eitaa logo
مهدی قاسم زاده
684 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
332 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین: @m_gh_026 👤آدرس ما‌ در شبکه های مجازی ✅تلگرام t.me/mahdi_ghasemzadeh ✅سروش sapp.ir/mahdi_ghasemzadeh ✅آی گپ Igap.net/mahdi_ghasemzadeh ✅توییتر twitter.com/mghasemzadeh61 ✅ بله ble.im/mahdi_ghasemzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 رابطه دموکراسی با توسعه اقتصادی.... برخی معتقدند که برای توسعه اقتصادی ضرورت دارد، زیرا در برابر حاکمانی که اموال مردم را خودسرانه مصادره میکنند، حافظ شهروندان است اما برخی دیگر بر این باورند که در دفاع از ، دموکراسی را میتوان در صورت لزوم فدا کرد همانطور که برخی از اقتصاددانان لیبرال از دیکتاتوری پینوشه در شیلی شدیداً پشتیبانی کردند و برخی دیگر معتقدند که با ، دموکراسی نیز به نحو طبیعی شکل میگیرد زیرا توسعه اقتصادی باعث آفرینش طبقه متوسط تحصیل کرده‌ای خواهد شد که طبیعتاً خواستار دموکراسی است... برخلاف گفته‌ی نولیبرالها، بازار و دموکراسی از بنیاد در تضادند چون دموکراسی معطوف است به اصلِ "یک نفر، یک رأی"، درحالیکه معطوف است به اصلِ "یک دلار، یک رأی"؛ صرف نظر از میزانِ پولِ افراد، اصل اول وزنی مساوی به افراد میدهد و اصل دوم وزن بیشتری به پولدارها !! هر قدر هم که منطقِ بازار از برخی جنبه‌ها مثبت باشد اما قطعاً نباید و نمیتوان فقط بر اصل آن جامعه را اداره کرد چون سپردن همه چیز به سازوکار بازار بدان معناست که بینوایان شاید نتوانند حتی زندگی بخور و نمیری را سر کنند، درحالیکه میتوانند همه هوسها، حتی سطحی ترینشان را برآورده کنند؛ شاید برای همین است که جهان، برای پژوهش روی داروهای لاغر کننده بیست برابر بیشتر از پژوهش روی بیماری که سالانه بیش از یک میلیون نفر را میکشد، هزینه میکند... بنظر میرسد دموکراسی و بازار دو بنای بنیادین در یک جامعه‌ی بایسته و خوب است اما این دو بنا با هم در تضادند و باید میانشان توازن برقرار کرد؛ مشارکت در فرآیندهای دموکراتیکِ سیاسی دارای ارزشی ذاتی است که نمیتوان به آسانی برای آن ارزش، مبلغی تعیین کرد بنابراین حتی اگر دموکراسی بر اثری منفی بگذارد بازهم میتوان بخاطر ارزش ذاتیِ آن از دموکراسی حمایت کرد و نباید این واقعیت را پنهان کرد که برای دموکراسی باید مبارزه کرد و خود به خود از رونقِ اقتصادی زاده نمیشود هرچند که نولیبرالها، دموکراسی را فقط تا جایی می‌پذیرند که با بازار آزاد تقابل نکند و این بدین معناست که آنها فقط در صورتی دموکراسی را میخواهند که فاقد قدرت باشد.... 📚 نیکوکاران نابکار ✍ پروفسور هاجون چنگ @mahdi_ghasemzadeh
🔴 رابطه "فرهنگ" و "توسعه اقتصادی".... گفته میشود که فرهنگهای متفاوت باعث میشود که مردم نسبت به کار، پس انداز، آموزش، همکاری، اعتمادپذیری، قدرت و چیزهای بیشمار دیگری که بر جامعه تاثیر میگذارد، رویکردهای مختلفی پیدا کنند اما هیچ فرهنگی نیست که صراحتاً و بدون ابهام، برای خوب یا بد باشد؛ همه چیز به این بستگی دارد که مردم با "مواد خام" فرهنگشان چه بکنند. دو جامعه با مواد خام فرهنگی یکسان و مشابه، در دو موقعیت متفاوت زمانی یا اقلیمی میتوانند کاملا متفاوتی تولید بکنند و کرده‌اند... این به معنای این نیست که رفتار مردم در توسعه اقتصادی تاثیر نمیگذارد بلکه منظور اینست که فرهنگ تعیین کننده نیست و افزون بر آن، فرهنگها متغیرند؛ بعنوان مثال "تنبلی" را در نظر بگیرید، خصیصه‌ای که بیش از هر ویژگی دیگری در مورد مردم کشورهای تنگدست عنوان میشود... درست است که در کشورهای تنگدست، بسیاری از مردم اوقات خود را به بطالت میگذارند اما این بدان معنا نیست که مردم آنها به لحاظ فرهنگی، "ول گشتن" را به کار کردن ترجیح میدهند بلکه این وضعیت بیشتر نتیجه شرایط اقتصادی آن کشورهاست، نه شرایط فرهنگی؛ علتش اینست که کشورهای تنگدست به دلیل شرایط اقتصادی‌شان تعداد زیادی بیکار و نیمه بیکار دارند و اتفاقا همین افراد بظاهر تنبل وقتی به کشورهای ثروتمند مهاجرات میکنند از مردمِ محلی خیلی سخت تر کار میکنند... یا زندگی کردن "در حال" و "آسانگیر" بودنِ مردم بعضی از کشورها که نتیجه وضعیت اقتصادی آنهاست؛ در اقتصادی که به آرامی درحال تغییر است، قطعا ضرورتی احساس نمیشود که زیاد برای آینده برنامه ریزی کرد.... در واقع با آغاز ، رفتار مردم و حتی باورهایشان که شالوده رفتار آنهاست نیز تغییر میکند، بطوری که این تغییر به توسعه اقتصادی کمک خواهد کرد؛ این استدلال بدان معنی نیست که را فقط با تغییر شرایط اقتصادی حاکم بر آن فرهنگ میتوان تغییر داد چرا که فرهنگ میتواند با ترغیب و تشویق، بطور دانسته و آگاهانه نیز تغییر کند.... اما تغییرات فرهنگیِ ناشی از فقط پند و اندرزهای ایدئولوژیک دارای حد و حدودی است؛ در جامعه ای که مشاغل کافی وجود ندارد، موعظه به سخت کوشی تأثیر زیادی بر تغییر عادات کاری مردم نخواهد داشت. در جوامعی که با کارگران بدرفتاری می شود، درخواست به همکاری با کارفرمایان گوش شنوایی پیدا نخواهد کرد، و حتی ممکن است مورد تمسخر قرار گیرد... تغییر در دیدگاه ها باید با تغییرات واقعی و عینی مورد حمایت قرار گیرد یعنی ایجاد تغییر در فعالیتهای اقتصادی، نهادها و خط مشی ها؛ ترغیب باید با تغییراتی در سیاست و نهادها همراه شود تا رفتارهای مطلوب بتواند در درازمدت پایدار بماند، به نحوی که به ویژگی های "فرهنگی" تبدیل شود.... 📚 نیکوکاران نابکار ✍ پروفسور هاجون چنگ @mahdi_ghasemzadeh
🔴 راز رشد کشورهای تنگدست؛ "سرپیچی از گرایش بازار" ... اقتصاددانان استدلال میکنند اگر شرکت فولکس واگن تمام نقشه‌ها و دستورالعمل‌های تولید فولکس قورباغه‌ای را حتی به یک تعمیرگاه زیرپله‌ای در ماپوتو (پایتخت موزامبیک) بدهد، آن تعمیرگاه باز هم نمیتواند را تولید کند، زیرا فاقد توانمندی‌های فناورانه و تشکیلاتی است که شرکت فولکس واگن در اختیار دارد؛ به همین دلیل موزامبیکی ها باید واقع بین باشند و سراغ چیزهایی مانند خودرو نروند و بجای آن باید بر کارهایی تمرکز کنند که، از پیش، در آنها مهارت یافته‌اند مثلاً کشت بادام هندی!! توصیه‌های بازار آزاد شاید در کوتاه مدت درست باشد اما این بدان معنا نیست که موزامبیکی ها، یک روزی نباید چیزی مانند فولکس واگن قورباغه‌ای تولید کنند؛ در واقع اگر خواستار پیشرفتند، باید این کار را بکنند، و البته به شرط برخورداری از و سرمایه‌گذاری مناسب برای فراهم آوردنِ توانمندی‌های لازم، خواهند توانست فولکس واگن را تولید کنند، هرچه نباشد هیوندای کره نیز کارش را از یک تعمیرگاه زیرپله‌ای در دهه ۱۹۴۰ آغاز کرد... با استناد به اصل ساده اما محکمِ "حال را فدای آینده کردن" بود که آمریکایی‌ها از اجرای در سده ۱۹ خودداری میکردند، فنلاندی ها تا همین اواخر درپی جذب نبودند، کره ای ها برغم مخالفت‌های ، کارخانه فولاد ایجاد کردند، سوئیسی ها پروانه انحصاری صادر نمیکردند و آمریکایی‌ها از خارجی‌ها حمایت نمیکردند و اینکه ما، فرزندانِ خردسالمان را بجای فرستادن پیِ کار و معاش، به دبستان می فرستیم.... تویوتا بیش از ۳۰ سال از و یارانه‌ای بهره بُرد تا توانست در بازار بین المللی خودروسازی، آنهم در کلاس پایین، قابلیت رقابت پیدا کند، از زمان هنری هفتم تقریباً صد سال طول کشید تا بریتانیا در تولید پوشاک پشمی به پای کشورهای اروپای سُفلا رسید و ۱۳۰ سال سپری شد تا ایالات متحده به آن حدی از دست یافت که با خاطری آسوده دیوار تعرفه گمرکی را برچید؛ بدون داشتن افق‌های دور و دراز، احتمالاً ژاپن همچنان صادر کننده عمده‌ی ابریشم، بریتانیا همچنان صادرکننده پشم و آمریکا صادرکننده پنبه باقی میماندند و همه‌ی اینها درحالیست که تجارت آزاد از کشورهای تنگدست میخواهد که با تولیدکنندگان پیشرفته خارجی بی‌درنگ به رقابت برخیزند!! 📚 نیکوکاران نابکار ✍ پروفسور هاجون چَنگ @mahdi_ghasemzadeh
امروز جناب مصاحبه مفصلی با روزنامه اعتماد انجام داده‌اند و در آن گفته‌اند که ما می‌توانستیم اصل را قبل از خروج ترامپ از برجام بپذیریم تا ظرفیت خروج از برجام را از آمریکا بگیریم، مذاکره بمعنای پذیرفتن حرف طرف مقابل نیست، اگر توافقی ۱۴۰ صفحه‌ای است، امروز که تجربه داریم باید متن توافقی ۵۰۰ صفحه‌ای آماده کنیم، باید اولویت ما توسعه اقتصادی باشد و اکنون که تحت فشار است بهترین فرصت برای مذاکره است؛ هرچند برخی از صحبت‌های ایشان کاملا درست است اما کاش دقت می‌کردند که اولا مهمتر از تعداد صفحات، محتوای یک توافق، ضمانت اجرایی‌اش و تعهد طرفین به مفاد آن است، درثانی تجربه ثابت کرده که راه ، نگاه به داخل است تا نگاه مداوم به بیرون و کاسه‌ی گدایی به دست گرفتن و ثالثا ترامپ به دنبال گنجاندن مسائل موشکی و منطقه‌ای در برجامی بود (و می‌باشد) که به تعهدات مربوط به مفاد هسته‌ای آن نیز پایبند نمانده بود، پس مذاکره با او تنها باعث معطل کردنِ بیشتر کشور، موفقیت بیشتر او در سیاست فشار حداکثری‌اش، گرفتنِ عکس‌های مدنظرش و احیانا صلح طلب نشان دادنِ خودش می‌شد (و خواهد شد)! @mahdi_ghasemzadeh