بخونید خیلی قشنگه: اولين روزي كه امام حسين (ع) روزه گرفتند همه اهل بيت در كنار سفره جمع شدند؛ پيامبر اكرم (ص) رو به امام حسين فرمودند:
حسين جان عزيزم روزه ات را باز كن. امام حسين فرمودند:
جايزه من چه خواهدبود؟
پيامبر فرمودند: نصف محبتم را به كساني كه تو را دوست دارند مي بخشم.
حضرت علي(ع) فرمودند:
پسرم حسين جان بفرما. باز امام فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟
حضرت علي فرمودند: نصف عبادت هايم براي كساني كه عاشق تو هستند.
حضرت فاطمه(س) فرمودند:
عزيز دلم افطار كن.امام حسين پرسيدند:
جايزه شمابه من چيست؟
حضرت فرمودند: نصف عبادت هايم را به كساني که بر تو گريه مي كنند مي بخشم.
امام حسن(ع) فرمودند:
برادر جان روزه ات را بازكن و امام همان سوال را پرسيدند.
حضرت پاسخ دادند: من تا همه گنهكاران را بر تو نبخشم به بهشت نخواهم رفت.
و درهمين حال جبرئيل بر پيامبر نازل شد فرمود خدا مي فرمايد:
من از شماها مهربانتر هستم و آنقدر آن كساني كه عاشق تو هستند را به بهشت ميبرم تا تو راضي شوي یا حسین.
👈سبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين
👈حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود.
التماس دعا
http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷💐
💐
✅ #بسته_خبری
1⃣ دومین روز بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی رئیس جمهور آغاز شد. نمایندگان مجلس امروز در دو نوبت صبح و عصر، بررسی صلاحیت و برنامه وزیران پیشنهادی را در دستور کار دارند.
2⃣ خبرگزاری «اسپوتنیک» گزارش داد: «وزارت خارجه آمریکا هدف حمله سایبری قرار گرفته و احتمال نفوذ جدی به زیرساختهای مجازی آن وجود دارد.
3⃣ شانزدهمین محموله واکسن کرونای تهیه شده توسط جمعیت هلالاحمر حاوی یک میلیون و ۱۱۰ هزار دُز واکسن، در فرودگاه امام خمینی به وزارت بهداشت تحویل داده شد.
#روشنگری
#ثامن
#کرونا
http://eitaa.com/mahdavieat
✅ ویژگی های برجام جدید آمریکا چیست؟!
🔹پس از گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی وزرای خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه روز پنجشنبه ۲۸ مردادماه با انتشار بیانیه مشترکی ضمن ابراز نگرانی از پیشرفتهای حاصله در برنامه هستهای ایران، بدون اشاره به کارشکنی و نقضعهدهای مکرر خود از تهران خواستند هرچه سریعتر به میز مذاکرات بازگردد!
🔹از سویی؛ «رابرت مالی» نماینده ویژه دولت ایالات متحده در امور ایران که کشورش بیش از سه سال پیش به صورت یکجانبه و بدون هیچ دلیلی از برجام خارج شد در گفتگو با پولیتیکو در مورد نتیجه گفتوگوهای وین و سرنوشت برجام ابراز تردید کرده و برای ایران خط و نشان کشیده است.
🔹این مواضع آمریکا و اروپا در حالی است که شش دور از مرحله جدید مذاکرات در وین، اساسا با هدف احیای برجام و اطمینان از اینکه آیا نقض کننده آن یعنی آمریکا، حاضر به لغو تحریمها هست و پس از ورود به توافق، مجددا و به صورت یکجانبه از توافق خارج نمیشود، دنبال شد.
🔹ایران برای پیشبرد این مذاکرات حتی استیفای حق طبیعی خود یعنی ضرورت پرداخت خسارت از طرف خاطی را به عنوان پیش شرط مطرح نکرد و به آینده موکول نمود اما آمریکا در عمل نشان داد که هدفش از هیاهوی احیاء برجام، دریافت امتیازات فرابرجامی در کنار حفظ ساختار تحریمهاست.
🔹شش دور مذاکره در وین نشان داد که ماهیت برجامی که آمریکا و اروپا به دنبال آن هستند، شیر بییال و دم و اشکمی است که تنها نام برجام را یدک میکشد و پذیرش آن عملا نه تنها به لغو تحریمهای اقتصادی با قابلیت راستیآزمایی ختم نخواهد شد بلکه شرایط سختتر و پیچیدهتری را به ایران تحمیل میکند.
🔹به بیان دقیقتر؛ ماهیت برجامی که غرب در شش دور مذاکره اخیر در وین روی میز گذاشته و اصرار به امضاء آن در قالب توافق جدید دارد چیزی به جز خالی کردن دست ایران از ابزارهای مقابله با فشار آمریکا و غرب و پذیرش محدودیتهای جدید با رنگ و لعاب احیاء برجام نیست.
🔹این در حالی است که ایران نه تنها هیچگاه میز مذاکره را ترک نکرد بلکه در عین عمل به تعهدات خویش با تحمل سختترین تحریمهای اقتصادی غیرقانونی که ترامپ با خروج از برجام و پیگیری سیاست فشار حداکثری به کشورمان تحمیل کرد، نشان داد که قادر به مقاومت در برابر فشارهای تحریمی است و میتواند اراده خود را در تداوم اجرای برنامه صلحآمیز هستهای نیزبه مورد اجرا گذارد.
🔹بر این اساس آنچه مشخص است اینکه؛ طرف خاطی و بر هم زننده میز مذاکره یعنی آمریکا، اکنون نیز به جای جبران مافات، همچنان به دنبال استفاده از به اصطلاح دستاوردهای سیاست فشار حداکثری ترامپ پشت میز مذاکره است و هم زمان در رسانهها جار میزند که ایران باید به مذاکرات برگردد!
🔹سیاست جمهوری اسلامی ایران چون گذشته، بهرهگیری از سازوکارهای دیپلماتیک و مذاکره برای دستیابی به توافقی است که تامین کننده منافع پایدار ملت ایران باشد.
🔹میز مذاکره در صورتی می تواند مسیری برای عبور از بن بست ایجاد شده از سوی آمریکا باشد که این کشور و شرکای اروپاییاش به رسمیت شناختن حقوق قانونی مردم ایران را جایگزین لجاجت و زورگویی برای تحمیل خواستههای سیاسی خود نمایند.
http://eitaa.com/mahdavieat
🔻یک زن اهل سنت موصل در شبکه های
اجتماعی عراق نوشت:
📍وقتی می دیدم شیعیان در مراسم
هروله ظهر عاشورا لبیک یاحسین
میگفتند با تمسخر به شوهرم میگفتم
وقتی حسین کشته شد اینها کجا بودند ؟
اما وقتی داعش موصل را اشغال کرد
و حشدالشعبی ها، هروله کنان از
بخش الایسر موصل به الایمن و از
کوچه پس کوچه ها می دویدند و
مناطق را یکی پس از دیگری آزاد
میکردند و شعارشان فقط:
«لبیک یاحسین» بود، تازه فهمیدم
که این شعار یک حقیقت است و من
تا ابد مدیون عذرخواهی از حسین(ع)
و یاران باوفایش در هر عصر و
زمانی هستم.
#لبیک_یا_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
http://eitaa.com/mahdavieat
🔴طرح شائبهی عدم انجام واردات واکسن کرونا بخاطر تولید داخلی، مصداق فریب افکار عمومی است
🔸وهابزاده مشاور وزیر بهداشت در توییتر خود نوشت: قطعا وزیربهداشت و وزیرخارجه تمام تلاششان را برای واردات واکسن انجام دادند اما به دلایل محدودیت تولید واکسن در دنیا و تحریمها این موضوع محقق نشد.
🔸شخص رییس جمهور نیز چندین بار برای این موضوع دستور مستقیم داد.
🔸اینکه گفته میشود به خاطر تولید داخل جلوی واردات گرفته شد تنها یک فریب افکار عمومی است.
#کرونا
#واکسن
http://eitaa.com/mahdavieat
🔴 یاشار کذاب سلطانی با این عکس مدعی شده پناهیان در لندن بستری شده
این احمق به قدری مخاطب رو هیچ فرض کرده که نمیدونه مردم الان میتونن سرچ بزنن و حقیقت رو بفهمن
این عکس متعلق به سال ۹۶ و یکی از بیمارستانهای تهرانه و علت بستری هم فشار کاری زیاد بوده
✍️ حاجی دموکرات
http://eitaa.com/mahdavieat
#کتاب_پروانه_در_چراغانی🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_حسین_خرازی 🌷🕊
فصل دوم..(قسمت ششم)🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
مرد، تنها دستش را گذاشت پشت سرش و منتظر ماند. دژبان كه همچنان لولـة اسلحه را به سوي او نشانه رفته بود، گفت: روي دو پا بنشين. مرد نشست. حالا آن قدركلاغ پر برو تا يادت بماند اينجا نبايد بيخيال شد. جواني كه ساك سرمهاي داشت، يك قدم جلو آمد و دهـانش را بـراي گفـتن حرفي باز كرد اما اولي كه بلند قد بود، دستش را گرفت و او را به سوي خـودش كشيد. دژبان داد زد: «همين جور برو تا من بگويم بسه. مرد كه خسته بود،پنجاه قدم آن طرفتر تعـادلش را از دسـت داد. دژبـان كـه متوجه شده بود، داد زد: «از همان جا برگرد. مرد برگشت و روبه آنها كلاغ پر آمد.دو جوان خود را در سـاية نفربـر پنهـان كردند.دژبان از گوشة چشم، آنها را ميپاييد. مرد رسيد و او دسـتور داد برخيـزد. مرد با فشاري بر زانوها چهرهاش را درهم برد و ايستاد. صورت خاك گرفتهاش از عبور قطرههاي عرق،پر از شيارهاي باريك، خيس شده بود و نفس نفـس مـيزد. دژبان گفت: حالا بمانيد تا مسئولتان را پيدا كنم، گفتيد از كدام دسته ايد؟ دو جوان خود را از پناه نفربر بيرون كشيدند. اولي از همـان جـا بلنـد گفـت: سلام برادر خرازي، رسيدن بخير. و انگشتهاي كشيدهاش را براي دست دادن پيش آورد.مرد،رو به آنها چرخيد و خندان برايشان آغوش گشود. دژبان جوان همان جا ايستاده بـود، رنـگ پريـده و مبهـوت و انگـار چيـزي نميشنيد. دومي برگة مرخصي را پيش آورد و توضيح داد، مرد در جيب هايش دنبال چيزي گشت، اولي خودكار سياه رنگي را دو دستي پيش آورد و مرد آن را گرفت و پشت برگه چيزي نوشت و امضا كرد و بعد رو به دژبان گفت: «دفعة ديگر برگه را فراموش نميكنم، قول ميدهم. حالا اجازه ميدهي رد شوم؟ تو به هيچ دردي نميخوري، حسين خرازي. باد، آستين خالياش را همراه دانههاي درشت شن به صورتش كوبيـد. آسـتين بيحس را با غيظ از صورت كنار زد و روي زانوهايش نشست و ناليد. صـدايش در دشت گم شد. احساس كرد پايانِ دنيا رسيده است و او بعد از مرگ همة آدمها سرگردان روي زمين مانده است... خواسته بود راه خونريزي چشم جواد را ببندد، اما نتوانسته بود. شعلههـا را بـا همان يك دست خاموش كرده بود اما نميتوانست آن بدن سـوخته را جابـه جـا كند. حاج هدايت و آن سه بسيجي خستهاي را كه داشتند به طرفش ميآمدنـد تـا خسته نباشيد بگويند، همه را... . با هر نالهاي به سويشان دويده بود. بالاي سرشان نشسته بود. دست گذاشته بود روي رگهاي گردنشان و حس كرده بود كه زندهاند. فكر كرد با كشيدنشان روي زمين ميتواند آنها را تا جاده برساند امـا نمـيشـد، خطرناك بود. جز هدايت و كاظم همه زنده بودند، با فاصلة كمي از مرگ. و او از كنار يكي تا بالاي سر ديگري پر ميكشيد، مثلِ پروانهاي ميانِ چراغـاني.سـرانجام خسـته و ناتوان و خشمگين از اين ناتواني،زانو زده بود روي خاك و به خود سركوفت زده بود: تو به هيچ دردي نميخوري، حسين خرازي. هواپيما كه رفت، هنوز صداي وحشتناك انفجار در سرش مثل جيغـي بلنـد و پايانناپذير ادامه داشت. صدايي كه همه چيز را ميبلعيد؛ ديدن، شـنيدن و حتّـي فكر كردن را. موج انفجار مثل ضربة دستي سنگين او را روي تلي از خاك پرت كرده بود و هنوز عضلاتش لرزشي بياختيار داشت و پاهايش هيچ به فرمانش نبودند. گـرد و خاك كه فرو نشست، از ميان هياهويي كه در سـرش بـود، صـداي جيـغ تيـز و بريدهاي را تشخيص داد؛ شعله اي بود كه ميدويد. برخاست و دويد. پاهايش مثل دو تكه سرب سنگين بودنـد، رسـيد. خـود را روي او انداخت و با بدنش شعله ها را پوشاند. روي خاك غلتيد و مرد سـوخته را روي خاك غلتاند. آتش خاموش شد. مرد را بـه پشـت گردانـد. دسـتش را روي شاهرگ مرد گذاشت. زنده بود. فرياد زد: آهاي، بياييد كمـك! ايـن هنـوز زنـده است. هيچ صدايي نيامد. چشم گرداند؛ رانندة لودر افتـاده بـود و قـوطي كمپـوتش ريخته بود كنار پايش روي خاك. چند قدم دورتر، بالاي خاكريز، جواد... حركت بيارادة پاهايش خاك را ميخراشيد و دستهايش چيزي را در هوا چنگ ميزد. برخاست. از سينة خاكريز بالا رفت. تعادلش را از دسـت داد. زمـين خـورد. هنوز گيج انفجار بود... دوباره بلند شد؛ به جواد رسيد كه تنش پر از زخمهاي ريز بود. چفيهاش را از گردن باز كرد. پايش را سراند زير گردنِ جواد و تنهـا دسـتش را، از زير سرِ او رد كرد. دانست كه بايد او را هر چه زودتر به جايي برساند. امروز وقتي براي سركشي آمده بود، سراغش را از رانندة لودر گرفته بـود كـه داشت با نوك سرنيزه قوطي كمپوت را باز ميكرد.
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/mahdavieat