته گردنش كشيده شد. مثل چاقويي كند و نمك سود كه پوست را پـاره كنـد و بسوزاند. حسين كنارش ميدويد؛ با لباس يكسره سبز و چهرهاي سرخ از خشك گرما. محمود سينه بر زمين گذاشت و مثل بقيه به جلـو خزيـد. كـف دسـتش از داغـي قلـوه سـنگها ميسوخت. آنكه جلوتر بود، با فشار عجولانه پاهايش بـر زمـين، خـاك را بـه صـورت محمود مي پاشيد، زبري چندش آور شن ريزه ها زير دندان، طعم تلخ خاك در دهان خشك و چكيدن چارهناپذير قطرههاي شور عرق در چشم و خستگي دردناك بدن همـه را آزار ميداد. انديشيد: كسي آزرده نيست، انگار همه به نوعي تنبيه را پذيرفتهاند و حتـي از آن راضياند كه هيچ حرف و كلامي به اعتراض نيست. اما محمود آزرده بود. از حسين؟ از خودش؟ از بچه ها كه هيچ نگفته بودند جز به تعريف يا شوخي؟ حسين چشم در چشمش دوخته بود و گفته بود: ميداني يعني چه؟ يعنـي لقمـه حرام! او وسط ظهرِ گرما يخ كرده بود. وقتي حسين پتوي جلوي در را كنار زد و گفت: «مهمان نميخواهيد؟ همه خوشحال شدند. فرماندهي لشكر با آنها غذا ميخورد. بـرايش بـالاي سـنگر روي پتو جا باز كردند كه نيامد. نشست همان جا جلوي در كنار سفره . محمـود كـه هنوز غذا نخورده بود و دور و بر سفره ميچرخيـد تـا چيـزي كـم و كسـر نباشـد، تميزترين بشقاب استيل و قاشق و چنگالي را كه از وسـايل شخصـي خـودش بـود، برايش آورد. حسين داشت به قفسهي كتابها نگاه ميكرد كه پنج طبقه بـود و محمـود آن را از در جعبه هاي مهمات و چند آجر ساخته بود و حالا پر بود از كتـاب و چنـد ليوان پر از خاك با برگهاي تازه جوانه زدة حسن يوسف هاي سبز و بنفش. حسين گفت: خيلي قشنگ شده، نكند عراقيها عاشقش شوند و بشقاب و قاشق را از دسـت محمـود گرفـت و بـه سـفره نگـاه كـرد. كاسـه بشقابهاي پر از غذا و دو قابلم هي بزرگ وسط سفره كه هنوز تا نيمه پر بود از برنج و مرغهاي پخته و سيب زميني. حسين پرسيد: مگر چند نفر نيستند كه اين همه زيادي آمده؟و با اشارهي خفيف سر قابلمه را نشان داد. محمود گفـت: «همـه هسـتند؛ بـرادر خرازي». و رضا دنبالش را گرفته بود: «شهردار قوي است، حاجي!» بقيه شلوغ كردند: «مسئول تداركات بشود، خوش به حال لشكر است... قبل از انقلاب، مـديرِ هتـل چهار ستاره بود.... حسين رو كرد به محمود و گفت: ظاهراً دست شما خيلي بركت دارد محمود جواب داده بود: نه حاجي، بركت اعـداد اسـت. تعـدادمان را بـه جـاي دوازده نفر گفتم بيست و يك نفر. هر چند همين آقا رضا تنهايي جور بيسـت و يـك نفر را ميكشد. حسين پرسيد: به همين سادگي؟ فقط آمار جابه جا داده ايد؟ حالش هنوز آرام بود اما محمود برچيده شدن لبخندش را ديد و دلش فشرده شد. حسين از سر سفره برخاست و با صدايي كه هنوز آرام بود، گفت: و لابـد غـذا كـه اضافه ميآمد، لقمه ميكرديد براي گربه ها تا نعمت خدا حيف و حرام نشود صدايش كه حالا اندكي ميلرزيد، بلند شد: درست وقتي كه اگـر دسـته اي ديـر برسد، مجبور است نان مانده بخورد و ماستي كه در اين گرما مثل سركه ترش شده چشم در چشم محمود ايستاد. در عمـق مردمكهـايش چيـزي شـعله مـيكشـيد. ميفهمي چه كردي؟ دروغ گفته اي و غذا گرفته اي، لقمه ي حرام داده اي به اينها كـه فردا بايد در عمليات براي خدا بجنگد. فرياد زده بود: برپا ! http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴این عکس خیلی دردآوره! یک پرواز اما با دو جایگاه متفاوت! 🔹یکی برای سگ آمریکایی و دیگری برای انسان افغانستانی... 🔹۶۴۰ نفر در بخش حمل بار هواپیمای ترابری C-17 گلوب مستر نیروی هوایی آمریکا از افغانستان خارج شدند. http://eitaa.com/mahdavieat