🌹دعاهای رمضان و خیرخواهی امام برای آمریکا
شعار "مرگ بر آمریکا" را با کدام تقریر شنیده اید؟ هر تقریری هست را کنار گذاریم و یکبار جان کلام را در قرائت شرح دعای سحر امام ببینیم؛ مستی فزاست.
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِاجَلِّهِ، وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ
وسپس شرح می دهند که اوست که در غضبش نیز رحمت است. و به نقل از امیرالمومنین ادامه می دهند: و خدائی که نقمتش بر دشمنانش همان رحمت واسعه است.
و در جای دیگر به فرازی از جوشن کبیر اشاره می کنند که " یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ " ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت دارد. و سپس توضیح می دهند که پیامبر اکرم برای کسانی که در ضلالت بودند نیز غصه میخورد و از سر رحمت بر آنها باب غضب را باز می کرد.
🌹 با این توضیح تقریر نهایی امام از شعار مرگ آمریکا ذیل رحمت است ولو ظاهرش بر غضب باشد. بعد از اینکه طی سخنانی درباره ضیافت ماه رمضان توصیه به دعا و مناجات می کنند در نهایت می فرمایند: " و من عقیدهام است بهترین دعا از برای امثال رئیس جمهوری امریکا و نوکرهای او مثل صدام این است که خدا مرگشان بدهد، این دعا برای آنهاست. اگر میخواهید نفرین کنید بگویید خدا حفظشان کند؛ برای اینکه هر روزی که بر امثال اینها میگذرد، جهنمشان بدتر میشود. جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لا یتناهاست.... و خداوند ان شاء الله، ما را هم بیدار کند، متوجه کند، متوجه کند که ما چند روزی بیشتر نیستیم، منتها من زودتر و شما هم دنبالش..."
او طلب مرگ برای دشمن را از سر دلسوزی و رحمت می داند؛ لذا جای دیگری می فرماید:" این طور نیست که این جنگهای پیغمبر مخالف با رحمة للعالمین باشد، مُؤَکِّدِ رحمة للعالمین است."
امام از نسل و ذریه پیامبری بود که از شدت شفقت اش بر مومن و کافر خداوند او را دلداری می داد: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ» (شعراء / 3). امام می فرماید خداوند او را مراقبت می کرد که از شدت حزنش برای مردم قالب تهی نکند.
🌹"ایران را محیط محبت کنید" از امامی است که ظهور اسم رحمان الهی بود و به همین دلیل غضب و خشم و طلب مرگش بر دشمن نیز از سر محبتش بود. چه انکه دلنشین در جنود عقل و جهل می فرماید: " عالم نقشه رحمت رحمانیّه است"
@mahdian_mohsen
✅درباره اردشیر زاهدی و رائفی پور و ....
می پرسند نظرت درباره فلانی چیست؟
به نظرم رسید مهمتر از هرنظری ملاک هاست. این و آن میآیند و میروند اما ما به یک نظام تحلیلی برای رفتارشناسی نیاز داریم.
🔸آدم ها راچطور تحلیل کنیم؟
ملاک اصلی در تحلیل رفتارها باید متکی به جهت گیری کلان فرد باشد. جهت گیری نیز در 3 محور است.
اول اسلام و اهل بیت. دوم انقلاب اسلامی با تاکید بر 2 ارزش معنویت و عدالت. سوم نیز ولایت فقیه؛ هم در نظر و هم در مصداق و هم در بدنه متصل و اجتماعی ولایت که جامعه متدین و انقلابی اند.
دقت کنیم که جهت گیری صحیح باید هر سه محور را همزمان و توامان دارا باشد.
توجه کنیم که این شاخص آدم ها را طیفی تحلیل می کند نه صفر و یکی. یا همه یا هیچ درمورد انسان به حکم انسان بودن نادرست است. هرمیزان در این جهت گیری راسخ تر باشند بیشتر مورد اعتمادند.
🔸به چنین فردی باید حسن ظن داشت. چنین فردی اگر هم اشتباه داشت، خطایش را باید نقد کرد ولی نباید اصل نقد و سبک نقد منجر به حذف شود چون جهتگیری اصلی صحیح است. مثل ماشینی که به سمت مقصد حرکت می کند و اگر در بین راه پنچر شود تعمیر و مجدد براه میافتد.
🔸اما اگر کسی این جهت گیری کلان را نداشت...
چنین فردی اولا مورد حسن ظن نیست. مقدس ترین شعارها را هم بدهد باید با تردید مورد پذیرش قرار گیرد. یعنی چی دقیقا؟
بهترین حرف ها و رفتارها باید در مقیاس نقشه کلان فرد تحلیل شود. برخی وقت ها یک نفر از امام حسین می گوید ولی نقشه شیعه انگلیسی را تکمیل می کند. دیگری از امام زمان دم می زند امام نقشه کلانش انجمن حجتیه است. دیگری از عدالت حرف می زند اما ابر نقشه اش چپ و مارکسیسم است.
🔸خب؟ یعنی اگرحرف خوبی زدند رها کنیم؟ خیر. اگر هر شعار مقدسی را بتوانیم فارغ از گوینده و نقشه کلانش استفاده کنیم خوب است. در غیر اینصورت شعاری که منجر به میدان داری فرد شود، هرچقدر هم مقدس باشد نقشه باطل را تکمیل می کند.
اگر بی بی سی حرفی به نفع انقلاب بزند، خوب است. ولی اگر همین حرف کمک کند مشروعیت پیدا کند باطل است
🔸در نهایت؛
توجه کنیم گرفتار سلبریتی زدگی نشویم. خیلی از ما با سلبریتی های هنری و ورزشی مشکل داریم، اما در عرصه سیاست و رسانه همچنان سلبریتی زده ایم. کلا پرهیز کنیم از بت سازی و بت پرستی. هروقت احساس کردیم مقابل یک فرد ویک فکر و یک جریان منفعلیم و رویکرد انتقادی و عقلانی نداریم نگران شویم.
این تحلیل کلی؛ پر کردن نقطه چین مصداق ها با خودتان.
پ.ن: کنار هم گذاشتن اسم ها در تیتر صرفا از جهت توجه دادن به شبهات اخیر این روزهاست
@mahdian_mohsen
✅قصه محمود کریمی و درس هایی برای انقلابی ها
محمود کریمی حکایتی در مناجات سحری گفت به این مضمون که معصوم برای جذب یک قمارباز، لحظاتی با او همراهی کرد. این حرف بهانه ای شد برای ضدانقلاب. مهم نیست؛ ماموریت دارد. اما برخی دلسوزان نیز این قصه را توهین به اهل بیت دانستند.
✅بگذریم.
عزیزانی که روشنفکرمنشانه دفاع از کریمی را قبیله گرایی می دانند وقت شان را نمی گیرم. اما از دیگر دلسوزان تقاضا دارم مختصری تا پایان متن همراه شوند. از این مداح محترم بگذریم؛ بهانه ایست برای حرف های مهمتر در جبهه انقلاب.
✅حالا؛
فرض کنیم حکایت سند نداشته باشد یا مداح اینطور نگفته باشد، یا اصلا حرفش را پس گرفته باشد، بازهم چنین داستانی هیچ استبعادی ندارد و درست است و باید گفت؛ سرمنابر هم باید گفت که آموزنده است؛ البته با توضیحاتش...
به عدد انسان ها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد؛ این یعنی صراط های مستقیم سروش؟ خیر. بین سبل و صراط فرق است. صراط یکیست ولی به عدد انسان ها سبل وجود دارد که درون صراط المستقیم است. هدایت هرکس متناسب با حال و هوای اوست. چه بسا شرابخواری که هدایتش در همین شراب باشد و قماربازی که در قمار. دقت کنیم؛ هدایتش اینجاست. یعنی مسیر هدایت. یعنی عبور می کند.
اگر قرار بر هدایت ما باشد، حق از مجرای معصوم همان که هستیم را بهانه می کند تا کنده و بلند شویم و از خطایمان توبه و انابه کنیم. الله اکبر از اسم رب العالمین.
✅آیا نمونه های ازین در سیره اهل بیت داریم؟ بله.
بت پرستی بد است؟ حضرت ابراهیم وقتی به ستاره پرستان رسید ابتدا با آنها همراهی کرد و گفت این ستاره خدای منست تا رسید به لااحب الافلین.
بازهم هست؟
دروغ و اتهام بد است؟ حضرت یوسف در ماجرای بنیامین و جام طلائی چنان کرد که می دانید.
بازهم؟ بله.
بالاترین گناه چیست؟ معصیتی بالاتر از پذیرفتن طاغوت هست؟ معصوم طاغوت غیرخدا را پذیرفت. هم حضرت یوسف و هم 25 سال مشورت دادن نظامی و قضائی امیرالمومنین و هم داستان مامون و امام رضا.
✅چرا؟
در اعتقادات ما بابی است به نام تقیه مداراتی. این تقیه با تقیه خوفی فرق دارد؛ از سر ترس نیست. دین جواز تقیه می دهد با هدف جلب محبت و در نتیجه تعالی دادن فرد. امام حسن و امام حسین پشت سر مروان نماز می خواندند و روایت داریم بعدا هم اعاده نمی کردند.
با این توضیح سه تاس انداختن برای اینکه قمارباز را محب اهل بیت کند استبعاد دارد؟
مدارا برای هدایت انسان است. توجه کنیم ولایت جزء اصول و احکام فروع دینست. فهم احکام نیز از روی دست معصوم و منابع چهارگانه و سیره است. ولایت را که نباید با احکام محک زد؟ وقتی امری مستند را از معصوم خلاف ظاهر دیدیم یا تقیه است یا توریه یا مصلحت.
✅و اما حرف آخر
تقیه تنها برای معصوم نیست. من و شما نیز در قبال دیگران همین وظیفه را داریم. خدا رحمت کند مرحوم سیدمهدی قوام را. زن بدکاره را صدا کرد و به او پاکت پول داد. سیدمهدی لاله زاری اخوندی بود که با همه لات های لاله زار رفیق بود. یک روز سعدی افشار را دید و گفت تو مسجد نمیای ولی من دلتنگ تو ام و به سالن تاترت خواهم آمد...آن تاترها...آن روزها.
آیت الله شیرازی نوه مرحوم میرزا در سامرا زن بدکاره را دید و روی برگرداند. زن گفت عندلیب یک گلستانیم از من رخ متاب/ آنکه رخسار تو را گل کرد مارا خار کرد// همین شد که زن را پذیرفت و آن زن شد از خوبان روزگار.
✅و اما شبهه
پس با این توضیح فلان آقا که برای جذب فلانی کار خلاف علنی می کند هم توجیه دارد؟ خیر. اولا این بحث ها فردی است و نه علنی و اجتماعی. و اما نکته بسیار مهم ضروری اینکه بین مدارا با تسامح و تساهل تفاوت است. مدارا همراهی با فرد برای رشد اوست. تساهل بی اعتنایی و اباحه گری است. در مدارا حق گم نمی شود و در تساهل به حق بی اعتنایی می شود.
مدارا با مردم بی ایمان و کم ایمان برای دستگیری و رشد انها وظیفه جریان انقلابی است.
@mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹«مرد»
نگاه ما به کودک کار همواره با ترحم وضعف است.
اما حقیقت کودک کار خیلی وقت ها غیرت است و مردی
🔸یکی از #بهترین_خاطرات کاری ام سوژه دخترک ادامس فروش بود.
شاد و سرزنده و با روحیه کار می کرد و از خواهر کوچکترش هم حین کار مراقبت می کرد. برای پدرش خیلی حرمت قائل بود. می گفت یکبار که حرف بابا را گوش نکردم سراغم آمد و تنبیه شدم. توضیح بیشتر داد که: " آخه پدرم خیلی تاکید دارد که قبل از تاریک شدن هوا بیام خونه و آنروز بی توجه به توصیه پدرم تا دیروقت کار کردم." دخترک با وقار کار می کرد و با هرکسی هم وارد گفت وگو نمی شد. می گفت: "پدرم گفته است فقط به خانم ها آدامس بفروشم." چند روزی هم میشد که مدرسه کودکان کار نمی رفت:" مدرسه ما مختلط است. ما که بوشهر بودیم دختر و پسر جدا بود و برای همین سختم است به مدرسه روم"
🔸اگر ماجرا را دقیق ببینیم، زیبایی ها در دل تلخی گم نمی شود. اتفاقا عمق درد نیز بیشتر میشود. اما این برداشت جامع یک ثمره مفید دارد و آنهم توجه به جریان زندگیست و امید به اصلاح و تغییر ، نه فقط نگاه ترحم آمیز و احساسات زودگذر که ثمره اش فقط غصه خوردن و عبور کردنست
@mahdian_mohsen
هدایت شده از بر پا
عدالتخواهانی که علی ع را کشتند
🔻اعرف الحق تعرف اهله پاسخ امیرالمومنین است به یک پرسش. پرسشی که نماد یک زخم کاری و عمیق بر جان اندیشه خوارجی است. اندیشه کسانی که قدرت ندارند در میانه دعواها و نقشه ها حق را بیابند. شاخص ها و استاندارد هایشان غلط و ناقص است ظاهرگرایانه است و برای اینکه دچار #استانداردهای_دوگانه نشوند تیغ را به روی حق و باطل هر دو میکشند. هم علی هم معاویه و عمروعاص.
🔻چرا حکومت داری؟ اصلا حکومت مال خدا است. پس هر کس حکومت دارد بزنیم. چرا پول داری پول مال خدا است پس هر کس پولدار است بزنیم. تو پول و قدرت داری و این همه انسان فقیر داریم پس تو بدی. اگر بگویی خدیجه پولدار بود محمدص پولدار بود موسی ع پولدار بود امیرالمومنین پولدار بود امام خمینی پولدار بود نمیفهمند. اگر بگویی باید پول داشت و خرج جبهه حق کرد حکومت داشت و خرج احقاق حق مظلوم کرد نه چپگرایانه هر پولدار قدرتمندی را محکوم کرد ارور میدهند. باور کنید ظلم ستیزی کمونیستی روحش ظلم ستیزی خوارجی است. ظلم ستیزی بر بستر ظاهرگرایی.
🔻در جامعه دینی اینها عدالتخواهانی هستند که آرمانجوییشان ربطی با ولایت ندارد ان الحکم الا لله یعنی آرمان بی ولایت، یعنی توحید بدون ولایت، یعنی حرکت بدون رهبر. چرا رهبر نه ؟ چون ولایت و رهبری عقل جامعه است و این آرمانجویی با عقل نسبتی ندارد. چون ولایت روح جامعه است و این جریان بدن را میشناسد نه روح.
🔻مارخوش خط و خالند چون حرف از ارزش ها میزنند حرف از آرمانها میزنند اینها قبل از آنکه شکم بیگناهان را با تیغ نفهمی هایشان سفره کنند کمر علی ع را شکسته بودند. به نام پر زرق و برق ترین شعارها از جمله توحید.
🔻حاصل عمرم در حوزه یک جمله شده و آن اینکه هر آرمانی و هر ارزشی، دقیقا هر ارزشی، در زبان هر کس شنیدم نسبتش را با اندیشه ناب محمدی بیابم با اندیشه امام. از جمله عدالت. عدالت علوی و ناب با عدالت ظاهرگرایانه متحجر با عدالت مارقین با عدالت کمونیستی فرق میکند. ظلم ستیزی خمینی با ظلم ستیزی کج کلاههای سیبیلو با ظلم ستیزی کسانی که شاخصهای رشدشان قواره ای بیش از چشمهایشان ندارد با ظلم ستیزی جاهلان ظاهرگرا فرق میکند.
🔻اینها فقط اهل ظلم به این و آن نیستند ظلم اصلی را به انقلاب مردم میکنند. چهل سال انقلاب را شکست میدانند چرا که آرمانها به تقریرشان رخ نداد. #بیانیه_گام_دوم را یک دروغ بزرگ میفهمند. ربطی به مدرک و سواد و مقاله و کتاب ندارد اینها حوادث و وقایع و رخدادها را بر اساس حق نمیشناسند بر اساس ظاهر تقریر میکنند.
🔻معمولا ابزار دست انگلیس و آمریکا و خلاصه دشمن هوشمند دنیاخواهند. این جریان محل خیزش و رویش ابن ملجم ها است. ببینید شهید مطهری را چه کسانی و چرا کشتند.
@ali_mahdiyan
✅سفارش دیده نشده حضرت امام به مجلس
حضرت امام به نمایندگان مجلس یک توصیه بسیار کلیدی دارند که نه تنها در مقام عمل دیده نشده و بلکه در حوزه نظر نیز کمتر مورد اعتنای رسانه ها و نخبگان بوده است؛ حال آنکه این توصیه چه بسا مهمترین مسیر ساخت یک مدل جدید از حکمرانی و منطبق بر مردم سالاری دینی است.
حضرت امام نماینده مجلس را نه ولی و نه قیم و نه نائب و نه نقیب و بلکه وکیل مردم می داند. این اختلاف الفاظ از جهت نوع و سطح رابطه مردم با نماینده مجلس اهمیت اساسی دارد.
امام از تعبیر "مجلس خانه ملت است" و "تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است" رابطه وکالت را برداشت و سفارش می کنند: " اکثریت هرچه گفتند آرائشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد . شما ولیِّ آن ها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ، ما نمی خواهیم بکنیم . شما وکیل آن ها هستید. ولی آنها نیستید .." و در جای دیگر بی اعتنایی به خواست مردم را خیانت در مسند نمایندگی می دانند.
تعبیر وکالت یک پیامد جدی در سبک تصمیم گیری در مجلس ایجاد می کند، لذا امام تصریح می کنند: " طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، و لو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ "
تاکید امام یک اصل مهم و منبعث از مردمسالاری دینی را پیش روی نمایندگان مجلس قرار می دهد و آن اینکه نقش مردم بعد از رای دادن حذف نمی شود و باید همچنان در سرنوشت خود مشارکت کنند. اساسا مردم سالاری دینی، خلاصه در صندوق رای نیست و حضور مردم در تمام صحنه ها از جمله قانون گذاری مشروعیت بخش است. لذا هر تصمیمی ابتدا باید مورد وفاق ملی قرار گیرد. تصمیمی که مردم با آن مخالفند یا حتا تصویر نادرستی از آن دارد، حتا در بهترین سطح کارشناسی و عالی ترین درجه کارآمدی بازهم محکوم به شکست است.
با این توضیح یک نوع حکمرانی متفاوت پیش روی نماینده ها است و آن اینکه موفقیت هر تصمیمی در همراه کردن و بلکه مشارکت دادن مردم است نه صرفا مطلع کردن آنها.
مجلس یازدهم می تواند فصل جدیدی در اصلاح ساختاری مجلس و مردمی سازی آن و حتا فراتر، در تغییر مدل حکمرانی در جمهوری اسلامی ایجاد سازد.
✅پ.ن: شفافیت آرا اولین گام الزام آور برای رسیدن به توصیه امام و این تغییر ساختاری پیش روی مجلس جدید است. درین باره بیشتر خواهم نوشت.
@mahdian_mohsen
✅درباره حکم جدید رهبری برای لاریجانی
برای برخی حکم جدید رهبری انقلاب برای لاریجانی سوال برانگیز است. خاطرم هست این ابهام زمان انتصاب احمدی نژاد و مرحوم هاشمی نیز برای مجمع تشخیص مصلحت مطرح شد. این سوال ناشی از 3 اختلاف راهبردی برخی با سبک مدیریت رهبری انقلاب است.
اول. یک اشکال فرهنگی ما این است که آدم ها را سیاه و سفید تحلیل می کنیم؛ آدم ها یا فرشته اند یا خباثت محض. گوئی اگر از کسی انتقاد داشتیم او از هر بر و حسنی بری است. رهبری آدم ها را اینطور تحلیل نمی کند. انقلابی گری از منظر رهبری انقلاب طیفی است و موسع، نه صفر و یک و ضیق.
دوم. پایگاه اجتماعی افراد برای رهبری یک امت بسیار با اهمیت است هرچند متاسفانه هیچ جایگاهی در سبک تحلیل سیاسیون ندارد. اساسا هیچ وقت سیاسیون به این وجه از مساله توجه نمی کنند.
لاریجانی با 12 سال نمایندگی و ریاست بر نماینده های مردم دارای یک پایگاه اجتماعی است؛ ولو اندک. دقت کنیم که اسم لاریجانی مهم نیست بلکه منش و گرایش و رفتار اوست که اهمیت دارد و دارای طرفدار است. پایگاه های اجتماعی با حذف راس به سرعت حذف نمی شوند. جدا کردن پایگاه از راس نیازمند تبیین و روشنگری است نه حذف فیزیکی. تببین و روشنگری برخلاف حذف آدم ها نیازمند زمان است.
رهبری همین سبک رفتاری را با احمدی نژاد و مرحوم هاشمی داشتند. بالاتر از این، همین سبک رفتاری را با موسوی و کروبی داشتند. آنروزها که بسیاری فریاد می زدند که بگیرید و ببرید و اعدام کنید، رهبری مخالفت کردند و با روشنگری و سپردن به زمان، باعث شدند بخشی قابل ملاحظه ای از بدنه کم کم از راس جدا شود.
سوم. رهبرانقلاب 40 سال کشور را با همین مدیران اداره کرده است. به سبک و سیاق برخی از ما باشد همه باید حذف شوند تا کشور اصلاح شود و حال آنکه معلوم نیست چه کسی می تواند جایگزین شود. رشد کشور باحفظ آدم ها و استفاده از توانمندی های انها میسر است. حذف آنها حذف یک دارایی است. خانه نشینی لاریجانی با 40 سال تجربه یک خطای مدیریتی است.
خاصه این تجربه مدیریتی برای مجمع تشخیص مصلحت نظام اهمیت دارد که قرارست در تشخیص مصلحت و فهم جامع مسائل روز به رهبری انقلاب مشاوره دهد و فهم مصلحت نسبت روشنی با تجربه اجرایی و مدیریتی دارد.
@mahdian_mohsen
🔻روایت خناسان در ماجرای پناهی و شورش آمریکایی
غرض تحلیل حوادث نیست. درین متن کوتاه یک نکته سواد رسانه را با تاکید بر رفتارشناسی خبائث رسانه ای تحلیل می کنیم تا مدلی برای تمیز موارد مشابه باشد.
ماجرای پیرزن کرمانشاهی در یک خط چه بود؟ رفتار زشت وغیرانسانی مامور شهرداری. هم باید برکنار شوند و هم محاکمه. اعمال قانون نیز باید قانونی و انسانی و اخلاقی باشد؛ بگذریم. طبیعی است که دلسوزان داخلی نسبت به موضوع حساس و اعتراض کنند. ضدانقلاب از اعتراض خودی ها عصبی می شود. لذا ماموریت می گیرند آنرا منحرف کنند.
چه کردند؟
ما در جنگ روایت ها یک "قرینه سازی" داریم و یک "انتقال و تسری". ایندو کارکردشان اینست که ذهن را از یک مصداق به کل تسری دهند؛ بدون اینکه مخاطب متوجه شود.
مرور کنیم؛
مخاطب از مصداق پناهی عصبی است. کافیست همین مصداق را با قرینه سازی کنار یک عکس مشابه از رفتار رژیم سراسر پلشت صهیونیستی قرار دهند. انتقال پیام و تسری باعث می شود که ذهن مخاطب درگیر این سوال شود: " این که یکی است. پس ما چه فرقی با رجاله های صهیونیستی داریم؟" همین سوال کافی است تا تکرار شود. تکرار کمک می کند ابرروایت همسان پنداری یک مصداق با یک ساختار در ذهن شکل بگیرد.
همین پروژه بصورت معکوس در شورش آمریکایی شکل گرفت. ضدانقلاب ابتدا تلاش کرد با سفیدنمایی دولت امریکا را معتقد به آزادی و تحمل اعتراضات نشان دهد. اما وقتی فیلم وحشیگری پلیس در برخورد با زنان وکودکان منتشر شد پروژه قرینه سازی و تسری را مجدد کلید زدند.
اینبار سراغ ماجرای آبان 98 رفتند و با تقلیل رفتار ساختاری از اوباش آمریکایی به مصداق آبان ایرانی، ذهن مخاطب را درگیر یک سوال جدید کردند:" اینکه همانست که ماهم داشتیم. پس آنها چه فرقی با ما دارند؟"
حال آنکه در ماجرای آبان 98 ما بجای اعتراض مردمی با یک عملیات تروریستی بی سابقه مواجه بودیم. تمام سطوح ضدانقلاب، مسلحانه در خیابان ظاهر شدند. از سلطنت طلب ها تا منافقین و اراذل اجیر و...
فراموش نکنیم که روز جمعه بعد از گرانی بنزین در وکیل آباد مشهد هزاران نفر شعار می دادند :رضاشاه روحت شاد" و "مرگ بر دیکتاتور" و بااین حال ناجا از امنیت همین شعاردهندگان مراقبت می کرد. تا اینکه کشتار بی رحمانه تروریست ها و حمله سازمانی اوباش به کلانتری ها و بانک ها و آتش زدن پمپ بنزین ها کلید خورد....
خلاصه روش ضدانقلاب و مزدورهای نقاب زده در مواجهه با حوادث اخیر چنین است؛ توسعه و تسری مصداق ایرانی به کل و تشابه سازی با ساختار فاسد آمریکایی و اسرائیلی. دوم تقلیل مصداق های آمریکایی و تسری آن به نمونه های مشابه ایرانی.
#سوادرسانه
@mahdian_mohsen
✅چطور سیاهی ها را فریاد کنیم؟
در چند ده روز گذشته جامعه رسانه ای ما درگیر با چند موضوع تلخ بوده است. از رومینا تا آسیه پناهی تا غیزانیه تا عمران محمدی و این روزها هم طبری و ...
سوال خیلی ها اینست که چطور به این موضوعات بپردازیم که مطالبه ما مورد سواستفاده ضدانقلاب قرار نگیرد. پاسخ اول و کلیدی اینست که مطالبه این موضوعات اولا باید در دست انقلابی ها باشد. هیچ سیاهی نباید سفیدنمایی شود. هیچ تلخی را نمی شود مزه کرد و به ناخوشی اش بی اعتنا بود. ظلم در هر اندازه ای در جمهوری اسلامی قباحت ایدئولوژیک دارد نه صرفا نگرانی بابت کارآمدی. انقلاب اسلامی شکل گرفت تا بساط ظلم برچیده شود. غصه عمیق مولا از ماجرای خلخال و زن یهودی، قصه باشد یا افسانه، مبنای دینی و منطقی در حکومت دینی دارد.
بیرق مطالبه ایندست مسائل نیز باید دست انقلابی ها باشد. باید فریاد کنند؛ آنهم به صدای بلند.
با این توضیح چه کنیم که مطالبه ما دستاویز ضدانقلاب نشود؟ چه کنیم پازل ضدانقلاب را کامل نکنیم؟ بالاخره ضدانقلاب لاشخور وار نشسته و مترصد است ظلم را امری دامنگیر در انقلاب نشان دهد.
سوال اینست که چه کنیم تا دچار خطای تحلیل و خطای مطالبه نشویم؟
خلاصه و روان و ساده بگویم؛ به اثر رفتارمان در مخاطب توجه کنیم. اگر اثر رفتار ما این شد که مخاطب احساس کرد سیاهی سراسری است یعنی به خطا رفتیم. اگر حس کرد گرفتار بن بستیم دچار اشتباه شدیم. اگر ناامید از آینده شد یعنی به هدف نزدیم.
اگر سوال کرد پس فرق ما با طاغوت و دیگر حکومت های مستبد چیست یعنی مصداق را تعمیم به ساختار دادیم؛ فرد خطاکار را به خطای نظام ارتقا دادیم و فساد مصداق را تبدیل به فساد سیستمی کردیم.
نقد و مطالبه ما چه در ساحت ادبیات و چه بیان مشکل یک تفاوت جدی با ضدانقلاب دارد و آن اثرش بر مخاطب است.
ایجابی بحث کنیم. جوان انقلابی وقتی ظلمی را پی گیری می کند در نهایت مخاطب باید حس "حرکت" کند. حس اینکه در حال شدنیم. در حال اصلاحیم. مطالبه باید مخاطب را به حرکت برای اصلاح وادار کند نه نشستن و ناامیدی.
خیلی وقت ها نقدها، ولو نقد دولت و قدرت نتیجه اش می شود قهر مردم از صندوق. اگر نقد کردیم و آنوقت مردم را برای تغییر وضع موجود پای صندوق آوردیم، هنرست واگرنه همان می کنیم که زمین بازی رقیب بدذات است. چنان مطالبه و نقد کنیم که انتخاب مردم تغییر کند نه با هر نوع انتخابی خداحافظی کنند. در مکتب امام و به حکم مردمسالاری، رای سبز و بنفش و سیاه از بی رایی بهترست.
خلاصه؛ نقد کردن تمام حیثیت نظام، نه لازم بلکه واجب است، اما نتیجه اش باید امید به اصلاح باشد...همین ملاحظه سبک و ادبیات و روش نقد را تعیین می کند.
@mahdian_mohsen
🔻درباره طبری و آیت الله لاریجانی
دادگاه طبری درحال برگزاری است. کیفرخواست نماینده دادستان حقیقتا تکان دهنده است. ابعاد پرونده فساد یک طرف و جایگاه حقوقی متهم یک سمت و نسبت پرونده با عدلیه یک سو.
با این حال چند ملاحظه را باید از هم تفکیک کرد.
🔻1/ اصل برگزاری این دادگاه را دست کم نگیریم. این دادگاه نشانه ایست بر حرکت و امید به اصلاح. برخی تخصص در ندیدن امتیازها و تبدیل موفقیت به شکست دارند. عده ای مشق از دست بدصفتان لاشخور مسلک می کنند تا هر زخمی را سرطانی و نشانه ای بر یک فساد سیستمی تلقی کنند.
توجه کنیم که برگزاری چنین دادگاهی خودش قدر و قیمت دارد و تحقق عدالتخواهی امیدآفرین است. امروز معاونت در عدلیه و دیروز معاون و رئیس دفتر و دیگر خط قرمز های یک رئیس جمهور و پیش تر فرزند آیت الله مرحوم و غیره. این همه را قدر بدانیم و تقویت همین مسیر را طلب کنیم.
🔻2/ مهمتر از پرونده طبری، وضعیت قوه قضائیه در سالهای گذشته است. این پرونده نشان می دهد نقد دلسوزان در گذشته درباره وضعیت قوه قضائیه بیراه نبوده است. سالها پیش سخت گیری و برخورد های تحکمی قضائی با منتقدین، راه نقد به عدلیه را بسته بود. الحمدالله حضور آیت الله رئیسی باعث شد نهادقضایی از پوسته مصونیت آهنین نقدناپذیری خارج شود و امروز مثل هر نهاد دیگری قابل نقد وگلایه باشد. اما مسیر نقد صحیح از شفافیت می گذرد. هرمیزان شفافیت بیشتر، کمک می کند منتقدین دلسوز زودتر از آنکه دیر شود تغییر و اصلاح را مطالبه کنند.
طبیعی است که سالها نقدگریزی و پرسش ناپذیری و به یکباره دادگاهی با چنین ابعاد تکان دهنده، جامعه رو بهت زده و شوک آلود می کند.
🔻3/ موارد مطرح شده در دادگاه طبری همه اش اتهام است. اما در صورت اثبات، لازم است آیت الله لاریجانی توضیح قانع کننده ای درباره این پرونده داشته باشند. بالاخره متهم مورد تاییدشان بوده است. دفتر آیت الله بیانیه دادند که معظم له موارد اتهامی را شخصا بررسی کرده و تخلفی محرز نشده است. بااین حساب سوال اینست چرا جناب قاضی القضات متوجه این سطح از تخلفات نشده اند؟ چرا وقتی نهادهای امنیتی و نظارتی تذکر دادند بها ندادند؟ چطور می شود در چنین سطحی و با این ابعاد اتهامی تخلفات محرز نشود؟
فارغ از ورود و تشخیص دادگاه، مواجهه رسانه ها با آیت الله، قطعا بنا بر حسن ظن است اما همین نیز توضیح می خواهد. نمی شود از افکار عمومی رخ برتافت و بی اعتنا به این پرسش ها از مردم اعراض کرد. کمترین کار آیت الله، "توضیح صادقانه" است و اگر لازم شد "عذرخواهی صمیمانه".
@mahdian_mohsen
✅کار خودشونه...
با خبر مرگ قاضی منصوری این تعبیر را زیاد شنیدید....«کار خودشونه». چرا؟
ایران اینترنشنال قبل مرگ منصوری اعتراف می کند که وی در مسیر بازگشت به ایران است. حتا سایت منافقین در گزارشی مینویسد رژیم هواپیمای قشم ایر را برای بازگرداندن متهم راهی رومانی کرده است. از این رسانه ها نجس تر داریم؟ این اعترافات کافی نیست؟ خود مرحوم نیز مدعی بود باز خواهد گشت. بازهم کفاف نمی دهد؟ سوال ساده تر؛ بازگشت و دادگاهی شدن چنین فردی برای جمهوری اسلامی مفیدتر و آورده بیشتر دارد یا مرگ او با سرنوشت مبهم؟
این متن در مقام پاسخ به این شبهه نیست که «کارخودشنه» یا نه؟! در پی پاسخ به این پرسشم که این اتهام چرا برای برخی باور پذیر است؟
نوع دیگری از این تعبیر را کجا شنیدید؟ در دادگاه طبری: «دادگاه طبری ظاهر ماجراست، باید دنبال گنده ترها بود.»
افتخار نیست که جمهوری اسلامی محاکمه یک مقام ارشد سیاسی در بدنه قدرت را علنی و بدون لکنت و واهمه و ترس از مصلحت و بدوراز محافظه کاری برگزار می کند؟! اینرا نمی بینندو دنبال «گنده ترها واصلی تر ها» هستند. چه شد که به این نتیجه رسیدیم در هر پرونده ای یک پشت پرونده ای وجود دارد از یک "مقام اصلی تر" که نظام از محاکمه او واهمه دارد؟! چه شد به چنین توهمی از فساد مافیایی در جمهوری اسلامی رسیدیدم؟
در هیچ جای عالم چنین وضعیتی پیدا نمی کنید که قوت یک نظام را به نقطه ضعفش تبدیل کنند. اینکه ضدانقلاب و مزدورها و مواجب بگیرانش چنین پروژه موهومی را جلو ببرند عجیب نیست؛ عجیب اینست که چرا این اتهام مشمئز کننده برای برخی باور پذیر است؟
مردم خرده روایت ها را با ابرروایت فهم می کنند. مثال: فرض کنید در ذهن شما ابرروایتی نقش بسته که فلان محله دزد بازار است. حالا اگر در روز روشن مردی از دیوار خانه اش بالا رود حتما می گویید دزد است. حال آنکه فرض این ابرروایت یعنی دزدبازاری نادرست است و لذا همان خرده روایت نیز غلط تصویر میشود چون آن مرد کلید خانه اش را گم کرده و ناچارا از دیوار بالا رفته است.
صدق و کذب خرده روایت ها را ما با ابرروایت ها فهم می کنیم. خرده روایت مرگ قاضی منصوری و دادگاه طبری با ابرروایت «فساد سیستمی» منتهی میشود به « کار خودشونه». حال سوالم این است چه کسانی در نقش بستن چنین ابرروایت سراسر ظالمانه ای نقش داشتند؟ پاسخش با شما.
انشالله عمق ماجرا را دقت فرمودید. به نظر شما گناه یک مفسد بیشتر است یا گناه کسی که جمهوری اسلامی را دارای فساد سیستمی می داند؟ اولی یک مصداق است و دومی همه مصداق ها را "نشانه" ای برای یک فساد اکبر.
@mahdian_mohsen