eitaa logo
مهدی قاسم زاده
688 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
347 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین: @m_gh_026 👤آدرس ما‌ در شبکه های مجازی ✅تلگرام t.me/mahdi_ghasemzadeh ✅سروش sapp.ir/mahdi_ghasemzadeh ✅آی گپ Igap.net/mahdi_ghasemzadeh ✅توییتر twitter.com/mghasemzadeh61 ✅ بله ble.im/mahdi_ghasemzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
طبیعت بشری در جست و جوی راحت و فراغت است و سامان و قرار می‌طلبد... یاران! سخن از اهل فسق و لذت بندگان نیست، سخن از آنان است که اسلام آورده‌اند اما در جستجوی نیستند... کُنج فراغتی و رِزقی مُکفی... دلخوش به نمازی غراب وار و دعایی که بر زبان می‌گذرد اما ریشه اش در دل نیست، در باد است. در جستجوی مأمنی که او را از مکر خدا پناه دهد؛ در جستجوی غفلت کده‌ای که او را از ابتلائاتِ ایمانی ایمن سازد، غافل که خانه‌ی غفلت پوشالی است و ابتلائات دهر، طوفانی است که صخره‌های بلند را نیز خُرد میکند و در مسیر دره ها آنهمه می‌غلتاند تا پیوسته به خاک شود.... اگر کشاکش ابتلائات است که مرد میسازد، پس یاران، دل از سامان بر کَنیم و روی به راه نهیم... آه یاران! اگر در این دنیای وارونه، این است که سر بریده مردان را در تشت طلا نهند و به روسپیان هدیه کنند... بگذار این چنین باشد. این دنیا و این سرِ ما !! @mahdi_ghasemzadeh
حیات قلب در گریه است و آن کشته شد تا ما بگرییم و... خورشید عشق را به دیار مرده‌ی قلب‌هایمان دعوت کنیم و برف‌ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود.... ای تشنگان کوثر ولایت! بیایید... من سرچشمه را یافته‌ام. وا اسفا ! باطن قبله را رها کرده‌اید و بر گِرد دیوارهای سنگی می‌چرخید؟ بیایید... اینجاست. به خدا، اگر نبود که خداوند خود این چنین خواسته، می‌دیدی کعبه را که به طواف امام آمده است و حجر الاسود را میدیدی که با او بیعت میکند. مگر نه اینکه انسان کامل، غایت تکامل عالم است؟... ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟ مگر تا کجا میتوان در مُحاق غفلت و کوری فرو شد که خورشید را نشناخت؟ خون حسین و اصحابش، کهکشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می‌نمایاند. بگذار اصحاب دنیا ندانند. کِرم لجنزار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او تن می‌پرورد، چیست؟ زمین و آسمان او همان است و اگر او را از لجنزار بیرون کشند، می‌میرد.... @mahdi_ghasemzadeh
خدایا، چگونه ممکن است که تو این باب را تنها بر آنان گشوده باشی که در شب هفتم ذیحجه سال شصتم هجری مخاطب امام بوده‌اند، و دیگران را از این محروم خواسته باشی؟ راهی که آن قافله‌ی عشق پای در آن نهاد، راه تاریخ است و آن بانگ الرّحیل هر صبح در همه جا بر می‌خیزد، و اگر نه، این راحلان قافله‌ی عشق، بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبیک گفته‌اند؟ الرّحیل! الرّحیل! اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را! اکنون بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق میدانند که ماندن نیز در رفتن است، جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلیٰ و این اوست که ما را کش کشانه به خویش میخواند... عقل میگوید بمان و عشق میگوید برو؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در میان عقل و عشق معنا شود، اگر چه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبُرَد، عشق را در راهی که میرود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله‌ای نیست... این فیضانی است که علی الدّوام، زمینیان را به سوی آسمان میکشد و.... بدان که سینه تو نیز آسمان لایتناهی است با قلبی که در آن، چشمه خورشید می‌جوشد و گوش کن که چه خوشْ ترنّمی دارد در تپیدن: حسین، حسین، حسین، حسین، نمی‌تپد، حسین حسین می‌کند... @mahdi_ghasemzadeh
قافله‌ی عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده‌اند: کُل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.... این سخنی است که پشت را می‌لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار میسازد... و تو، ای آنکه در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخائرِ تقدیر نهفته بوده‌ای و اکنون، در این دوران و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده‌ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار میکشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگیهایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازَمان و لامَکانِ ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب به شهادت رسی.... یاران! شتاب کنید، قافله در راه است. میگویند که گناهکاران را نمی پذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را میپذیرند.... آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است، که او سر سلسله خیل پشیمانان است و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان، در این برهوت گم گشتگی وا می‌ماند!! @mahdi_ghasemzadeh
دهر بر مراد سفلگان میچرخد تا تو در کشاکش بلا امتحان شوی و این ابتلائات نیز پیوسته میرسد تا رغبت تو در لقای خدا افزون شود... پس ای دل شتاب کن تا خود را به برسانیم! می‌گویی: مگر سر امام عشق را بر نیزه ندیده‌ای و مگر بوی خون را نمی‌شنوی؟ کار از کار گذشته است. قرن‌هاست که کار از کار گذشته است... اما ای دل، نیک بنگر که زبان رمز، چه رازی را با تو باز میگوید؛ کلّ ارض کربلا و کلّ یوم عاشورا... عجب رازی در این رمز نهفته است! کربلا آمیزه کرب است و بلا... و بلا افق طلعت شمس اشتیاق است و آن تشنگی که کربلاییان کشیده‌اند، تشنگی است. و اگر کربلاییان تا اوج آن تشنگی_که می‌دانی_ نرسند، چگونه جانشان سرچشمه رحیق مختوم بهشت شود؟ آن شراب طهور که شنیده‌ای بهشتیان را میخورانند، میکده‌اش کربلاست و خراباتیانش این مستانند که این چنین بی سرو دست و پا افتاده‌اند. آن شراب طهور را که شنیده‌ای، تنها تشنگان راز را می‌نوشانند و ساقی اش حسین است؛ حسین از دست یار می‌نوشاند و ما از دست حسین... @mahdi_ghasemzadeh
اماما، مرا نیز با تو سخنی است که اگر اذن می‌دهی بگویم: "من در صحرای کربلا نبوده‌ام و اکنون هزار و سیصد و چهل و چند سال از آن روز گذشته است. اما مگر نه اینکه آن صحرا بادیه هول ابتلائات است و هیچکس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهد برد؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده‌ام، مُرادم آن کسانند که یا لَیْتنا کُنّا مَعَکُم گفته‌اند. پس بگذار مرا که در جمع تو بنشینم و سر در گریبانِ گریه فرو کنم". الماس اگر چه از همه جوهرها شفاف تر است، سخت تر نیز هست. ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با مطلق ممکن است... و ای دل! تو را نیز از این سنت لایتغیر خلقت گریزی نیست. نپندار که تنها عاشوراییان را بدان آزموده اند و لاغیر... صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است و کار به یک لَیْتَنی کُنتُ مَعَکُم ختم نمیشود. اگر مرد میدانِ صداقتی، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با مرگ اُنسی اینگونه هست یا خیر! اگر هست که هیچ، تو نیز از قبله دارانِ دایره طوافی، و اگر نه.... دیگر به جای آنکه با زبانْ بخوانی، در خیل اصحاب آخر الزمانی حسین(ع) با دل به زیارت عاشورا برو... @mahdi_ghasemzadeh
دنیا صراط آخرت است و در آن، هر کسی با رشته‌ی حُب به امام خویش بسته است. یکی چون شمر بن ذی الجوشن، که امام کفر است، پیش می‌افتد و آنان را به دنبال خویش می‌کشاند؛ نه با رشته‌ی جبر، که از سَر اختیار... چه سرّی است در آن که آرای کفر متشتّت است، اما ملت واحدی دارند؟ در آنها یکایک هرگز این جرأت نیست، اما چون با هم شوند و جسورِ تهی مغزی چون شمر نیز میان دار شود، بیا و ببین که چه میکنند! شرک همواره با تفرقه ملازم است، اما جلوه‌های ، آنان را چون لاشخورهایی که بر یک جنازه اجتماع کنند، بر جیفه‌های بی‌مقدار شهوت و غضب گرد می‌آورد... اما بندگان شهوت اگر هم به امارت رسند، خود کمتر امیری می‌کنند تا اطرافیان. ضعف نفس و جهالت، بندگان شهوت را نیز به استخدام ارباب غضب می‌کشاند... @mahdi_ghasemzadeh
تنِ ضحاک بن عبدالله همه‌ی عاشورا، از صبح تا غروب، به همراه اصحاب عاشورایی امام عشق بود، اما جانش، حتی نفَسی به ملکوتی که آن احرار را بار دادند راه نیافت، چرا که بین خود و حسین شرطی نهاده بود. کرم ابریشمی است که در پیله خفه میشود و بالهای رستاخیزی اش هرگز نخواهد رُست. این شرطی بود بین او و حسین... و اگر چه دیگری را جز خدایْ از آن آگاهی نبود، اما زنهار که لوح تقدیر ما بر قلم اختیار میرود! تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند اگر نه، آن شرطْ تعلقی است که حجاب راه میشود و تو را از پیوستن به جمع احرار باز می‌دارد. آن شرطْ قلّاده ای است که بر گردن تو انداخته است و با آن تو را از صحرای کربلا و از رکاب حسین (ع) می‌رباید... ضحاک بن عبدالله همه‌ی روز را جنگیده بود، اما شهادتْ همه‌ی روز را از او گریخته بود... @mahdi_ghasemzadeh
مردانگی و را کجا می‌توان آزمود، جز در میدان ، آنجا که راه همچون صراط از بطن هاویه‌ی آتش می‌گذرد؟.... دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند، و گرنه، در هنگام راحت و فراغت و صلح و سِلم، چه بسیارند اهل دین، آنجا که شرط دینداری جز نمازی غُراب وار و روزی چند تشنگی و گرسنگی و طوافی چند بر گرد خانه‌ای سنگی نباشد... عالمْ همه در طواف است و دایره‌دار این طواف، حسین است. اینجا در کربلا، در سرچشمه‌ی جاذبه‌ای که عالم بر محور عشق نظام داده است، شیطان اکنون در گیر و دار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است و امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست می‌خورد؛ از خون عاشق، خون شهید... @mahdi_ghasemzadeh