ب
یک سال و خرده ای می شود که به بهانه مواجهه با نوجوان ها دهه هشتادی (حالا نگویم کار تربیتی) ، پایم به آموزش و پروش باز شده و سمپادی شده ام. به اسم مشاوره تحصیلی دغدغه های فرهنگی-اجتماعی ام را هر بار به خط میکنم و می شمارم.
چند روز پیش از هسته ی گزینش آموزش و پرورش تماس گرفتند و دعوت کردند برای مصاحبه! از کارهای اداری حضوری زورم می آید اما رفتم. داخل ساختمان شدم و اتاق مصاحبه را نشانم دادند. خودم را برای سوالات تخصصی مشاوره تحصیلی آماده میکردم و سعی داشتم سوالات مصاحبه گر را حدس بزنم. به پشت در رسیدم، در زدم و داخل شدم گفتند نیم ساعت دیگر تحمل کن.. غرولند کردم و تیکه هایم را نثارشان کردم، اما دست آخر صبر کردم تا نوبتم بشود.
نوبت من شد. ابتدا از اطلاعات شخصی و تحصیلی سوال کرد. مشتاق همان سوالات تخصصی بودم و میخواستم قُدبازی ام را در مسائل فرهنگی هم به رخ بکشم. سوالات بعدی شروع شد . برخلاف تصور اما با سوالات اعتقادی و احکام مواجه شدم! مجبور بودم در مورد ولایت فقیه توضیح بدهم، باید میگفتم چند وقت یکبار نماز جماعت میخوانم یا آخرین باری که نماز جمعه رفتم کِی بود. دو سه آیه هم ترتیل خواندم تا مطمئن بشوند من مشاور خوبی هستم! حتی برایشان توضیح دادم که اگر به رکعت سوم نماز جماعت برسی باید چه کنی! اما من و انتظاراتم خشکمان زده بود!
مصاحبه تمام شد و من که #سگرمه هایم در هم شده بود داشتم به این فکر میکردم که شایسته سالاری چطور با ظاهربسندگی حزب اللهی و انقلابی در این سالها بازی خورده است. من شاید وقت نکنم هر هفته یا هر دو هفته نماز جمعه بروم ولو با دلایل غیر قانع کننده ، یا حتی شاید دقت نکرده باشم آقای امامی کاشانی معمولا از چه سوره هایی در نماز استفاده میکنند! اما این سبک گزینش های نخ نما و پوسیده نباید خیال ما را از کادر اجرایی آموزش و پرورش راحت کند. دوست داشتم از من در مورد سند تحول آموزش و پروش بپرسند. دوست داشتم سیاق مشاوره ی فردی بندی را محک بزنند و میخواستم ایده هایم در موردِ ارتقای نشاط تحصیلی در بدنه دانش آموزان سمپادی مورد سوال واقع شود! همین ها را هم در آخر بهشان گفتم. گفتند چنین گزینشی متاسفانه وجود ندارد...
این قصه ها را در سالهای ابتدایی انقلاب سراغ داشتم.. اما در آستانه چهل سالگی انقلاب نباید تلازم تعهد و تخصص برای مان ناملموس باشد. آن هم در سطح یک وزارت خانه ی اساسی!
囧 @segerme
✅ حجاب مهم تر است یا چه؟
یکی از نکاتی باید مثل سایه دنبال کارهای فرهنگی مان بیاید مخاطب شناسی ست. به جرأت می شود گفت یکی از کُمیت های لنگ فعالیت های فرهنگی ما در این سالها به ویژه آنجا که کنش های اجتماعی با لایه های پیچیده ی روانشناختی در آمیخته می شده، کم دقمتی در بررسی واقعیت های رفتاری منسوب به گروه مخاطب بوده است.
بایستی زاویه خطی و تک بعدی را کنار گذاشته و سطوح مختلف تحلیل را به میانه آوریم. شاید آن روز که حضرت آقا در دیدار با مردم خراسان شمالی در مورد خانم های به بیان عرف « بدحجاب » صحبت میکردند و از دل یک تناقض ظاهری ، نحوه برخورد با ایشان را توضیح می دادند، میخواستند به نحوی این سطوح لایه لایه ی تحلیل را به ما آموزش بدهند.
چه تناقضی ؟ این که می بینیم یک خانم بدحجاب که در بسیاری از مولفه ها که جلوتر عرض میکنم به آنچه که باید، متخلق ست و به تعبیر رهبری دل در گروه این مرزبندی دارد اما در ظاهر یک نقص دارد آن هم کم توجهی به حجاب...
به راستی با محجبه ها و چادری هایی که آخرش تو زرد از آب در می آیند و بالعکس بدحجاب هایی که تا آخر خط بر یک سری اصول اساسی می مانند چه باید بکنیم.. و تبعا این سوال رخ می نماید که بالاخره حجاب چقدر مهم است؟
این قالب متناقض نما را به عینه در #عهدالتمیمی، دختر 16 ساله ای فلسطینی که به علت مبارزه و مخالفت با سربازهای رژیم صهیونیستی اکنون بازداشت و تحت محاکمه است، می بینیم.
این گونه به نظر می رسد که برای پاسخ به این سوال و همچنین برای تعمیم به مقیاس های کلان تر باید مخاطب را با لایه های ارزش گذاری شده نگریست.
آن شاخصه که در لایه های درونی تر و عمیق تر قرار گرفته و در این نظام ارزش گذاری ، اولویت بالاتری میگیرد جهان بینی و به تعبیر خلاصه توجه به مرزبندی جبهه حق و باطل است. ابتدا به ساکن باید بررسی نمود که موضوع و مخاطب ما در کجای این مرزبندی قرار گرفته سپس لایه های بیرونی تر با درنظرداشت این لایه واکاوی کرد.
قرارگیری در جبهه ی حق در مقابل جهبه باطل که امروز در جبهه مقاومت در مقابل استکبار جهانی تعیّن پیدا کرده است را در سطر اول بررسی کرد سپس گفت نقطه سر خط.
عهدالتمیمی در خط مقدم مبارزه با استکبار به نظر می رسد که میشود با بی حجابی اش هم کنار آمد و مدارا کرد (فعلا)؛ یا نمونه ی مشابه اش راشل کوری که زیر بولدوزرهای رژیم اشغالگر به شهادت رسید.
و همینجا البته در آن سوی مرزبندی، چادری هایی که چادرشان قرآن سر نیزه است.
囧 @segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
✅ حجاب مهم تر است یا چه؟ یکی از نکاتی باید مثل سایه دنبال کارهای فرهنگی مان بیاید مخاطب شناسی ست. ب
🔆 جهت بازخوانی و تبرک:
«بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقیهى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانم هائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست.
او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. (مهر 91) »
囧 @segerme
⏬ دیوارِ از همه کوتاه ترِ حجاب اجباری (قسمت 1)
✅ مخالفین حجاب اجباری دو دسته اند: اول عامد معاند و دوم دلسوز جاهل
1️⃣ دسته اول که در این نگاره بدان می پردازم، آن دستِ آشکار و نهانی است که برای افساد ، استحاله و سپس تسلط فرهنگی بر جمهوری اسلامی، اگر از در بیرون برود، باز از پنجره داخل می آید. این جریان امروز پیراهن حجاب اجباری را سر نیزه کرده است، لیکن هدف همان است: استعمار فرهنگی این ملت ! این هم ابتدای مسیر است.
عروسک های خیمه شب بازی که توسط این دست هدایت میشوند دو قل خارج نشین و داخل نشین دارند.
خارج نشین ها اخیراً ادعا میکنند با حجاب مخالف نیستند، و جهت مخالفتشان را هم فقط قانون حجاب اجباری است. این بار قانون حجاب که از لوازم و الزامات حکومت اسلامی است را هدف گرفته اند؛ اما این، سنگری از سناریوی فتح سنگر به سنگر است. آنهایی که به نان باگت های واشنگتن و پاریس و لندن عادت و ارادت دارند، اگر راست می گویند و به روضه ی «نقض آزادی زن» گریه شان در می آید، یک فحش هم نثار حکومت هایی کنند که حجاب و محجبه ها را محدود مینمایند و تحت آزار قرار میدهند.
این قماش، دستشان به قدرت برسد ، سر از تن حجاب هم جدا میکنند.
اما قسم داخل نشین هم اگر آروغ روشنفکری می زنند، نانشان امروز در این روغن است؛ شما ردپای دانه درشت هایشان در « #خیابان-یاسر »ها می بنید، و دانه ریزهایشان هم که دارند بر سر «توييتی چند؟» چانه میزنند. از بعضی دخترهای پست برق نشین و سلبریتی های بیسواد گرفته تا مسئولین یقه سفید و چادری لیبرال مسلک!
القصه امروز بیش از آن که نفی یا رد قانون #حجاب_اجباری بماهو یک مساله ی حقوقی، قضایی و اجتماعی موضوعیت داشته باشد، طریقیت یافته است. و می بینیم در مقابل تهاجم ها، قانون بدیهی حجاب است که سینه سپر کرده است. اما بی شک از روی جنازه ی این قانون عبور کنند، گام های بعدی را تا برهنگی و شیء شدگی زن و الخ خواهند رفت.
پشت این چهره ی بزک کرده ی مظلوم نمای آزادی طلب، یک جاهلیت متجدد است که به لحاظ محتوا همان جاهلیت اولی است، هرچند که فن بیانش با کلاس تر و ظاهرش اتوکشیده تر شده باشد.
(ادامه دارد...)
囧 @segerme