eitaa logo
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
1.6هزار دنبال‌کننده
784 عکس
92 ویدیو
14 فایل
دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه کانال‌ها و صفحات من⬇️ https://zil.ink/mimte
مشاهده در ایتا
دانلود
⏬ دیوارِ از همه کوتاه ترِ حجاب اجباری (قسمت 1) ✅ مخالفین حجاب اجباری دو دسته اند: اول عامد معاند و دوم دلسوز جاهل 1️⃣ دسته اول که در این نگاره بدان می پردازم، آن دستِ آشکار و نهانی است که برای افساد ، استحاله و سپس تسلط فرهنگی بر جمهوری اسلامی، اگر از در بیرون برود، باز از پنجره داخل می آید. این جریان امروز پیراهن حجاب اجباری را سر نیزه کرده است، لیکن هدف همان است: استعمار فرهنگی این ملت ! این هم ابتدای مسیر است. عروسک های خیمه شب بازی که توسط این دست هدایت میشوند دو قل خارج نشین و داخل نشین دارند. خارج نشین ها اخیراً ادعا میکنند با حجاب مخالف نیستند، و جهت مخالفتشان را هم فقط قانون حجاب اجباری است. این بار قانون حجاب که از لوازم و الزامات حکومت اسلامی است را هدف گرفته اند؛ اما این، سنگری از سناریوی فتح سنگر به سنگر است. آنهایی که به نان باگت های واشنگتن و پاریس و لندن عادت و ارادت دارند، اگر راست می گویند و به روضه ی «نقض آزادی زن» گریه شان در می آید، یک فحش هم نثار حکومت هایی کنند که حجاب و محجبه ها را محدود می‌نمایند و تحت آزار قرار میدهند. این قماش، دستشان به قدرت برسد ، سر از تن حجاب هم جدا میکنند. اما قسم داخل نشین هم اگر آروغ روشنفکری می زنند، نانشان امروز در این روغن است؛ شما ردپای دانه درشت هایشان در « -یاسر »ها می بنید، و دانه ریزهایشان هم که دارند بر سر «توييتی چند؟» چانه میزنند. از بعضی دخترهای پست برق نشین و سلبریتی های بیسواد گرفته تا مسئولین یقه سفید و چادری لیبرال مسلک! القصه امروز بیش از آن که نفی یا رد قانون بماهو یک مساله ی حقوقی، قضایی و اجتماعی موضوعیت داشته باشد، طریقیت یافته است. و می بینیم در مقابل تهاجم ها، قانون بدیهی حجاب است که سینه سپر کرده است. اما بی شک از روی جنازه ی این قانون عبور کنند، گام های بعدی را تا برهنگی و شیء شدگی زن و الخ خواهند رفت. پشت این چهره ی بزک کرده ی مظلوم نمای آزادی طلب، یک جاهلیت متجدد است که به لحاظ محتوا همان جاهلیت اولی است، هرچند که فن بیانش با کلاس تر و ظاهرش اتوکشیده تر شده باشد. (ادامه دارد...) 囧 @segerme
⏬ دیوارِ از همه کوتاه ترِ حجاب اجباری (قسمت 2) در این قسمت به آن دسته از مخالفین حجاب اجباری می پردازم که دلسوز و هستند و از قضا با ریش یا با ( و یا حتی با عبا و عمامه )، روی دیگر سکه ی این ماجرا را تشکیل داده اند. به زعم ایشان حجاب اجباری یک ضد تبلیغ است و اگر از همان اول حجاب آزاد بود، بی حجاب و باحجاب در کنار هم در کمال صلح زندگی میکردند. گمان میکنند قانون حجاب اجباری استبدادی ست و غیر عقلانی! و در مواضعی با مروجان ِ « حجاب هر کس به خودش ربط داره » هم قطار می شوند. چند اشتباه مساله شناختی در این عده به شرح اجمل : 1️⃣ فهم غلط ماهوی از حجاب : حجاب یک امر اعتقادی و فردی صرف نیست. حجاب بروز رفتاری یک جهان بینی در صحنه اجتماع است. حال، یا این جهان بینی به زادگاه اصلی اش یعنی دین، منطبق است، و یا بر اساس معقولات شخصی به مفاهیم دینی شباهت و نزدیکی پیدا کرده است. اجبار اگر در امور ذهنی و فردی مذموم باشد، حکومت اسلامی وظیفه دارد رفتار اجتماعی جامعه را بر اساس موازین اسلامی تنظیم و ایشان را تربیت کند. ( تاکید میکنم که این نگاره ناظر به علاقه مندان و معتقدان به اصل رعایت حجاب است ) 2️⃣ فهم غلط مخاطب شناسانه : در جامعه ی سرشار از آنومی اجتماعی ما تفسیر کردن مخاطبین به میل خود ( و به تعبیری یارکشی کردن ) غیر علمی ست. نه هر کس که است با اصل مخالف است، نظام را قبول ندارد و در حال نافرمانی مدنی است، و نه هر کس که حجاب را قبول کرده و انجامش میدهد، به تمامی مبانی اسلامی مسلط و مقید است. باید تنوع و تکثر ریشه های رفتاری مخاطب را مد نظر قرار بدهیم و از شیوه های صحیح آماری استفاده کنیم. 3️⃣ دیوار کوتاه حجاب اجباری : باید کارکرد هر کدام از ساختارها را در جامعه بدانیم. حکومتی یک نقشی دارد، یک نقشی دارد، هنجارها و عرف نقش دیگر. اولاً نباید بنابر نکته ی قبل ، بدحجابی را به پای دین ستیزی و دین گریزی بنویسیم و ثانیا نباید تمام تقصیر ها را از رشد بدحجابی به گردن بیندازیم. قانون بازدارنده حکومتی آخرین سهم را در این زمینه دارد. ریشه مشکل را از متولیان و مسئولین ذی ربط بیست و چند نهاد فرهنگی ِ مرتبط با حجاب بپرسید. ریشه ی مشکلات را در جیب تاجرانی که چشم بازار را با هر پوشاک خوب و بدی که می شد کور کرده اند جستجو کنید. سهمی از این مشکلات را به گردن هزاران فیلم و سریال و کانال و برنامه ماهواره ای و چه چه بدانید. و الخ. این عرض بنده همان فرمایش است که « در زمینه فرهنگ احساس ولنگاری میکنم ». 4️⃣ تفسیر و ایستا از جامعه : این عزیزان تصور میکنند اگر حجاب بود هر کس به هر رویه ای که اعتقاد داشت عمل میکرد و آب از آب هم تکان نمیخورد. باید پرسید چگونه می شود تغییرات تدریجی در سطح فرد و اجتماع در نظر نگرفت؟ چگونه می شود بی حجاب و با حجاب ها را منزوی تصور کرد و تبادلات و تاثیر و تاثرات این دو را به یکدیگر از گوشه چشم انداخت؟ این نگاه که به بیشتر به یک شوخی می نماید را، باید ناآگاهانه در مسیر اسلام زدایی قرار گرفتن دانست. غرب هم به لحاظ مقیدات فرهنگی خود، از 100 سال پیش تا کنون به شدت با امروز متفاوت است. یک روز روشنفکران با ادعای تساوی تحصیلی و شغلی زن قیام کردند و امروز ماجرا از شیوع هم جنس گرایی (بازی) و چه و چه، به تن فروشی مردان و ... رسیده است. 囧 @segerme
انتقام👊 میخواستم قبل از رسیدن هفته و ، در مورد برنامه های مناسبتی این ایام مطلبی را بنویسم، فرصت نکردم؛ اما با گذشت این روزها سوژه های مناسبتری برای این موضوع جفت و جور شد. سالهاست که موضوع از سبد مسائل اجتماعی - فرهنگی خارج و به یک موضوع سیاسی بلکه امنیتی بدل شده است. به طور خلاصه میتوانم، دستپاچگی مدیران فرهنگی (اعم از مردم و مسئولین) و عطف جریان مهاجم فرهنگی به را به عنوان دلایل عمده فهرست کنم. اما به نظر می رسد، موضوع در این سالها بیشتر از این که خودش اصل باشد، قرار است پازل مبارزه علیه را تکمیل کند. وگرنه اجبارِ حداقل میزان حجاب در یک حکومت اسلامی بدیهی ست. کما این که حکومت اسلامی در مورد سایر مفاسد اجتماعی ملزم به واکنش است. پس معلوم می شود، مبارزه علیه حجاب اجباری همان مبارزه با جمهوری اسلامی ست در بسته بندی جدید. لذا وقتی جمهوری اسلامی نشانه باشد، حکماً هر گونه انشقاق و افتراق و میان مردم، از آن جایی که موجب تضعیف نظام خواهد شد میتواند خودش هم یک هدف باشد. تحریک های اجتماعی در دستور کار است. مبارزه یا رسانه ای علیه حجاب اجباری که این روزها پرچمش را با دلارهای آمریکایی به دست گرفته از همین قبیل است. قرار است جامعه زنان و مردان را به ورطه دو قطبی دیگری بکشانند. قرار است مخالفین و موافق حجاب ( ِ اجباری) مانند تقابل استقلال و پرسپولیس به جان هم بیفتند. رقص دختر کشف حجاب کرده در شب شهادت امام صادق (ع) جلوی درب مسجد را در این بستر و از این عینک معنا کنید. هر چه مساله ی حجاب بیشتر به ی حجاب تبدیل شود و هر چه در آتش این ماجرا ، هیزم بیشتری ریخته شود، به نفع جریان معاند است. هر چه بیشتر بدحجاب و باحجاب در وضعیت تقابل و نفرت قرار بگیرند، هر چه بیشتر این دوگانه شدت بگیرد و تلقی دشمن انگاریانه طرفین از یکدیگر جدی تر شود، اتفاقاً حل مساله ی هم مشکل تر می شود. حال مع الاسف اقدامات مدیران و دست اندرکاران فرهنگی هم در همین زمین بازی رقم میخورد. اقدامات علیه فحشا را در مبارزه با مسیح علینژاد خلاصه میکنند و برای اثبات پوچی نظر وی، دنبال سند و مدرک برای ابتذال او می گردند. انگار اگر معلوم شود او قبل از ازدواج تجربه بارداری داشته یا فلان سال با فلان نماینده مجلس صیغه بوده، استدلال های (مغالطه های) او هم پاسخ داده خواهد شد. حاشا که بعد از این باید منتظر او جذبش جدیدش باشند. فلذا طبیعی ست که این دست اندرکاران فرهنگی ، برای هفته حجاب و عفاف، منتظر باشند تا همایش بگیرند بلکه با این کار اردوکشی کرده و تعداد چادری ها و مذهبی ها را به رخ بکشانند! سالن همایش هم اگر کوچک باشد تا عده ی زیادی بیرون بمانند چه بهتر! این بزرگواران هم ناخواسته بازیچه شده اند و عرصه خطیر را با میدان جنگ و عرصه ی اشتباه گرفته اند. این اردوکشی ها و لشکرکشی ها ضمن این که به نظر میرسد بیشتر به جهت تخلیه عصبانیت باشد، در آتش نفرت این دوقطبی بیشتر می دمد. چند خانم که شاید حجاب مناسبی هم نداشته باشند در این ها حضور پیدا میکنند؟ در راهپیماییهای حجاب که انگار میخواهند سر به تن دیگر زنان نباشند چند دختر اصطلاحاً بدحجاب شرکت میکند؟ جریان حزب اللهی تصور می کند تمام آنچه که باید با آن مبارزه کند، از تمامی مفاسد فقط حجاب است و آن را هم در مبارزه با اشخاص خلاصه میکند. برای همین فکر میکند اگر خواهر علینژاد را بیاورد و رجز بخواند انتقام خودش را گرفته و حساب بدحجاب ها را کف دستشان گذاشته است. و با دست خود تمام بدحجاب ها را در صف مخالفین جمهوری اسلامی معنا میکند. حال آن که پرداختن به مساله ی حجاب بماهو حجاب بزرگترین اشتباه راهبردی این سی و خرده ای سال ماست. حجاب انعکاس سبک زندگی و نظام عقاید و منظومه ی گرایشهای زن است. برای نجات مردم از آتش سوزی دود را از پنجره بیرون نمیکنند! باید آتش را خاموش کرد. برخورد ناصواب جریان فرهنگی مذهبی کشور که عملاً بازیچه ی جریان مقابل شده را یک طرف بگذارید. اما برخورد رهبری با پدیده دقیقا عکس چنین برخوردی ست . یعنی تقلیل موضوع به یک موضوع ساده ی فرهنگی. رهبری پرداختن به این مسائل رو بنایی را و فرعی میداند و ظاهر نامناسب زن را در کنار همه ی نقایص ظاهر و باطن انسان تصویر میکند. 囧 @segerme
⏬ دیوارِ از همه کوتاه ترِ حجاب اجباری (قسمت 3) در ارتباطات میان فردی کشور ، چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی ، مغالطه موج می زند. در شرایطی که عموم مردم، هم در مرتبه ابراز استدلال به مغالطات گوناگون دچار هستند و هم در مرتبه ی مواجهه با استدلال حضور پررنگ این مغالطه های رسانه ای را لمس نمیکنند، بدیهی ست بازار شبهات داغ و بدفهمی رایج باشد. که به نظر می رسد بیش و پیش از همه باید یقه ی آموزش و پرورش را در این زمینه بگیریم! یکی از مغالطه های رایج که به نوبه ی خودش قوت غالب فضای ارتباطاتی ماست، مغالطه ی و تحلیل و تفسیر انتزاعی و مغرضانه است. ما در طول شبانه روز در توجیه و تحلیل پدیده های اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی و... به شدت با این مغالطه مانوس هستیم. عوامل ایجاد پدیده ها و پیامدهایشان را آن گونه که می خواهیم و می پسندیم تفسیر میکنیم. به نوعی علت پدیده ها را به میل خود، جعل میکنیم. یکی از نمونه های پرتکرارش هم این ادعاست که « وضع نامطلوب حجاب در کشور نتیجه اجبار و تحمیل حجاب ()‌ است.» در صورتی که گزاره های تفسیرگرایانه به ویژه در گزاره های اجتماعی نیازمند پژوهش های علمی دقیق و بی طرفانه نسبت به موضوع است. اعتبار این گزاره منوط است به استناد به اعتبار پژوهش های اجتماعی انجام شده و از این مجراست که علل ( نه علت ) شکل گیری پدیده های اجتماعی و سهم هر کدام مشخص می شود. و از قضا شما را به این نکته توجه بدهم که، خواسته یا ناخواسته یکی از پیامدهای فعالیت رسانه ای علینژاد در کمپین نه به حجاب اجباری، دمیدن در آتش این مغالطه و القای این نکته که : « ایده ی حجاب اجباری شکست خورده است » در میان دلسوزان عرصه حجاب و در نهایت مدیران جامعه است. در حالیکه با نگاهی به وضعیت فعالیت های فرهنگی در کشور و سابقه آن در چهل سال گذشته، به نظر می رسد طرح چنین مدعایی وجاهت علمی نداشته باشد. وضعیت فعالیت ها و سیاست های فرهنگی کشور در این سالها وضعیت ست. نه در عرصه بلکه در بسیاری از مسائل فرهنگی کشور، شرایط مطلوب حاصل نشده است. علاوه بر مساله حجاب، فرهنگ رانندگی و ترافیک، جنون مصرف گرایی، مصائب فضای مجازی، استعمال فراگیر فحش و کلمات رکیک، آمار پایین کتابخوانی، میل به تجمل گرایی، بهداشت عمومی در زندگی اجتماعی و بسیار مسائل دیگر نیز به عنوان چالش ها و مسائل فرهنگی، همچنان روی میز مدیران فرهنگی ست. این یکنواختی و همگونی مولفه های فرهنگی کشور بیشتر، ناشی از همان در ساحت مهندسی فرهنگی به نظر می رسد. لذا این گونه تحلیل های تک سببیِ مغرضانه از اساس نیازمند تجدید نظر است. http://3germe.blog.ir/post/5@segerme
به مناسبت برنامه های روز دختر انتقام👊 میخواستم قبل از رسیدن هفته و ، در مورد برنامه های مناسبتی این ایام مطلبی را بنویسم، فرصت نکردم؛ اما با گذشت این روزها سوژه های مناسبتری برای این موضوع جفت و جور شد. سالهاست که موضوع از سبد مسائل اجتماعی - فرهنگی خارج و به یک موضوع سیاسی بلکه امنیتی بدل شده است. به طور خلاصه میتوانم، دستپاچگی مدیران فرهنگی (اعم از مردم و مسئولین) و عطف جریان مهاجم فرهنگی به را به عنوان دلایل عمده فهرست کنم. اما به نظر می رسد، موضوع در این سالها بیشتر از این که خودش اصل باشد، قرار است پازل مبارزه علیه را تکمیل کند. وگرنه اجبارِ حداقل میزان حجاب در یک حکومت اسلامی بدیهی ست. کما این که حکومت اسلامی در مورد سایر مفاسد اجتماعی ملزم به واکنش است. پس معلوم می شود، مبارزه علیه حجاب اجباری همان مبارزه با جمهوری اسلامی ست در بسته بندی جدید. لذا وقتی جمهوری اسلامی نشانه باشد، حکماً هر گونه انشقاق و افتراق و میان مردم، از آن جایی که موجب تضعیف نظام خواهد شد میتواند خودش هم یک هدف باشد. تحریک های اجتماعی در دستور کار است. مبارزه یا رسانه ای علیه حجاب اجباری که این روزها پرچمش را با دلارهای آمریکایی به دست گرفته از همین قبیل است. قرار است جامعه زنان و مردان را به ورطه دو قطبی دیگری بکشانند. قرار است مخالفین و موافق حجاب ( ِ اجباری) مانند تقابل استقلال و پرسپولیس به جان هم بیفتند. رقص دختر کشف حجاب کرده در شب شهادت امام صادق (ع) جلوی درب مسجد را در این بستر و از این عینک معنا کنید. هر چه مساله ی حجاب بیشتر به ی حجاب تبدیل شود و هر چه در آتش این ماجرا ، هیزم بیشتری ریخته شود، به نفع جریان معاند است. هر چه بیشتر بدحجاب و باحجاب در وضعیت تقابل و نفرت قرار بگیرند، هر چه بیشتر این دوگانه شدت بگیرد و تلقی دشمن انگاریانه طرفین از یکدیگر جدی تر شود، اتفاقاً حل مساله ی هم مشکل تر می شود. حال مع الاسف اقدامات مدیران و دست اندرکاران فرهنگی هم در همین زمین بازی رقم میخورد. اقدامات علیه فحشا را در مبارزه با مسیح علینژاد خلاصه میکنند و برای اثبات پوچی نظر وی، دنبال سند و مدرک برای ابتذال او می گردند. انگار اگر معلوم شود او قبل از ازدواج تجربه بارداری داشته یا فلان سال با فلان نماینده مجلس صیغه بوده، استدلال های (مغالطه های) او هم پاسخ داده خواهد شد. حاشا که بعد از این باید منتظر او جذبش جدیدش باشند. فلذا طبیعی ست که این دست اندرکاران فرهنگی ، برای هفته حجاب و عفاف، منتظر باشند تا همایش بگیرند بلکه با این کار اردوکشی کرده و تعداد چادری ها و مذهبی ها را به رخ بکشانند! سالن همایش هم اگر کوچک باشد تا عده ی زیادی بیرون بمانند چه بهتر! این بزرگواران هم ناخواسته بازیچه شده اند و عرصه خطیر را با میدان جنگ و عرصه ی اشتباه گرفته اند. این اردوکشی ها و لشکرکشی ها ضمن این که به نظر میرسد بیشتر به جهت تخلیه عصبانیت باشد، در آتش نفرت این دوقطبی بیشتر می دمد. چند خانم که شاید حجاب مناسبی هم نداشته باشند در این ها حضور پیدا میکنند؟ در راهپیماییهای حجاب که انگار میخواهند سر به تن دیگر زنان نباشند چند دختر اصطلاحاً بدحجاب شرکت میکند؟ جریان حزب اللهی تصور می کند تمام آنچه که باید با آن مبارزه کند، از تمامی مفاسد فقط حجاب است و آن را هم در مبارزه با اشخاص خلاصه میکند. برای همین فکر میکند اگر خواهر علینژاد را بیاورد و رجز بخواند انتقام خودش را گرفته و حساب بدحجاب ها را کف دستشان گذاشته است. و با دست خود تمام بدحجاب ها را در صف مخالفین جمهوری اسلامی معنا میکند. حال آن که پرداختن به مساله ی حجاب بماهو حجاب بزرگترین اشتباه راهبردی این سی و خرده ای سال ماست. حجاب انعکاس سبک زندگی و نظام عقاید و منظومه ی گرایشهای زن است. برای نجات مردم از آتش سوزی دود را از پنجره بیرون نمیکنند! باید آتش را خاموش کرد. برخورد ناصواب جریان فرهنگی مذهبی کشور که عملاً بازیچه ی جریان مقابل شده را یک طرف بگذارید. اما برخورد رهبری با پدیده دقیقا عکس چنین برخوردی ست . یعنی تقلیل موضوع به یک موضوع ساده ی فرهنگی. رهبری پرداختن به این مسائل رو بنایی را و فرعی میداند و ظاهر نامناسب زن را در کنار همه ی نقایص ظاهر و باطن انسان تصویر میکند. 囧 @segerme
نه آرمان مدیا و نه واقعیت مدیا من شمقدری را به خاطر تلاش برای جذاب سازی مستندهایش نکوهش نمی‌کنم. سر رشته‌ی ذهن مخاطب را با داستان، همراه کردن هم مهارت است و هم برای جامعه ما الزام دارد. هر چند معتقدم او در این جذاب سازی به ویژه در مستند جدیدش، کم از وقار و نجابت و اعتدال نیفتاده است. به علاوه در مورد این که آیا او تاجر و کاسب است، نفیاً و اثباتاً موضعی نمیگیرم اما اعتقاد دارم او به رغم این که کارگردان و مستندساز خوبی است، به شدت از کم سوادی در حوزه مسائل اجتماعی رنج می برد. دیوار پژوهش ها و مداقه های علمی و نظری او به شدت سست و ادبیاتش به طرز مبتذلی عامیانه است و من را در کنار نظرسنجی های اینستاگرامی اش در مورد میزان فحشا در ایران همنشین و همگون می بینم. حتی با ارفاق هم نمیتوان این سبک مواجهه با پدیده های اجتماعی را در عداد برخوردهای علمی مقوله بندی کرد. به نظر، تنها ادبیات گونه می‌تواند برای بیان کاستی ها و ضعف های انقلاب جنسی 4 حق مطلب را ادا کند. من اما از ساحت نقد عبور کرده و وارد مناقشه می شوم. شمقدری در مستند اخیرش، روی مساله دست می گذارد. دغدغه اش بی تعارف با روبرو شدن و پرهیز از سانسور است. مرحبا بناصرنا، اما شناخت علمی واقعیت به دور از هیجان زدگی و عرفی گری، آن قدر قبای گشادی است که به تن شمقدری و همکارانش زار می زند. انقلاب جنسی روایت کلانی از موضوع به دست نمی دهد. وجه تاریخی عاملیت ها نیز از قلم افتاده و یک طرفه به قاضی رفته است. شکستن تمام کاسه و کوزه ها بر سر ، دم دستی ترین و نخ نماترین مطلع برای آغاز بحث های حوزه حجاب است. انتقاد کردن از قانونی بودن حجاب و قفایی زدن به ایده ی اصلا کار سختی نیست. چون اساساً کس دیگری برای مساله قدم از قدم بر نمی دارد که بخواهیم از کارش ایراد بگیریم و روپوش اپوزوسیون به تن کنیم! من در تمام پنجاه دقیقه ای که مستند را تماشا میکردم، احساس میکردم شمقدری تازه با جمهوری اسلامی آشنا شده و مانند یک تازه وارد خبر از خیلی چیزها ندارد. او سیاست های جمهوری اسلامی در حوزه حجاب را شکست خورده تصویر میکند اما گویا خبر ندارد که جمهوری اسلامی سیاست و برنامه راهبردی واحدی در این باره روی میز نگذاشته است. بعد از 41 سال هنوز مناقشات در رده های بالای حکومتی این است: فرهنگ چقدر مهم است؟! القصه نه تنها نسبتی با آرمانگرایی ندارد بلکه در ترسیم واقعیت هم حسابی کمیت اش لنگ است. این ادبیات مغالطه آمیز و عجولانه را خیلی تندتر به کار می برد، نیاز به هزینه و زحمت سفر به این سو و آن سو نداشت. 囧 @Segerme