،،،،
معاون حقوقی رئیسجمهور در آنتن زندهی رسانهی ملی، خاتمی و کروبی را قهرمان ملی خوانده است. چرند گفته و غلط زیادی کرده. فتنهی سال هشتادوهشت و اصحابش، جزو خطوط قرمز نظام است. لیبرالهای دولتی میخواهند علاوه بر کشف حجاب، فتنه را نیز عادیسازی کنند. خطا نیست، بلکه خط است؛ خط استحاله.
#دولتترمیدور
🖇 افزوده:
هرگز فراموش نمیکنم که در فتنهی سال هشتادوهشت، چه بسیار جوانان بسیجی که مظلومانه و غریبانه در تهران به شهادت رسیدند. یکی از اینان، جوان هجده سالهای بود که مادرش به رهبر انقلاب گفته بود پسرم تازه در دانشگاه پذیرفته شده بود و بنا بود از مهرماه به دانشگاه برود. رهبر انقلاب به این مادر داغدار گفته بودند پسر شما در دانشگاهِ حقیقی پذیرفته شد...
آنهمه خسارات و صدمات و فجایع را خاتمی و کروبی و موسوی -لعنتاللهعلیهم- پدید آوردند. رهبر انقلاب، از آنان خواست که دستکم اعلام برائت کنند، اما هرگز چنین نکردند.
آنگاه مردک فرومایه، تاریخ انقلاب را در این حد، وارونه نشان میدهد و از شخصیتهای نکبت و رذل و خبیث، بهعنوان قهرمان ملی یاد میکند. به واسطهی نفسانیات این چهرههای شیطانی، انقلاب تا لبهی پرتگاه لغزید و میرفت که اساس و بنیان فروبپاشد.
مسأله فقط این نیست که در دیوار این دولت، چنین «آجرهای فاسد»ی هستند، بلکه دیوار دولت، کج است. عاقبتِ «دیوار کج» نیز روشن است...
https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1738468719195342094
🖇بنیادهای اجتماعی وقوع انقلاب اسلامی در نظریه علامه مرتضی مطهری
🗒 این کتاب، اولین تلاش من برای استفاده از اندوخته و ذخیرهی معرفتی استاد مطهری در راستای نظریهپردازی بود که به جامعهشناسی انقلاب میپردازد.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
،،،،
ایجاد کردن انقلاب از نگهداشتن انقلاب، آسانتر است. حفظکردن انقلاب، خیلی دشوار است. با شناختن ماهیت انقلاب، امکان حفظ و تداوم انقلاب پیدا خواهد شد(استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص۵۹).
،،،،
وضع غالب در میان جریانهای سیاسی، از گرایش به محافظهکاری و لیبرالیسم حکایت دارد و این یعنی ...
▪️▪️▪️
🖇افزوده:
این دو ضلع سیاسی - یعنی «محافظهکاران راست» و «لیبرالهای چپ» - به یکدیگر رسیدهاند و آرمانگرایی انقلابی را رادیکالیسم و تندروی میخوانند. مشکل انقلاب، اصل وجود این دو جریان عملگرا و استحالهشده است، اما میخواهند صورت مسأله را تغییر بدهند. آنچه که این دو در کنار یکدیگر نشانده، ارادهی معطوف به قدرت است. از ارزشها میکاهند تا بر قدرت خویش بیفزایند. برای تجدید میثاق با امام خمینی به «حرم خمینی» میروند، اما در واقعیت، «هویت خمینی» را برنمیتابند. سربسته بگویم؛ با «التقاط مهندسیشده» در سطح رسمی مواجه هستیم.
https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1738643721487912561
استاد مطهری و انقلاب.mp3
41.67M
🔻درسگفتار:
استاد مطهری و انقلاب اسلامی؛
متفکری که در میدان بود
(در جمع طلبههای دههی هفتادی و هشتادی)
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
،،،،،
دیشب در جمع یاران شهید لاجوردی سخنرانی کردم. همگی از فعالان مواجهه با گروهکها بودند. این سخنرانی به دلیل غلظت و صراحت، قابلانتشار نیست، اما این پرسش را نمیتوانم بیان نکنم: حکم ساختاری که مغز جریانشناس و متفکری همچون لاجوردی را طرد میکند، اما التقاطیها، بارها در آن رئیسجمهور میشوند، چیست؟!
https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1738733394013011456
،،،،
تا زمانیکه نظام حاکم، فاسد است، کار در سطح امربهمعروف و نهیازمنکر نیز بیفایده یا کمفایده است. ازاینرو، در صدر هدفهای روحانیّت در تجربۀ انقلاب، تشکیل حکومت اسلامی بود. تا حکومت، اصلاح نشود، کوشش برای تحقّق ارزشهای اسلامی در جامعه، به نتیجه نمیرسد(استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی، ص۲۶-۲۷).
🖇افزوده:
از میان پنج مرحلهی حرکت انقلاب، همچنان در مرحلهی سوم - یعنی تشکیل «دولت اسلامی» - متوقف ماندهایم. تأخیر و تلاطم و حتی تقلیل را نیز تجربه کردهایم. چرا چنین شده است؟! «جامعه»، مشروط به «دولت» است و دولت نیز تجددمآب و دوزیست است. لیبرالهای رسمی و درون قدرت، در حال انقلابزدایی از نظام هستند. وقتی «دولت جوان حزباللهی» تحقق نیابد، جامعه نیز گرفتار آفاتی خواهد بود که امروز در غلیظترین شکل، نمایان هستند. باید در پی «تحول بنیادین» و «بازسازی انقلابی» در سطح ساختاری و کلان بود. حرکات جزئی و موردی، گرهگشا نیستند. باید چرخهی غلط را درهمشکست. باید برای بازگشت به انقلاب، منطق انقلاب را احیاء کرد. دلخوشکردن به اعتراضهای جزئی و تجمعات کوچک، خطاست. باید از سطر نخست، آغاز کرد و طرح نو درافکند. تذبذب و نوسان و عقبگرد و انفعال، کافیست. باید افق وسیع انقلابی و تمدنی در مقابل خویش آفرید و دوردستها را دید. باید عقل جزوی را کنار نهاد و عقل کلی را برگرفت.
https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1738820091836893645
،،،،،
امروز برای چندین بار از سوی رهبر انقلاب تصریح شد که نه به مذاکره با آمریکا، یک موضع «تجربی» است و نهفقط «ایدئولوژیک». آیا لیبرالهای ایرانی، باز هم از ترجیح «منافع ملی» بر «ایدئولوژی انقلابی» سخن خواهند گفت؟! دستکم، باید قدرت فهم تجربهی بینالاذهانی را داشته باشند؛ هر چند از عقل و شرافت، تهیاند.
https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1738943227057088317
🗒 اوصاف منطق اسلامی- انقلابی
(تجربهی مشترک علامه مطهری و علامه مصباح)
۱. مبنانگری/ مواجههی عمیق/ رویکرد ژرفاندیشانه/ بنیانمداری/ حرکت در عمق/ رجوع به ریشهها.
۲. ایجاد تشکیلات/ تلاش ساختاری/ شبکهسازی انسانی/ مفصلبندی نیروها.
۳. التقاطستیزی/ خلوصاندیشی معرفتی/ مرزبندی فکری.
۴. مدارای عملی/ همدلی رفتاری.
۵. جامعنگری/ نظاموارگی/ تحلیل برآیندی/ مواجههی چندوجهی/ کلیتنگری.
۶. افق کلان/ نگاه تمدنی/ چشمانداز وسیع.
۷. انقلابیگری/ اسلام انقلابی/ اسلام سیاسی.
۸. اصالت فکر/ تقدم فرهنگ/ ریشهانگاری ذهنیت.
۹. ائتلاف اعتقادی/ همافزایی ایدئولوژیک/ وحدت هویتی/ همگرایی گفتمانی.
۱۰. تلاش جهادی/ کنش توحیدی/ بیشفعالی مؤمنانه.
۱۱. جریانشناسی/ عینیتپژوهی/ تحلیل وضعیت/ رصد موقعیت.
۱۲. مواجهه با دیگریها/ تقابل با اغیار/ رویارویی معرفتی/ مبارزهی نظری.
۱۳. دوراندیشی/ عاقبتنگری/ فرجامپژوهی/ آیندهپژوهی پیشدستانه.
۱۴. مفهومسازی/ عنوانبندی/ خلق تعبیر/ جعل اصطلاح.
۱۵. صراحت زبانی/ شفافیت فکری/ وضوح بیانی/ خطکشی محسوس.
۱۶. نهراسیدن/ شجاعت/ جسارت/ بیپروایی.
۱۷. استقامت/ استمرار/ تداوم/ کنش زنجیرهای/ حرکت خطی/ کشمکش سلسهوار.
۱۸. نیروسازی/ تربیت عاملیت/ چهرهپروری/ تولید شخصیت/ نخبهسازی.
۱۹. حکیمانگی/ جامع نظر و عمل/ تلاقی متفکر و مصلح.
۲۰. تجددشناسی متعمقانه/ غربشناسی فلسفی/ فهم ماهیت تجدد/ شناخت باطن غرب.
۲۱. خلق موقعیت/ فضاسازی مبتکرانه/ ابداع شرایط/ چهارچوبآفرینی فاعلانه/ بازیسازی خلاقانه.
۲۲. کنشگری تهاجمی/ حملهی بازدارنده/ رویارویی پیشدستانه/ مواجههی آفندی/ واسازی کنشگرانه/ افشای تناقضات.
۲۳. ترجیح تبلیغ/ هدایت عامه/ بسیج توده/ گفتمانسازی اجتماعی.
🖊مهدی جمشیدی
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
،،،،
آیا اکنون نیز میتوان لیبرالهای ایرانی را «احمق» دانست؟! یعنی حتی «تجربه» هم نمیتواند حقیقت را به آنها بفهماند؟! تجربهای که به دست خودشان رقم خورد! این حجم از بلاهت، باورپذیر نیست. وقتی حتی تجربه نیز نتواند در نظر اینان «دلیل» باشد، باید نتیجه گرفت که میدانند اما نمیخواهند.
#همپیالههایآمریکا
https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1739040762084269379
،،،،،
این انقلاب، بیرق برافراشتهی حسینبنعلی - علیهالسلام- در زمانهی طغیان طاغوتها و استیلای ابلیسهاست. شیاطین در کمین ارادهی ما نشستهاند تا در واپسین لحظات پیچ تاریخی، از راه بازگردیم. اما اصحاب صبر و استقامت در این گامهای نهایی، دچار تردید نمیشوند. فردا، هنگامهی تجلی تعلقخاطر به انقلاب است.
https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1739109316736723715
🔻انقلاب در قاب کنش رسولانه:
تکاندادن تاریخِ منجمدشده
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. امام خمینی، یک آرمانگرای انقلابی بود که توقع حداکثری داشت؛ یعنی امکانها و بضاعتها را فراوان میدانست و معتقد به شدن و تحقّق بود. در همان شرایط، دیگرانی بودند که از نشدن و امتناع سخن میگفتند و تحقّق انقلاب یا پیشروی پساانقلاب را توهم تصوّر میکردند، اما امام خمینی، نهفقط مصلحِ امکانها بود، بلکه امکانها را نیز حداکثری و گسترده میانگاشت. ایشان متعرضِ بیعملی برخی بزرگان بود و به آنها انتقاد میکرد و از آنها، مبارزه و موضعگیری را میطلبید، اما چون درک دیگران از شرایط، محدود و حداقلی بود، وارد وادی عمل نمیشدند و کنارهگیری و خاموشی را ترجیح میدادند. اینگونه نبود که نقطۀ آغاز شکلگیری شرایط انقلابی، همان نقطهای باشد که امام خمینی شروع به مبارزه کرد، بلکه این بستر، از چند دهه پیش فراهم شده بود، اما چهرهها و شخصیّتها از آن بهره نمیبردند. پس تفاوت در «عاملیّتها» بود و نه «شرایط». چنین نبود که در دورۀ کنشگری امام خمینی، ناگهان شرایط مساعد پدید آمده باشد، بلکه این شریط، چهبسا در گذشته، هموارتر نیز بودند، اما آنان که باید برمیآشفتند، نگاه حداقلی داشتند. امام خمینی در انتظار شرایط ننشسته بود، بلکه شرایط را برای کنشگری، فراهم میدید و به انفعال و خاموشی بزرگان، معترض بود. ازاینرو، چنین نبود که امام خمینی در نخستین واکنشهای انتقادی خود نسبت به حکومت پهلوی، دریابد که شرایط برای قیام و نهضت، مساعد است و میتوان پیش رفت. طرح ذهنی ایشان، در همان یادداشت سال ۱۳۲۳ مشهود است و این متن از منطق متقن امام خمینی برای درافکندن انقلاب و ستاندن حکومت از طاغوت حکایت میکند. ایشان پیش از عمل، امکان و شدن را دریافته بود و آنگاه وارد میدان عمل و عین شد.
[دوم]. برخلاف روایتهایی که در دهههای اخیر از امام خمینی ارائه میشود، مقصد ایشان از انقلاب، «توحید» بود و نه «مردمسالاری». توحید در نظر ایشان، اصالت داشت و در حکم هدف غایی بود، اما ایشان بر این باور بودند که باید این مقصد اعلی را از طریق حضور و کنشگری مردم، محقّق کرد و جامعه را در راستای آرمانهای قدسی و انقلابی برانگیخت. به بیان دیگر، ایشان برای مردمسالاری، جنبۀ «طریقیّت» در نظر گرفته بود و آن را در کنار و در عرض توحید ننشانده بود. فهم تاریخی ایشان این بود که «تحقّق اجتماعیِ شریعت»، وابسته به در اختیار گرفتن حکومت است و تا زمانی که حکومت در دست قدرتهای طاغوتی باشد، آرمانهای دینی، در تعلیق خواهند ماند. ازاینرو، باید حکومت را در اختیار گرفت تا تحوّل بنیادی رخ بدهد و ساختارها و نظامات اجتماعی در خدمت هدفهای دینی قرار بگیرند. پس در انقلاب ایران، توحید جنبۀ عالی و غایی داشت و هیچ امر دیگری در عرض آن قرار نگرفت.
[سوم]. در میان لیبرالهای رسمی، از آنجا که میل به عبور از روایت امام خمینی از انقلاب وجود دارد، کوشیده میشود با تاریخی تفسیر کردنِ منطق نظری و عملی ایشان، زمینه برای چنین گذاری فراهم شود. اینان بر این باور هستند که امام خمینی در نسبت با موقعیّتهای خاص و منحصربهفردی که در آنها قرار داشت، موضعگیری میکرد و از این جهت، مواضع ایشان، «فراتاریخی» نیست؛ جز مجموعهای از کلّیّات که جنبۀ تاریخی ندارند. در واقع، اینان نمیتوانند به صراحت، تفکّر امام خمینی را کنار بگذارند و در برابر ایشان، پرچم انکار و نفی و عبور برافراشته کنند، اما میتوانند با ساختن یک برداشت بهشدّت تاریخی و موقعیّتی و اقتضایی، ایشان را در گذشته و تاریخ و وضعیّتهایی که تکرار نمیشوند، محصور و محدود کنند و به این واسطه، دستاویزی برای چرخش فکری و هویّتی خویش بیابند. این در حالی است که آنچه که آنها، عَرَضیات تفکّر امام خمینی میشمارند، بارهاوبارها تکرار شدند و چه در دورۀ پیشاانقلاب و چه در دورۀ پساانقلاب، در کنش ایشان بازتاب یافتند؛ بهطوریکه شخصیّت فکری و سیاسی امام خمینی، گرهخورده با همین مواضع قطعی و تکرارشونده است. به بیان دیگر، این قطعات از کنشهای امام خمینی، «سنّت» و «منطق» ایشان بودهاند و نه پارهای «کنشهای اقتضایی». امام خمینی در موقعیّتهای مشابه، از جمله مواجهه با نهضت آزادی، قائممقام رهبری، گروهکها، سلمان رشدی و انحرافهای فرهنگی، آنچنان قاطع و صریح و جدّی موضعگیری کردند که نمیتوان این مواضع را به تاریخ خاص، نسبت داد. مسأله، تاریخ و شرایط متغیّر آن نیست، بلکه این است که کسانی در درون ساختار رسمی، دچار استحاله و دگردیسی شدهاند اما چون نمیتوانند امام خمینی را انکار کنند، او را به تاریخ حواله میدهند تا تناقضها و تعارضهای خویش را در دیدۀ مخاطب، مستحیل نمایند.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60