eitaa logo
مهدی قاسم زاده
688 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
347 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین: @m_gh_026 👤آدرس ما‌ در شبکه های مجازی ✅تلگرام t.me/mahdi_ghasemzadeh ✅سروش sapp.ir/mahdi_ghasemzadeh ✅آی گپ Igap.net/mahdi_ghasemzadeh ✅توییتر twitter.com/mghasemzadeh61 ✅ بله ble.im/mahdi_ghasemzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
عوامل بسیاری به شکست "توافق اسلو" کمک کرد؛ اسرائیلی ها مایلند که گناه این شکست را بر گردن بمب گذاری های انتحاری و "اسحاق رابین" بگذارند و فلسطینیان نیز به گسترش سرسام آورِ شهرک های غیرقانونی یهودی نشین در دوران توافق اسلو اشاره می کنند... آغاز دوره "اسلو" مصادف شد با اعزام تانک ها توسط "یلتسین" برای به آتش کشیدن ساختمان پارلمان و تزریق قوی ترین مقدار بر اندام روسیه که باعث شد حدود یک میلیون یهودی از اتحاد جماهیر شوروی خارج شوند و به اسرائیل نقل مکان کنند... مهاجران شوروی، صهیونیستهای ایده آلیست نبودند بلکه پناه جویان مستأصل اقتصادی بودند که بسیاری از آنها چندان هم ادعای یهودی بودن نداشتند... پیش از ورود پناه جویان شوروی، اسرائیل در موقعیتی نبود که رابطه‌ی خود را از فلسطینی‌های مقیم غزه و مدتی هرچند کوتاه قطع کند؛ برخلاف کارگران فلسطینی که حضورشان در اسرائیل با مطالباتی از دولت یهود برای بازگزداندن زمین های به سرقت رفته و حقوق برابر شهروندی توأم بود و با این مطالبات پروژه صهونیستی را به چالش می کشیدند، ورود صدها هزار مهاجر روس به اسرائیل در این برهه، اثر معکوس داشت... عامل دیگر که در دست کشیدن تل آویو از مذاکرات جدی در گفت و گوهای صلح مخصوصا پس از سال ۲۰۰۱ تأثیر داشت، ظهور اقتصادِ فناورانه‌ی اسرائیل بود؛ این نوع رونق اقتصادی به این معنا بود که کلید دیگر در ارسال نرم افزار و تراشه های رایانه به لس آنجلس و لندن است و نه در حمل کالاهای سنگین به بیروت و دمشق... بنابراین سران رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدند که برای توفیق در بخش فناوریِ اطلاعات به روابط دوستانه‌ی اسرائیل با همسایگان عربشان یا به پایان دادن به اشغال مناطق فلسطینی فعلا نیازی ندارند... 📚 دکترین شوک، ظهور سرمایه داری فاجعه محور ✍ نائومی کلاین @mahdi_ghasemzadeh
🔴 ارتباط سرمایه‌گذاری خارجی با رشد اقتصادی ... عده‌ای تصور میکنند که، با آزادسازی ضوابط ، سرمایه بیشتری وارد کشور خواهد شد و به رشد اقتصادی یاری خواهد رساند اما این جریان سرمایه‌گذاری خارجی نیست که باعث میشود بلکه سرمایه‌گذاری خارجی خود درپی رشد اقتصادی می‌آید؛ واقعیتِ خشن این است که، نظام ایجاد و اِعمال ضوابط هر اندازه هم که آزاد باشد، بنگاههای خارجی به کشوری نخواهند آمد که اقتصادش و منابع تولیدی (نیروی کار و زیر ساخت) پر کیفیتی نداشته باشد... همین است که بسیاری از کشورهای درحال توسعه، به رغم دادن حداکثر آزادی به بنگاههای خارجی، موفق به جذب مقادیر قابل توجهی سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی نشده‌اند... برای جلب شرکت‌های فراملیتی، کشورها باید از برخوردار باشند؛ اگر مهمانی‌ای برگزار میکنید، کافی نیست به مردم بگوئید که میتوانند بیایند و هرچه دلشان خواست بکنند... مردم جایی به مهمانی میروند که میدانند پیش از رفتن آنها هم، چیزهای جالبی در آنجا اتفاق می‌افتاده است؛ مهمانان هر قدر هم که به آنها آزادی داده شود، معمولاً برای این به مهمانی نمی‌آیند که چیزها را برای میزبان جالب کنند!! 📚 نیکوکاران نابکار ✍ پروفسور هاجون چَنگ @mahdi_ghasemzadeh
🔴 رابطه‌ی تورم با رشد اقتصادی .... "تورم برای نامناسب و بد است"، این یک پیش فرض برای درمانِ اقتصادی است که وسیعاً در دوران ما پذیرفته شده، آنهم در صورتیکه بعنوان مثال طی دهه‌های ۶۰ و ۷۰، میانگین نرخ سالانه‌ی برزیل ۴۲ درصد بوده است اما برزیل در همان دوران یکی از بالاترین رشدهای اقتصادیِ جهان را داشته است؛ در این تردیدی نیست که تورم بالا و از هم گسیخته، برنامه‌ریزیِ دراز مدت را ناممکن میکند و بدونِ افقی نسبتاً دراز مدت، تصمیم‌گیریِ عُقَلایی برای میسر نیست و بدون سرمایه‌گذاریِ مطمئن نیز، رشد اقتصادی بسیار دشوار خواهد شد اما بین اذعان به طبیعتِ مخرب تورمِ لگام گسیخته و این ادعا که هرچه نرخ تورم کمتر باشد بهتر است، یک تفاوت منطقیِ فاحش وجود دارد... به عبارت دیگر، تورم داریم تا تورم؛ گاهی تورم نه‌تنها ضرورتاً زیان بخش نیست بلکه شاید با رشد سریع اقتصادی و ایجاد سازگاری هم داشته باشد و حتی شاید بتوان گفت که در یک ، حدی از تورم اجتناب ناپذیر است... هرچند شاید نولیبرال‌ها اعتقاد داشته باشند که تورم با هر نرخی باز هم جای ایراد دارد چون به نحو نامتناسبی، به کسانی که دارند لطمه میزند اما این فقط نیمی از ماجراست؛ تورمِ پایین شاید به معنای حفظِ بهتر ارزشِ درآمدهایی باشد که قبلاً کسب کرده‌اند اما سیاست‌هایی که مستلزم رسیدن به تورم پایین است شاید آنچه را که کارگران در آینده میتوانند کسب کنند، کاهش دهد... سیاستهای پولی و بودجه‌ای که برای کاهش نرخ تورم لازم است، احتمالاً به کاهش سطح فعالیت‌های اقتصادی می‌انجامد که این به نوبه‌ی خود، میزان اشتغال را کم میکند، و در نتیجه میزان افزایش یافته و پایین می‌آیند؛ لذا مهار شدید تورم برای کارگران شمشیر دولبه خواهد بود یعنی از یک طرف ارزش درآمد موجود کارگران را بهتر حفظ میکند اما از طرف دیگر، درآمد آینده‌شان را میکاهد و فقط برای دیگرانی که درآمدشان را از دارایی‌هایِ مالی با بازدهیِ ثابت تحصیل میکنند تورمِ کم میتواند موهبتی محض باشد زیرا آنان بیرونِ جای دارند و سیاست‌های حادِ کلان اقتصادی برای کاهش نرخ تورم نمیتواند اثر نامطلوبی بر دستمزدها و آینده‌شان بگذارد، ضمن آنکه ارزش درآمدی که قبلاً کسب کرده‌اند نیز بهتر حفظ میشود... 📚 نیکوکاران نابکار ✍ پروفسور هاجون چنگ @mahdi_ghasemzadeh
🔴 رابطه دموکراسی با توسعه اقتصادی.... برخی معتقدند که برای توسعه اقتصادی ضرورت دارد، زیرا در برابر حاکمانی که اموال مردم را خودسرانه مصادره میکنند، حافظ شهروندان است اما برخی دیگر بر این باورند که در دفاع از ، دموکراسی را میتوان در صورت لزوم فدا کرد همانطور که برخی از اقتصاددانان لیبرال از دیکتاتوری پینوشه در شیلی شدیداً پشتیبانی کردند و برخی دیگر معتقدند که با ، دموکراسی نیز به نحو طبیعی شکل میگیرد زیرا توسعه اقتصادی باعث آفرینش طبقه متوسط تحصیل کرده‌ای خواهد شد که طبیعتاً خواستار دموکراسی است... برخلاف گفته‌ی نولیبرالها، بازار و دموکراسی از بنیاد در تضادند چون دموکراسی معطوف است به اصلِ "یک نفر، یک رأی"، درحالیکه معطوف است به اصلِ "یک دلار، یک رأی"؛ صرف نظر از میزانِ پولِ افراد، اصل اول وزنی مساوی به افراد میدهد و اصل دوم وزن بیشتری به پولدارها !! هر قدر هم که منطقِ بازار از برخی جنبه‌ها مثبت باشد اما قطعاً نباید و نمیتوان فقط بر اصل آن جامعه را اداره کرد چون سپردن همه چیز به سازوکار بازار بدان معناست که بینوایان شاید نتوانند حتی زندگی بخور و نمیری را سر کنند، درحالیکه میتوانند همه هوسها، حتی سطحی ترینشان را برآورده کنند؛ شاید برای همین است که جهان، برای پژوهش روی داروهای لاغر کننده بیست برابر بیشتر از پژوهش روی بیماری که سالانه بیش از یک میلیون نفر را میکشد، هزینه میکند... بنظر میرسد دموکراسی و بازار دو بنای بنیادین در یک جامعه‌ی بایسته و خوب است اما این دو بنا با هم در تضادند و باید میانشان توازن برقرار کرد؛ مشارکت در فرآیندهای دموکراتیکِ سیاسی دارای ارزشی ذاتی است که نمیتوان به آسانی برای آن ارزش، مبلغی تعیین کرد بنابراین حتی اگر دموکراسی بر اثری منفی بگذارد بازهم میتوان بخاطر ارزش ذاتیِ آن از دموکراسی حمایت کرد و نباید این واقعیت را پنهان کرد که برای دموکراسی باید مبارزه کرد و خود به خود از رونقِ اقتصادی زاده نمیشود هرچند که نولیبرالها، دموکراسی را فقط تا جایی می‌پذیرند که با بازار آزاد تقابل نکند و این بدین معناست که آنها فقط در صورتی دموکراسی را میخواهند که فاقد قدرت باشد.... 📚 نیکوکاران نابکار ✍ پروفسور هاجون چنگ @mahdi_ghasemzadeh