eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
10.1هزار دنبال‌کننده
74 عکس
14 ویدیو
5 فایل
۱. نویسنده‌ و محقق فرهنگ هستم. ۲. تنها رسانه‌ی رسمی‌ و معتبری که مواضعم در آن منتشر می‌شود، این کانال است. ۳. مسئولیت مواضعم، بر عهده‌ی خودم است، نه هیچ نهاد یا جریانی، و درج عناوین حقوقی را در کنار نامم تأیید نمی‌کنم. ۴. مستقل و غیرسفارشی می‌نویسم.
مشاهده در ایتا
دانلود
،،، ارجاع رهبر انقلاب به سنت سیاسی-فرهنگی دهه‌ی شصت در زمینه‌ی مشروط‌بودن حضور قاریان مصری در ایران به نتراشیدن ریش و تصریح به حرمت ریش‌تراشی و اینکه محاسن، ظاهر و شکل اهل صلاح است‌ و به‌حتم باید رعایت شود، حاکی از تداوم حساسیت و قاطعیت ایشان نسبت به نمادهای فرهنگی اسلام و انقلاب است. 🖇 افزوده: ۱. صلاح در برابر فساد است و اختصاص به باطن و نهان ندارد، بلکه جنبه‌ی بیرونی و ظاهری نیز دارد. مؤمن حقیقی، هم در ظاهر و هم در باطن، اهل تعبّد و انقیاد و تکلیف نسبت به حکم شرع است. ۲. موج تجدّد رضاخانی -لعنةالله‌علیه- جامعه‌‌ی ایران را از لحاظ بافت هویتی و معنایی، آنچنان دستخوش انحطاط و افول کرد که ما از سنّت‌های اصیل خویش دور شدیم. انقلاب، بازگشت به همین خویشتن هویّتیِ گمشده و مهجور بود. اما پس از دهه‌ی شصت، به‌تدریج نیروهای تکنوکرات و لیبرال، از نمادها و ظهورات اسلامی و انقلابی عبور کردند و این وضع، همچنان ادامه و بسط یافت. ۳. روشن است که برخی لایه‌های اجتماعی، مسئولیت خاص و تشدیدشده دارند، از جمله نیروهای فرهنگی و فکریِ منتسب به دین و انقلاب. نباید از ظواهر و اَشکال عبور کرد و دیانت را تنها به درون، ارجاع داد. ۴. همچنین باید اشاره کرد که بسیاری از اصحاب قدرت و سیاست در دولت‌ها، شکل صالحانه ندارند و در علن و عیان، مرتکب حرام شرعی می‌شوند. این تجاهر در سطح رسمی و حکومتی، اسباب تأسف است. ۵. البته حتی لایه‌هایی از انقلابی‌ها یا شبه‌انقلابی‌ها نیز اهتمام به ظواهر اسلامی را تنگ‌نظری و جمود و تحجّر و خشک‌اندیشی می‌دانند. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1740976808506277075
،،،،، یک مسأله؛ ۱. تداوم کشف حجاب ۲. و در نتیجه، عادی‌سازی اجتماعی ۳. و آن‌گاه، فروپاشی اقتدار است، و مسأله‌ی دیگر؛ ۱. گسترش کشف حجاب ۲. و شکل‌گیری یک لایه‌ی اجتماعی بزرگ ۳. و آن‌گاه، امتناع مواجهه است. ازاین‌رو، مخالفت شورای‌عالی امنیت ملی، معقول و منطقی نیست.‌ دست‌کم باید اجرای پلکانی را برمی‌تابیدند. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1741154031661483415
،،،، رئیس‌جمهور گفته قانون حجاب را به دلیل اینکه به معنی ایستادن در برابر مردم است، اجرا نمی‌کنم. او در مقام سخن، به «حق» و «عدل» ارجاع می‌دهد، اما اینک در مقام عمل، «عرف» را معیار می‌انگارد؛ آن هم عرفِ سکولارِ اقلّی را. می‌دانستیم که مبنای نظری لیبرال‌های اصلاح‌طلب، «دموکراسی سکولار» است. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1741231121111018940
،،،،، حضور اهل فسق و هرزگی و بی‌بندوباری در مراکز دولتی و تظاهرشان به کشف حجاب و بی‌عفتی، دل مؤمنان را خون کرده. قانون‌شکنی رئیس‌جمهور و چراغ سبز او به جریان لاابالی‌گری، بر حجم لجن‌پراکنی‌ها و گستاخی‌ها افزوده. علمای قم! بزرگان جبهه‌ی انقلاب! حرمت و اعتبار شریعت اسلام در عرصه‌ی عمومی، از دست رفته است... 🖇 افزوده: با بیست‌ونه‌ زنی که در زمستان سال نودوشش، کشف حجاب کردند نیز برخورد قضائی شد، ولی اثر نبخشید و سرانجام، این دمل چرکین، ترکید. امروز در تهران، شاید در حد بیست درصد کشف حجاب در خیابان مشاهده می‌شود. این وسوسه، ریشه و زمینه دارد و همچون بیماری واگیردار است؛ عوام را فریب می‌دهد و در عمق جامعه پیش می‌رود تا تبدیل به یک جریان و موج اجتماعی شود. می‌خواهند حاکمیت را در برابر جماعت انبوه قرار بدهند تا مواجهه، ممتنع شود. همه‌ی تحرکات، مهندسی‌شده و معطوف به براندازی هستند. فرهنگ، مقدمه است برای فروپاشی سیاسی. تعلل‌ها ‌و تأخیرها، عفونت را وسعت بیشتر می‌بخشد و همه‌ی پیکر را آلوده می‌سازد. خاستگاه اصلی فتنه‌ی هویتی، در درون خود نظام است؛ نیروهای استحاله‌شده‌ای که نقش خواص جلّال را ایفا می‌کنند. اینان اگر هم در قدرت رسمی نباشند، بازوهای رسانه‌ای دارند و در حال ذهنیت‌سازی هستند. عنان و زمام ذائقه‌ی جمعی را به دست گرفته‌اند و می‌خواهند میوه‌ی نافرمانی فرهنگی را در قلمرو سیاست بچینند. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1741279088329135887
،،،، والله دروغ می‌گویند؛ به اسلام، ایمان ندارند. ما از سادگی‌مان فریب اینها را می‌خوریم. آرزوی‌شان لغو احكام اسلام است؛ «اصلاحات» را این می‌دانند. باید ببینیم فكر و سیاست‌های‌شان چیست. این برنامه‌ها با اسلام می‌سازد؟! گیرم کسی دو متر پارچه هم دور سرش ببندد. علامه مصباح، ۱۳۸۰/۳/۱۵ https://B2n.ir/y77820 https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1741345964720503889
🗒 غرق گذشته برای تنفّس اکنون مهدی جمشیدی ۱. در فیلم «در سایه‌ی سرو»، دختر، هویت جهانی‌شده دارد؛ یعنی اینجایی نیست. از اینجایی‌بودن او، تا حد بسیار زیادی نشانه‌زدایی شده و همین نشان می‌دهد که جهانی (تجددی) شده است. البته اندک نمادهایی از سنت بومی و محض به چشم می‌خورد، اما روشن است که این بقایا، در حکم میراث فرهنگی هستند و کارکرد هویتی ندارند. اینجایی‌بودنِ رقیق و سست وی، چیزی شبیه عواطف و رسوم قومی و ملی است که همچون پوسته و عادات‌واره هستند. ۲. او فقط با عصبانیت روانشناختی پدرش درگیر نیست، بلکه مسأله، گذشته‌ی آرمانی و ایدئولوژیک است که همچنان سایه‌ی خویش را گسترده و زندگی را به محاق برده است و تا غرق نشود، زندگی در تعلیق خواهد بود. باید از آن گذشته رها شد تا طعم زندگی را چشید. زندگی، مشروط به این نفی و انکار شده است. آن گذشته‌ی آرمانی، جنگ و ایدئولوژی است که تاریخش سپری شده اما سایه‌اش برقرار مانده است. حال و هوای پدر، حاصل همین گذشته است و گویا جنگ، هیچ نتیجه‌ای جز این تلخی مستمر نداشته است. فیلم، در ستایش صلح است و در مذمت جنگ، و می‌خواهد بگوید نسل جدید که زخم‌خورده از جنگ است، فقط به زندگی می‌اندیشد. ۳. این فیلم، مبتنی بر گونه‌ی دیگری از طرح استعمار است که کمتر روایت شده است. کسانی که بر اساس اشکال رایج استعمار قضاوت می‌کنند، گمان می‌کنند که این اثر، خارج از طرح استعمار است. در این روایت جدید، میان ما و استعمار، هیچ فاصله‌ای نیست و ما طرح استعمار را به‌صورت تشدیدشده، درونی کرده‌ایم. این انسان، جهانی (تجددی) شده و دغدغه‌هایش عام و انسان‌گرایانه است. ۴. پدر در این اثر، به صورت ذاتی، خبیث و خشن نیست، بلکه هرچه هست، ته‌نشست‌های ایدئولوژی است که او را به زنجیر کشیده است. او اگرچه می‌خواهد اما نمی‌تواند به خود واقعی‌اش که مستقل از ایدئولوژی است بازگردد. او به سبب تعلقاتش به گذشته‌ی تاریخی و هویتی، ازخودبیگانه شده است. پدر، دیگر جایی در زیست‌جهان جدید ندارد و به‌ناچار، باید برود تا امکان زندگی فراهم آید. او مزاحم و مانع است، چون نمی‌تواند خودش را از گذشته‌اش تهی کند. این اثر، دفاع مقدس را این‌چنین تباه و سیاه بازنمایی می‌کند و ارثیه‌ی جنگ را در بیماری عصبی پدر، منحصر می‌سازد. فرورفتن لنج در عمق آب، غرق‌شدن همه‌ی خاطرات و ارزش‌ها و آرمان‌های دفاع مقدس است تا بتوان به زندگی بازگشت. باید میان جنگ و زندگی، یکی را انتخاب کرد؛ این معادله، دو برنده ندارد. آری، با مجموعه‌ای از دوگانه‌های سکولاریستی مواجه هستیم که در لایه‌ی پنهان اثر، نهفته شده‌اند: «جنگ/ صلح»، «خشونت/ احساس»، «ایدئولوژی/ زندگی»، «آرمان/ واقعیت»، «فروپاشی/ نجات»، «مهاجرت/ مبارزه»، «تداوم/ گسست» و ... . ۵. کشف حجاب کارگردان این اثر، به زبان صریح، هم‌داستانی او را با جریان زن، زندگی، آزادی می‌رساند. افسوس که ذهنیت کودکان و نوجوانان، به دست کسانی افتاده که حتی در حد التزام به حجاب نیز، تقیّد و تعهد ندارند و در عمل نشان می‌دهند که هویت تجددی دارند و پیاده‌نظام طرح استعمار هستند. استعمار می‌خواهد با تولید آثار ضدجنگ، نسل جدید ما را به سوی انفعال و وادادگی سوق بدهد تا زمینه‌ای برای بسط و استیلای بی‌هزینه‌ی خود فراهم کند. می‌خواهند هویت اسلامی و انقلابی ما را _ که در دفاع مقدس، تجلی یافت _ در عمق دریای تجدد جهانی‌شده، غرق کنند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
،،،، «باید بترسیم و مراقب باشیم که با ابتلاء به خودفراموشی اجتماعی، هویت خود، فلسفه‌ی انقلاب و شاکله‌ی نظام را از یاد نبریم.»(رهبر انقلاب، ۱۴۰۳/۱۲/۱۸). چرخش‌هایی که در بخش‌هایی از حاکمیت و جامعه مشاهده می‌کنیم، برخاسته‌ی از فراموشی خویشتن اصیل انقلابی و استحاله‌شدن در تمدن غربی است. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1741457848792937003
،،،، در خواب هم نمی‌دیدیم که روزی برسد در نظام جمهوری اسلامی، زنان مؤمن برای استقرار حکم شرعی و سیاسی حجاب، در سرما و زیر باران، تحصن کنند! بدیهیات هویتی، به محل نزاع در ساختار رسمی تبدیل شده‌اند! حتی چراغ نهادهای فرهنگی نیز دراین‌باره، خاموش است! شاکله‌ی نظام، دچار محافظه‌کاری شده... 🖇 افزوده: فلسفۀ وجودیِ انقلاب، تحقّق اجتماعی و ساختاریِ شریعت بود، اما اینک می‌نگریم که تردید و انکار به جانِ واضحات انقلاب افتاده است؛ چه در ساحت عمومی و چه در ساحت رسمی. ترکیب لیبرالیسم و محافظه‌کاری، راه تنفّس انقلاب را مسدود کرده و می‌رود که در گرداب زنجیره‌ای از عقب‌نشینی‌ها و انفعال‌ها فرو برویم. حوزه که باید برای احکام اسلام، فریاد برآورد، سکوت را برگزیده و نهادهای فرهنگی نیز همگی گرفتار اهمال هستند. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که باید نقش قوّۀ عاقلۀ فرهنگی را ایفا کند، نه‌فقط تدبیر ندارد، بلکه باور نیز ندارد. هیچ‌کس نسبت به آنچه که حرام شرعی خوانده شد و گفته شد که به‌قطع، برچیده خواهد شد، احساس مسئولیّت ندارد. آنچه که مشاهده می‌کنیم، تعلیق نیست، بلکه غرض، تعطیلی است. اراده‌های سرد و عقیم و ناانقلابی در عمق ساختار رسمی، چشم به امکان‌ها ندارند و با اعداد، به جنگ ارزش‌ها رفته‌اند. رسم عافیت آن است که من نیز مُهر سکوت بر لب بکوبم و زبان‌درازی نکنم، اما اگر حقیقت را نگویم، به روح‌الله عجمیان و آرمان علی‌وردی چه خواهم گفت؟! https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1741502569289562662
،،،، حتی اگر قانون حجاب ابلاغ شود، اجرا نخواهد شد. دولت لیبرال، هزارویک بهانه در آستین دارد؛ چون از اساس، «باور» ندارد. فقدان باور حاکمان، تعبیری است که بارها علامه مصباح به کار می‌برد. «اختلال بنیادین» این است که جمهوری اسلامی، حضور لیبرال‌ها را در قدرت پذیرفته. قدرت، سرشار از مهندس بازرگان‌ها شده. 🖇 افزوده: باید تاریخی اندیشید و کلّیّت‌ها را در نظر گرفت. سرگرم‌شدن به جزئیّات، خطاست. هنگامی‌که روح لیبرالیسم به جان نظریۀ نظام انقلابی افتاده و موریانه‌وار، در حال جویدن ستون‌های آن است، باید سطح تحلیل را تغییر داد. از افق فراتر که بنگریم، مسأله‌‌های دیگری را که بسیار کلان و اساسی هستند خواهیم یافت. همۀ ارزش‌های انقلاب اسلامی در حال فرسوده‌شدن هستند. خودفراموشیِ جمعی، یک لایه ندارد، بلکه به دلیل اختلال ساختاری، عمومیّت‌ یافته و شاید هم تثبیت شده است. خطر مهجوریّت روح انقلاب در ساختار رسمی، جدّی است، بلکه باید از تعیّن و تحقّق سخن گفت و نه امر محتمل. نباید به فروع و نمودها بسنده کرد، بلکه باید در پی علاج اساسی بود. موریانه‌ها از مرز بدیهیات انقلابی نیز عبور کرده‌اند و به عمق ساختار رسیده‌اند. قدرت رسمی نتوانسته در عمل، مرزهای هویّتی‌اش را با دیگری‌هایش، به‌صورت شفاف و بی‌تعارف، تعریف کند و ازاین‌رو، دچار اختلاط گفتمانی و هرج‌ومرجِ معنایی شده است. ساختار، گرفتار مشکل مزاجی است... https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1741586473489709684
،،،،، مایل نبودم که به سیاست خیابانی توصیه کنم، اما گویا بخش عمده‌ی اصحاب سیاست، گوش شنوا ندارند. دولت وفاق، پرچم قانون‌شکنی و شریعت‌سوزی را برافراشته و قلدری می‌کند. شایسته است در اعتراض به اهمال‌ها و سستی‌های کارگزاران نسبت به حرام شرعی و سیاسی کشف حجاب، در تجمع مقابل مجلس حاضر شویم. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1741617394791821198
،،،، کاش آوینی بود. کاش مصباح بود. غربت، چقدر دشوار است. آتش دشمن، سنگین است. برخی خودی‌ها تردید کرده‌اند. نیروهای کمی در خط مقدم مانده‌اند. کسانی‌که مانده‌اند، خسته‌ و زخمی‌اند، اما قصد عقب‌نشینی ندارند. آتش‌به‌اختیار شده‌اند. مانده‌اند تا خط، شکسته نشود. مانده‌اند تا شهید بشوند. خشاب من، پر است...