eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
370 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️هویج و مرغ روحانی!! 🔻هنوز بذر هویج هایی که رئیسی کاشته در نیومده؛ جوجه هاش هم هنوز مرغ نشده... ✅همچنان دستاوردهای روحانی تو بازاره بعد قیمت مرغ و هویج روحانی رو میخوان بندازن گردن رئیسی! http://eitaa.com/mahdavieat
✅ ویژگی های برجام جدید آمریکا چیست؟! 🔹پس از گزارش اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وزرای خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه روز پنجشنبه ۲۸ مردادماه با انتشار بیانیه‌ مشترکی ضمن ابراز نگرانی از پیشرفت‌های حاصله در برنامه هسته‌ای ایران، بدون اشاره به کارشکنی و نقض‌عهدهای مکرر خود از تهران خواستند هرچه سریع‌تر به میز مذاکرات بازگردد! 🔹از سویی؛ «رابرت مالی» نماینده ویژه دولت ایالات متحده در امور ایران که کشورش بیش از سه سال پیش به صورت یک‌جانبه و بدون هیچ دلیلی از برجام خارج شد در گفتگو با پولیتیکو در مورد نتیجه گفت‌وگوهای وین و سرنوشت برجام ابراز تردید کرده و برای ایران خط و نشان کشیده است. 🔹این مواضع آمریکا و اروپا در حالی است که شش دور از مرحله جدید مذاکرات در وین، اساسا با هدف احیای برجام و اطمینان از اینکه آیا نقض کننده آن یعنی آمریکا، حاضر به لغو تحریم‌ها هست و پس از ورود به توافق، مجددا و به صورت یکجانبه از توافق‌ خارج نمی‌شود، دنبال شد. 🔹ایران برای پیشبرد این مذاکرات حتی استیفای حق طبیعی خود یعنی ضرورت پرداخت خسارت از طرف خاطی را به عنوان پیش شرط مطرح نکرد و به آینده موکول نمود اما آمریکا در عمل نشان داد که هدفش از هیاهوی احیاء برجام، دریافت امتیازات فرابرجامی در کنار حفظ ساختار تحریم‌هاست. 🔹شش دور مذاکره در وین نشان داد که ماهیت برجامی که آمریکا و اروپا به دنبال آن هستند، شیر بی‌یال و دم و اشکمی است که تنها نام برجام را یدک می‌کشد و پذیرش آن عملا نه تنها به لغو تحریم‌های اقتصادی با قابلیت راستی‌آزمایی ختم نخواهد شد بلکه شرایط سخت‌تر و پیچیده‌تری را به ایران تحمیل می‌کند. 🔹به بیان دقیق‌تر؛ ماهیت برجامی که غرب در شش دور مذاکره اخیر در وین روی میز گذاشته و اصرار به امضاء آن در قالب توافق جدید دارد چیزی به جز خالی کردن دست ایران از ابزارهای مقابله با فشار آمریکا و غرب و پذیرش محدودیت‌های جدید با رنگ و لعاب احیاء برجام نیست. 🔹این در حالی است که ایران نه تنها هیچگاه میز مذاکره را ترک نکرد بلکه در عین عمل به تعهدات خویش با تحمل سخت‌ترین تحریم‌های اقتصادی غیرقانونی که ترامپ با خروج از برجام و پیگیری سیاست فشار حداکثری به کشورمان تحمیل کرد، نشان داد که قادر به مقاومت در برابر فشارهای تحریمی است و می‌تواند اراده خود را در تداوم اجرای برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای نیزبه مورد اجرا گذارد. 🔹بر این اساس آنچه مشخص است اینکه؛ طرف خاطی و بر هم زننده میز مذاکره یعنی آمریکا، اکنون نیز به جای جبران مافات، همچنان به دنبال استفاده از به اصطلاح دستاوردهای سیاست فشار حداکثری ترامپ پشت میز مذاکره است و هم زمان در رسانه‌ها جار می‌زند که ایران باید به مذاکرات برگردد! 🔹سیاست جمهوری اسلامی ایران چون گذشته، بهره‌گیری از سازوکارهای دیپلماتیک و مذاکره برای دستیابی به توافقی است که تامین کننده منافع پایدار ملت ایران باشد. 🔹میز مذاکره در صورتی می تواند مسیری برای عبور از بن بست ایجاد شده از سوی آمریکا باشد که این کشور و شرکای اروپایی‌اش به رسمیت شناختن حقوق قانونی مردم ایران را جایگزین لجاجت و زورگویی برای تحمیل خواسته‌های سیاسی خود نمایند. : http://eitaa.com/mahdavieat
🌐 میزان آراء اخذ شده وزرای پیشنهادی دولت سیزدهم ۱- عیسی زارع پور، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات: رأی اعتماد گرفت- ۲۵۶ رأی موافق- ۱۷ رأی مخالف و ۱۰ رای ممتنع ۲- حجت الاسلام والمسلمین سید اسماعیل خطیب، وزارت اطلاعات:  رأی اعتماد گرفت- ۲۲۲ رأی موافق، ۴۸ رأی مخالف و ۱۷ رای ممتنع ۳- احسان خاندوزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی:  رأی اعتماد گرفت -۲۵۴ رأی موافق- ۲۵ رأی مخالف و ۸ رای ممتنع ۴- حسین باغگلی، وزارت آموزش و پرورش: رأی اعتماد نگرفت- ۷۶ رأی موافق- ۱۹۳ رأی مخالف و ۱۸ رای ممتنع ۵- بهرام عین اللهی، بهداشت، وزارت درمان و آموزش پزشکی: رأی اعتماد گرفت- ۲۱۴ رأی موافق، ۵۵ رأی مخالف، ۱۵ رأی ممتنع ۶- حجت‌الله عبدالملکی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی: رأی اعتماد گرفت- ۱۹۱ رأی موافق ،۷۷ رأی مخالف، ۱۳ رأی ممتنع و ۵ رأی باطله ۷- سید جواد ساداتی نژاد، وزارت جهاد کشاورزی: رأی اعتماد گرفت -۲۵۳ رأی موافق ،۲۷ رأی مخالف و ۴ رأی ممتنع ۸- حسین امیر عبداللهیان، وزارت امور خارجه: رأی اعتماد گرفت -۲۷۰ رأی موافق ،۱۰ رأی مخالف و ۶ رأی ممتنع ۹- امین‌حسین رحیمی، وزارت دادگستری: رأی اعتماد گرفت -۲۷۷ رأی موافق ،۵ رأی مخالف و ۳ رای ممتنع ۱۰- امیر سرتیپ ستاد محمد رضا آشتیانی، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح: رأی اعتماد گرفت -۲۷۴ رأی موافق ،۴ رأی مخالف و ۴ رأی ممتنع و ۲ رای باطله ۱۱- مهندس رستم قاسمی، وزارت راه و شهرسازی:  رأی اعتماد گرفت -۲۶۷ رأی موافق ،۱۴ رأی مخالف و ۴ رأی ممتنع ۱۲- سیدرضا فاطمی امین، وزارت صنعت، معدن و تجارت: رأی اعتماد گرفت- ۲۰۵ رأی موافق ،۶۰ رأی مخالف، ۱۴ رأی ممتنع و ۶ رای باطله ۱۳- محمدعلی زلفی گل، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: رأی اعتماد گرفت- ۲۱۰ رأی موافق ،۵۶ رأی مخالف و ۱۹ رای ممتنع ۱۴- محمد مهدی اسماعیلی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: رأی اعتماد گرفت- ۱۸۱ رأی موافق ،۷۷ رأی مخالف و ۲۸ رای ممتنع ۱۵- احمد وحیدی، وزارت کشور: رأی اعتماد گرفت - ۲۶۶ رأی موافق ،۱۶ رأی مخالف و۳ رای ممتنع ۱۶- مهندس سید عزت الله ضرغامی، وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری: رأی اعتماد گرفت - ۲۶۲ رأی موافق ،۱۳ رأی مخالف، ۶ رأی ممتنع و ۵ رأی باطله ۱۷- مهندس جواد اوجی، وزارت نفت: رأی اعتماد گرفت - ۱۹۸ رأی موافق ،۷۰ رأی مخالف و ۱۸ رای ممتنع ۱۸- مهندس علی اکبر محرابیان، وزارت نیرو: رأی اعتماد گرفت - ۲۲۰ رأی موافق ،۴۷ رأی مخالف، ۱۵ رأی ممتنع و ۳ رای باطله ۱۹- سیدحمید سجادی هزاوه، وزارت ورزش و جوانان: رأی اعتماد گرفت - ۱۶۵ رأی موافق ،۱۰۸ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع http://eitaa.com/mahdavieat
🔻آیا هک شدن دوربین‌های زندان‌اوین در حوزه وزیر پیشنهادی ارتباطات بوده است؟ 🔹پس از انتشار تصاویری از زندان اوین در شبکه‌های اجتماعی که از برخوردهای نامناسب کارکنان و مسئولان زندان با زندانیان حکایت داشت برخی رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه و وزیر پیشنهادی ارتباطات را مسئول هک دوربین‌های زندان اوین دانسته‌اند، اما پیگیری‌ها نشان می‌دهد سیستم های مداربسته سازمان زندان ها در اختیار همان سازمان یا در اختیار حفاظت اطلاعات قوه قضائیه است و ارتباطی با مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه ندارد. 🔹همچنان که حتی سیستم های مداربسته مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه هم در اختیار مرکز آمار نیست و در اختیار حفاظت قوه قضاییه است. http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل دوم..(قسمت آخر)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین راننده گفت: من مأموريت دارم، صبر كن تا حمل مجروح بيايد.» دنده را جا زد تا حركت كند. چيزي در وجود حسين زبانـه كشـيد، خشـمي شايد. با صدايي كه سعي ميكرد كنترلش كند، از لاي دنـدانهاي بـه هـم فشـرده گفت: «دارند مي ميرند، مي فهمي؟ راننده بي حوصله سر تكان داد و گفت: «خوب جنگ است ديگر برادر من، من هم كار واجب دارم. طاقت نياورد. با تنها دستش يقة راننده را گرفت و او را با چنان شدتي به جلو كشيد كه سرش از پنجره ماشين بيرون آمد. من، حسين خرازي ام، فرمانده لشكر امام حسين و فعـلاً بـراي مـن هـيچ كاري واجبتر از جابه جا كردن اينها نيست، فهميدي؟ صورت راننده يخ كرد. چند لحظه بعد، لبخندي در گوشة لبهايش جان گرفت. نگاهش شرمنده بود. گفت: هر چه شما بفرماييد برادر. حسين پا روي ركاب گذاشت و دستش را به لبة سقف ماشين گرفت تا راه را نشان بدهد. رسيدند به خاكريز. بال در آورده بود، انگـار بـه طـرف بچـه هـا پـر ميكشيد. كسي در سرش بلند بلند تكرار ميكرد: او را به شما ميسپارم... هر جا كه ميرويد، او را با خودتان ببريد..... دنبال صدرا گشت. اما انگار همه چهرة او را داشتند. جـواد ؛حـاج هـدايت ؛ راننده لودر و آن بسيج يها كه نمي شناخت شان. مرد سوخته به هوش آمده بود و داشت ناله ميكرد. به سراغش رفت. دسـتش را به زيرِ زانوهاي او برد، راننده كتفهايش را گرفت و با هـم تـو ماشـين جـايش دادند. بعد صدرا، جواد و بسيجيها را. رانندة لودر را هم روي صندلي جلـو جـا دادند. ماشين پر شد. راننده جا باز كرد تا او هم بنشيند اما گفـت كـه نمـيآيـد. اصرار راننده را با قاطعيت رد كرد. ماشين حركت كرد و او به رد آن در ميان گرد و غبار خيره شد. بعد برگشت. با شانههاي فرو افتاده رفت بالاي سر حاج هـدايت و با نوك انگشتهايش پلكهاي او را بست. چفيه اش را از دور گردن باز كرد و بدن كوچك شدهاش را پوشاند. بغض كرده بود. چرا من؟ چرا فقط من زنده ماندهام ؟ چرا هنوز سالمم. بي هيچ زخم آشكاري در بدنم. حس كرد صورتش دارد متلاشي ميشود. چشم راستش ميسوخت. انگشتانش را به صورتش كشيده و نگاه كرد. خوني تازه روي كف دست سـوختهاش نقـش بسته بود. نفسي عميق كشيد. بوي خـاك دمـاغش را پـر كـرد. خورشـيد رو در رويش، زرد و رنگ پريده در سرازيري غروب فرو ميرفت. چشمهايش را بسـت. سنگيني هزار نامه در دستش بود كه ميسوخت. تويوتاي گل مالي شده كه ترمز كرد، چند نفر با تعجب نگـاهش كردنـد. هـر چهار چرخ پنجر بود، با بدنهاي چنان از هم دريده و سوراخ سوراخ كـه حركـت كردنش عجيب مينمود. پنجره ها لخت بود، جز پنجرة عقب كه شيشهاش مثل تار عنكبوت، تركهايش تو در تو و دايرهوار بود و جدا شده از هـم. از زوار، رو بـه داخل لوله شده بود. از ماشين پياده شد و چيزي به راننده گفت و دستي به ماشين زد كه؛ يعني برو. تويوتا حركت كرد. او نگاهش را در دشت چرخاند. شـلوغ بـود. ايـن هيـاهو را دوست داشت. نفربرها نيروهاي خسته را بر ميگرداندند؛ بلندگوهاي سيار كه روي ماشينهاي تبليغات به شتاب ميگذشتند و توي حـرف هـم مـيپريدنـد، سـرود ميخواندند، خبر ميدادند يا به بازگشتگان خير مقدم ميگفتند. چند بسيجي اسلحه به دست، رديف اسيرهاي عراقي را كنار ايستگاه صلواتي نشانده بودند و نوجواني از تُنگ پلاستيكي قرمز رنگش برايشان چيزي در ليوان ميريخت ؛ آب يا شربت. دستهايشان بسته نبود. با شلوارهاي نظـامي و پـوتينهـاي بـدون بنـد و زيـر پيراهنيهاي چركمرده، خسته و بيحوصله به نظر ميرسيدند اما آسـوده ! بـه هـر حال در آخرين جنگ، زنده مانده بودند. جلال را شناخت كه ايستاده بود جلوي عراقيها و با زبـان عجيـب و غريـب عربي و فارسياش برايشان سخنراني ميكرد. بعد از هـر دو سـه جملـه يكـي از فحشهاي من در آوردياش را با لحن و آهنگ شعارهاي عربي نثار صدام ميكرد و عراقيها هم هاج و واج هر چه را ميگفت تكرار ميكردند http://eitaa.com/mahdavieat
خواص 👌رفع خستگی 👌ارامش بخش 👌تقویت اعصاب 🔺مقداری "بِه" خشک شده را با آب سرد روی حرارت قرار دهید و به مدت 20 دقیقه دَم بکشد بعد از ان با عسل و لیمو میل کنید😋 ☕️ http://eitaa.com/mahdavieat
✨شب جمعه است... یک (حمد) ، سه قل هو الله ، سه صلوات و یک مرتبه آیه الکرسی بخوانیم و ثوابش را به ارواح رفتگانمان و ارواح جمیع مومنین و مومنات و هموطنانی که جانشان را در این مدت از دست دادند، هدیه کنیم🌷 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 دلم گرفتہ و ابرهاے اندوهش سیل آسا می بارد...😔 آیا نمی خواهی با آمدنٺ پایان خوشی بر تمام دلتنگی‌هایم باشی؟ ✨صبحت بخیر آقای غریبم✨ http://eitaa.com/mahdavieat
🔻‏امروز دلیل ممنوعیت واردات واکسن از تروریست های انگلیسی و آمریکایی از سوی رهبر انقلاب بیشتر روشن می شود. 🔸رویترز گزارش داده ژاپن در واکسن های مدرنا ماده خارجی ناشناس پیدا کرده! و تزریق 1.6 میلیون دز را متوقف کرده است. 👈واردات ‎ متعلق به این 2 تروریست از هر کشوری=مرگ بیشتر http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷💐 💐 🌀 💠 موضوع: انتشار تصاویر ندامتگاه اوین تهدید یا فرصت؟ 🍃🌻🍃 🔻چند روزیست که انتشار تصاویر ندامتگاه سر تیتر اخبار داخلی و خارجی شده و هر حزب و جناحی بر پایه اهداف خود تفسیری از این ماجرا به نفع خویش انجام میدهد. 🌀 گزاره‌های خبری: 1⃣ تهدیدهای ضعف مدیریتی باید بازنگری گردد و امیدواریم که دیگر هیچگاه شاهد چنین اتفاقی نباشیم و با دقت در انتخاب مدیران و کارمندان در بدنه دولت و ارگانهای حساس، بدون در نظر گرفتن ملاحظات جناحی و با ملاک شایسته سالاری این ضعفها را به حداقل رساند. 2⃣ تهدیدی که شاید تبدیل به فرصت شود!! بخوبی میدانیم که مخالفین، در راستای تخریب نظام اسلامی، هر وسیله‌ای را دستاویز اهداف خود کرده و با شعار حقوق بشر، بیش از پیش بر طبل مخالفت با نظام اسلامی میکوبند. یکی از بهانه‌ های مخالفین خارج نشین، اظهارات زندانیان آزاد شده در رسانه‌های خارج از کشور میباشد که دم از اوضاع بد ندامتگاهها در ایران میزنند و آنچنان از شرایط نابسامان، اتاقهای تاریک و نَمور سخن به میان میاورند که هر مخاطب عام و بی بهره از اطلاعات سیاسی، ناخواسته به همزادپنداری میپردازد. 🔺 نتیجه: انتشار این تصاویر از شبکه‌های معاند، باعث شد حداقل دید مخاطب نسبت به اوضاع زندانیان که بصورت پیشفرض توسط معاندین در ذهنشان ایجاد شده بود تغییر کند.‌ اما فراموش نکنیم که این نوع گافها قابل چشم پوشی و اغماض نمیباشند و باید عاملین معرفی و مجازات شوند. کاربرد مثال عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد را در این حادثه میتوان به وضوح مشاهده کرد.‌گاها مخالفین با دست خود، خودشان را رسوا میکنند. ✍️ http://eitaa.com/mahdavieat
🛑 شنیدید که پهلوی‌بازها میگن زمان شاه تورم نبود و تعریف میکنن در دوران ۱۳ساله دولت هویدا قیمت خودکار تغییر نکرد؟! 😐 🔹شاید قیمت خودکار تغییر نکرد، اما فقط تو یک سال قیمت زمین ۲۰۰۰ درصد (۲۰ برابر) افزایش پیدا کرد! 🔹سند؟ روزنامه اطلاعات ۱۳۵۶/۶/۱  http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پیش‌بینی دقیق رهبر انقلاب از آلوده بودن واکسن آمریکایی http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷💐 💐 💢 رسوایی ارسال یک‌ونیم میلیون واکسن آلوده آمریکایی مدرنا به ژاپن 🍃🌻🍃 🔻 بی‌بی‌سی بنگاه خبری بریتانیا با انتشار گزارشی اعتراف کرده که یک‌ونیم میلیون دُز واکسن آلوده مدرنا به ژاپن ارسال شده و شرکت دارویی تادکا در ژاپن پس از شیوع مشکوک ویروس متوجه وجود مواد خارجی عجیب در ویالهای ارسالی شده است. 🔹 ژاپن با قطع فوری تزریق واکسن آمریکایی اعلام کرده کشورهای جایگزین را برای واردات واکسن انتخاب می‌کند. 🔺 رهبر معظم انقلاب چندی پیش با اشاره به تجربیات متعدد آزمایش‌های غیرانسانی دارویی انگلیس و آمریکا روی مردم سایر کشورها، واردات واکسن از این دو کشور را برای حفاظت از جان مردم ممنوع اعلام کرد. http://eitaa.com/mahdavieat
🔴 تلاش وزارت بهداشت از باز پس گیری پول واکسن از هند ✅ اخیرا مسئولان وزارت بهداشت در نامه ای از وزیر خارجه خواسته اند تا پول پرداختی به کشور هند بابت خرید واکسن از شرکت بهارات باز پس گرفته شود. ✅ به گفته مسئولان وزارت بهداشت ، برای ۵۰۰ هزار دز واکسن از شرکت بهارات هند قراردادی منعقد و پول آن نیز پیشاپیش واریز شده اما با بهانه گیری های دادستان این کشور تنها ۱۲۵ هزار دز واکسن به ایران ارسال شده است. http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت اول)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین جلو ايستگاه شلوغ بود. چاي و شربت با كلوچه هاي شمال تقسيم مـيكردنـد، دست چند نفر هم سيب زمينيهاي آب پزِ داغ بود كه از آنها بخار بلند ميشـد و آنها انگشتهايشان را فوت ميكردند و تكه تكه پوست سيبزميني را ميكندند. گرسنه بود اما فرصت خوردن چيزي را نداشت. تمام تنش پـر از خـاك بـود. دورتر از ديگران ايستاد و شروع كرد به تكاندن لباسهايش. هالهاي از گرد و غبـار اطرافش را گرفت. درست خاك، موها، ابروها و مژه هايش را تا ريشه، خاكسـتري كرده بود، درست مثل پيرمردها. دنبال تانكر آب، چشم گرداند. آن قدر شلوغ بود كه فكر نزديك شدن به آن هم بيهوده به نظر ميرسيد. همـه كلافه از خاك و عرق به آب پناه برده بودند. آنها كه زودتر رسيده بودنـد، حـالا براي نماز ظهر وضو ميگرفتند و آنها كـه سـرحالتر بودنـد داشـتند آب بـه هـم ميپاشيدند. از كارتن بزرگي كه پر از قالبهاي سبز و صـورتي صـابون و بالشـتكهاي زرد رنگ شامپو بود، يكي را برداشـت و در جسـتوجـوي آب، محوطـه را دور زد. پشت ايستگاه صلواتي كه خلوتتر بود، كنار اجاقي كه ديگ سيبزميني رويـش ميجوشيد، سه دبة پلاستيكي سفيد رنگ پر از آب بود. يكي را برداشت و دنبال كسي كه كمكش كند،به اطراف نگاه كـرد. وانتـي آن طرفتر ايستاده بود. ظاهراً بارش را خالي كرده بودند و حـالا راننـدة ميانسـالش تكيه داده بود به در ماشين و داشت سر فرصت سيگار ميكشيد. دبة آب در دست به او نزديك شد. راننده نگاهش كرد و چشمهايش روي آستين دست راست كـه خالي بود، خشك شد و گفت: بفرماميخواستم خواهش كنم كمك كنيد سرم را بشويم. راننده نفس دودآلودش را كه با لذت تمام حبس كرده بود، بيرون داد و گفت: برو زير تانكر بشور. توضيح داد كه آنجا شلوغ است و فرصت ندارد، و حتمـاً بايـد بـرود جـايي. راننده يك پك طولاني ديگري به سيگارش زد و با بياعتنـايي گفـت: «بـرو تـو رودخانه شنا كن ! گفت كه به آب حساسيت دارد و نميتواند شنا كند. راننده كه ميخواست هر طوري شده او را از سر خودش واكند، گفت: خوب، برو كارت را انجام بده، سر فرصت برو شهرك حمام.» او باز گفت كه كارش طولاني است، و ممكن است مجبور شود برگردد خط و ديگر نميتواند اين همه خاك را تحمل كند. و ايستاد و چشم دوخت بـه راننـده. راننده به نظر كلافه ميرسيد.حالا داشت تندتند پك ميزد و دود سـيگارش را بـا شدت از ميان لبهاي غنچه شده بيرون مي فرستاد. راننده اول به زمين نگاه كرد، بعد بـه جـاده و بـه سـمت اجاقهـا و ديگهـاي سيبزميني و هر كجا بجز چشمهاي جوان كه همان جـا ايسـتاده بـود. سـرانجام سيگارِ نيمهاش را با دو انگشت از لب برداشت، چند ثانيـه نگـاهش كـرد و بعـد پرتش كرد روي زمين و از ميان دندانهايي كـه بـه هـم فشـرده مـيشـد، گفـت خلاصي نداريم كه و دبة آب را برداشت و با نگاهي كج و دلخور منتظر ماند تا جوان روي دو پـا بنشيند بر زمين و يقهاش را رو به عقب لولـه كنـد و سـرش را جـوري كـه آب لباسش را تر نكند، روبه پايين خم كند. بالاخره بريزم يا نه ؟ بلافاصله دبه را كج كرد. آب از روي موها گذشت و تيره و گلآلود بر زمـين ريخت. جوان شامپو را با كمك دندان باز كرد. شستن موهايي آنقدر خـاكي، آن هم با يك دست، سخت بود. راننده بيحوصله پابه پا كرد. چند بار دهانش را باز كرد و بست. عاقبت طاقت نياورد و گفت: «حالا مجبور بودي بياي جبهه.» جوان، گوشهايش از آب و كف پر بود. صداي مرد را خوب نشنيد و سرش را همان طور گردن كشيده،كج كرد طرف مرد و پرسيد: چي ؟گفتم مجبور بودي بيايي جبهه ؟ با اين دست نـاقص و حساسـيت بـه آب و وسواس تميزي ؟ جوان سرش را برگرداند و همانطور كه موهايش را چنگ ميزد، گفت: شـما فرض كن بله. مرد انگار كـه بخواهـد تلافـي سـيگار نصـفه مانـده اش را در آورد، دسـت برنداشت. مردم با دو دست، ساق و سالم اينجا در ميمانند. تو نصفه ـ من نميفهمـم ـ آمده اي چه كني! اصلاً ميخواهم بگويم دست و پاگير ميشوي، جبهه شـده بچـه بازي جوان، رو به راننده گفت: بيزحمت آب بريز. مرد ته دبه را بالا آورد و نصـف بيشـتر آب را ريخـت روي گـردن جـوان و لباسش را خيس كرد. بروي خودت هم راحتتري. خدا واجب نكرده، اصلاً ميخواهم بدانم تو كه نميتواني سرت را بشويي چه طور ميخواهي بجنگي ؟ http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نون سنگک 🔹مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر. 🔸اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم. 🔹مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم. 🔸گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟ 🔹مامان گفت: می‌دونی که بابا نون لواش دوست نداره. 🔸گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون می‌خواید لواش می‌خرم. 🔹مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا. 🔸این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمی‌رم. هر کاری می‌خوای بکن! 🔹داشتم فکر می‌کردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک می‌کنم باز هم باید این حرف و کنایه‌ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور می‌شه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست. 🔸با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می‌افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی‌کنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته‌اش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. 🔹راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی‌کرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بی‌خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود. 🔸یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. 🔹دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد می‌کرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که می‌اومدم تصادف شده و مردم می‌گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود. 🔸گفتم: نفهمیدی کی بود؟ 🔹گفت: من اصلاً جلو نرفتم. 🔸دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود. 🔹دلم نمی‌خواست قبول کنم تصادفی که خواهرم می‌گفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم. 🔸وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که می‌گفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟ 🔹تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه! نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قول‌هایی که به خودت دادی یادت نره! 🔰پدر و مادر از جمله اون نعمت‌هایی هستند كه دومی ندارند ‌پس تا هستند قدرشون رو بدونيم! افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمی‌كنه؛ نه برای ما، نه برای اونها... 👌 http://eitaa.com/mahdavieat
☘میشه از امروز قانون تازه ای در زندگی بنا بذاریم؟ امروز کوشش کنیم یه مقدار بیش تر از نیاز، مهربون باشیم هم با خودمون و هم بذر مهربونی رو پخش کنیم❤️☘ http://eitaa.com/mahdavieat
🔴این شخصی که دارید میبینید با یه پوشه و مشمبا داره وسط خیابون راه میره سردار احمد وحیدی وزیر کشور هستن که ساعت 6.30 صبح دارن میرن وزارتخونه http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷💐 💐 🌀 ✅ موضوع: دولت انقلابی 🍃🌻🍃 💢 توصیه‌های اقتصادی مقام معظم رهبری به دولت http://eitaa.com/mahdavieat
🔴رئیس جمهوری: مردم تاب اختلاف بین مجلس و دولت را ندارند 👤حجت الاسلام دکتر رئیسی: 🔸مردم از خاطرات گذشته این اتفاقات خاطره خوب ندارند، لذا من بر همکاری بین این 2 قوه تاکید می کنم 🔸مشکلات معیشتی مردم و پیشرفت بیماری کرونا ان شاءالله با استقرار دولت و همکاری مجلس حل خواهد شد. http://eitaa.com/mahdavieat
⭕️واکسن آلوده آمریکایی!! 🔻ما نمیگیما بی بی سی میگه... فکر کن؟!!! ✅ژاپن (حیات خلوت آمریکا) تزریق واکسن آمریکایی مدرنا را در کشورش متوقف کرد. ⁉️چرا؟! چون آلوده بوده! ‼️قابل توجه اونها که یقه چاک میکنن اگر واکسن آمریکایی وارد شده بود ما این قدر تلفات روزانه نداشتیم. ✍🏼سادات عسگری http://eitaa.com/mahdavieat
🔰 مقایسه حضور میدانی دو رئیس جمهور! http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت دوم)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین اما جوان، چنانكه حرفهاي مرد را نشنيده باشد، سرش را كج كرد و كفـي را كه كنارِ گوش و گردنش مانده بود، نشان داد و گفت: «دستت درد نكند، اين جـا را هم..... مرد آب ريخت.... حالا همه يك چيزي شنيده اند، همه ميخواهند بشوند خـرازي. يكـي نيسـت بگويد پدر آمرزيدهها، او را كه ميبينيد جنسش فرق دارد. اصلاً او مينشيند تـوي سنگر فرماندهي، كنار بيسيم، از روي نقشه دستور ميدهد... همانطور كـه حـرف مـيزد، باقيمانـدة آب را ريخـت روي سـر او. هنـوز حبابهاي كوچك شامپو روي موهايش بود كه بلند شد. كف دسـتش را محكـم روي سر كشيد تا ِ آب موهايش گرفته شود. تويوتاي گل مالي شده ايستگاه را دور زد و رانندهاش حالا در جسـتوجـوي كسي دور و بر را نگاه ميكرد و سرانجام آنها را ديد و بـه سويشـان آمـد. در ده دوازده قدميشان ترمز كرد. پريد پايين و از همان جا گفت: حاج آقا رحيم و بقيه منتظرند گوشهاي راننده وانت تيز شد. انگار از جلو خبرهايي داده اند، از سمت حبيب و بچه هايش. جوان نگاهي به صفحة بزرگ ساعت بند فلزياش كه شيشه اش تـرك خـورده بود، انداخت و گفت: همين حالا. به راننده وانت كه دبة آب به دست با چشمهاي گرد شده و دهان كمي باز بـه او نگاه ميكرد، گفت: دستت درد نكنه اخوي، اجرت با خدا. راه افتاد. راننده يك قدم به سويش برداشت. دسـتش را دراز كـرد و چنانكـه بخواهد او را بگيرد، گفت: ببخشيد شما... برگشت، دستش را تا كنار پيشاني بلند كرد و گفت: «خيلي زحمت داديم. به راهش ادامه داد. كنار ماشين كه رسيد، ايسـتاد. برگشـت و دوبـاره رو بـه راننده گفت: «ما را حلال كن، برادر جان... با اشارة سر، نصفة سيگار خاموش را روي خاك نشان داد. آفتاب، چنان داغ بود كه انگار فرصت ديگري براي تابيدن نـدارد و زمـين چنـان گرم كه گويي تكهاي از خورشيد است. هرم گرما همه چيز را پيش چشم ميلرزانـد، آدمها، ساختمانها و درختهاي خاك گرفته با برگهاي تيره رنگشان، همه ميلرزيدند و موج برميداشتند و رو بالا كشيده ميشدند. صداي ساييده شدن پوتينهاي سـنگين پـر از خـاك و سـنگريزه، فريادهـاي پـر از سرزنش حاج حسين و تكتيرها، گاه آزاردهنده ميشد. اما محمـود از ايـن همـه، چيـز زيادي حس نميكرد. چنان شعله ورِ حرفهاي آخر حاج حسين بود كه گرماي آفتـاب در برابرش هيچ مينمود. آنقدر آزرده بود كه حتّي تركيدن تاول انگشتهـايش در پـوتين خيس عرق و سوزششان را هم نميفهميد. صداي تير از جا پراندش. تيري كه آن قدر نزديك انگشت كوچك پايش به خاك نشست كه هم ضربهاش را حس كرد و هم داغياش را. حاج حسين داد زد: «زودتـر، زودتر، آن قدر كلاغ پر برويد تا گوشت تنتان آب شود. دستهاي عرق كردهاش را پشت گردن به هم قفل كرد و به زانوهاي دردناكش فشـار آورد. بدنش را رو به بالا كش داد و از جا پريد. اول هفته، صبح، باقر خوابآلوده و خندان كتري بزرگ دود زده را داده بود دسـتش و گفته بود: ما كه خلاص شديم. مواظب خودت باش. اگر غذايشان ديـر شـد، خـودت را ميخورند، آن هم بي نمك! و آنها كه بعد از نماز نخوابيده بودند و هنـوز كنـار جانمازهـاي كوچـك طـرح قدسيشان ذكر ميگفتند، يا تعقيبات مـيخواندنـد، متوجـه اش شـدند و بـرايش دم گرفتند: ماشااالله شهردار، ايواالله شهردار... http://eitaa.com/mahdavieat
🔆 قناعت مور و حرص زنبور 🔸زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه می‌کشید، در آن رنج بسیار می‌دید و حرصی تمام می‌زد. 🔹 زنبور به مور گفت: ای مور! این چه رنج است که بر خود نهاده‌ای و این چه بار است که اختیار کرده‌ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم. 🔸این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و روی پاره‌ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد. 🔹مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید. 🔸زنبور گفت: مرا به کجا می‌بری؟ 🔹مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کِشند که نخواهد. http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاحالاچشم رنگی قرمزدیده بودید؟اگرندیدیدچشمای این دختربچه افغانی روببینید که به طرزعجیبی قرمزه طالبان قصد جونشو کردن وگفتن این دخترشیطان هست باید بمیرد ، اخیرا پزشکان تشخیص دادن که وی نابغه است http://eitaa.com/mahdavieat
🥗 شب ترشی نخورید 🥗 از خوردن ترشیجات در شب پرهیز کنید؛ خوردن سرکه و ترشیجات در شب باعث دفع بیشتر کلسیم از بدن شده و موجب پوکی استخوان و ضعف اعصاب و حتی سکته‌های مغزی و قلبی می‌شود. ،سنتی http://eitaa.com/mahdavieat
رهبر معظم انقلاب در دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای دولت جدید: 🔸یک جلوه‌ی مردمی بودن همین رفتن میان مردم و شنیدن بی‌واسطه از مردم است. این حرکت بسیار خوب و مستحسنی که دیروز جناب آقای رئیسی انجام دادند که رفتند خوزستان در میان مردم، از آنها شنیدند، با آنها حرف زدند، این یک جلوه‌ای از مردمی بودن است. 🔸در فرمان تاریخی و بسیار مهم امیرمؤمنان به مالک اشتر، ابعاد مختلف بیان شده است. براساس اسلام، رابطه حاکمیت با مردم باید برادرانه و دوستانه باشد. 🔸اعتماد مردم بزرگترین سرمایه دولت است که متاسفانه تا حدی آسیب دیده است و راه ترمیم آن، «یکی شدن حرف و عمل مسئولان» است. 🔸باید در وعده‌ها و صحبت‌ها بسیار مراقب بود و اگر وعده‌ای داده شد، حتماً به آن عمل شود زیرا دادن وعده و عمل نکردن به آن موجب سلب اعتماد مردم خواهد شد. ۱۴۰۰/۶/۶ http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کودکان در از رسیدن آب بعد از افتتاح خط لوله آب رسانی بسیج سازندگی و حضور میدانی آیت الله سر از پا نمی‌شناسند! 🕊 ✌️👊🇮🇷 http://eitaa.com/mahdavieat