📝متن تسلیت🔽
🏷-پیام تسلیت همسر شهید مدافع حرم مهدی حسینی به مردم سربلند بیروت درهفتمین روز انفجار مشکوک بندر #بیروت
.
بسم الله الرحمن الرحیم
فَاستَقِم كَما أُمِرتَ
فاجعه بزرگ و غم انگیز انفجار مهیب در بندر بیروت که منجر به جان باختن و مجروحیت تعداد زیادی از برادران و خواهران لبنانی شد را به ملّت و دولت و الخصوص دبیرکل حزب الله(حضرت سید حسن نصرالله)تسلیت عرض نموده.
ما مردم همیشه پیروز جمهوری اسلامی ایران تا آخرین نفس از مردم همیشه صبور لبنان پشتیبانی خواهیم کرد.
امروز هفت روز از این انفجار مشکوک میگذرد،و ما در انتظار انتقام سخت از جنایتکاران تاریخ بشریت هستیم.جمهوری اسلامی بزودی ضربه محکمی به آمریکایی ها خواهد زد.لبنان کشور قدرتمند است که مستکبران عالم چشم دیدن پیروزی های این کشور همیشه پیروز را ندارد.
هم اکنون لبنان در دام توطئه های بزرگ شیطان بزرگ یعنی #آمریکا افتاده است.که به مدد خدای متعال بازهم آمریکا است که به عقب رانده میشود وملّت شریف لبنان پیروز این جنگ نابرابر میشوند.
ملّت مقاومت تا ظهور حجت حق در کنار یک دیگر ایستاده اند.
ان شاءالله پیروزی نیروی مقاومت
سلیمانی زاده/21/مرداد/1399
@MahdiHoseini_IR | راه حسینی
عابد یک روز بعد از کلی کلنجار رفتن، گوهرخانم را راضی کرد، مهدی را ببرد سلمانی و موهای بورش را مرتب کند.
ساعتی نگذشت که صدای فریاد گوهرخانم، عروس عموها را کشید وسط حیاط.
بچه، بغلِ عابد بود و از سرکوچه داشت آرام آرام می آمد.
صدای فریاد گوهرخانم را که شنید، همان جا میخکوب ماند.
عروس عموها هر کدام به نحوی در حال آرام کردن گوهرخانم بودند.
ولی فایده ای نداشت.
یکی از همسایه ها اما دلش را گرفته بود و ریسه می رفت.
گوهرخانم وقتی به ریسه رفتن های او نگاه می کرد، برایش دندان قروچه می کرد که حق داری بخندی.
مادر نشدی بفهمی این لحظه یعنی چی.
عابد سلانه سلانه به خانه نزدیک تر شد وصدای شیون گوهرخانم تنش را می لرزاند.
نزدیک که شد، کنار پای گوهر روی زمین نشست و بچه را گذاشت بغل یکی از کسانی که اطراف گوهر حلقه زده بودند.
سعی کرد دل جویی کند.
گفت((نگران نباش دوباره موهاش بلند می شه.))
حاضرین که تازه فهمیدند سر و صدای گوهرخانم از کجا درآمده است، مات و مبهوت به هم نگاه می کردند.
کسی که لیوان آب قند دستش بود و کلی التماس گوهرخانم کرده بود، لیوان را باحرص سر کشید و به کنایه گفت
((ما فکر کردیم بچه تموم کرده.پاشو گوهرخانم. پاشو به کارهات برس
همه مون رو گذاشتی سرکار.))
بقیه هم برای این که رابطه شان به هم نخورد، خنده ی تلخی کردند و سر کارهایشان رفتند.
باتمام مراقبت های گوهرخانم هر ازچندگاهی این سوگلی زیبا، اتفاقاتی برایش می افتاد که سر هر کدامشان، گوهرخانم یک سفر عالم آخرت می رفت وبر می گشت.
زمین خوردن های مکرر وشکستن دندانهای مهدی باعث عادی شدن این صحنه ها نشد.
کار به جایی رسید که مهدی حساسیت فوق العاده ی مادر را درک کرده بود.
زمین که می خورد، زود بلند می شد، خودش را می تکاند، دست هایش را باز می کرد و
می گفت((مامان ببین چیزیم نشده.))
ادامه دارد.....
همراه ما باشید🙏
🌹تا تولد آقامهدی 5 روز و 1ساعت و3 دقیقه🌹
👈لبخند هر صبح تو
بهشٺ مےسازد از
هر روز من💙
آقا مهدی
•﷽• خانه ی پرجمعیت خیابان نامجو، با آمدن نوزاد تازه که حالا اسمش را مهدی گذاشته بودند صفای دوچندان
عابد یک روز بعد از کلی کلنجار رفتن، گوهرخانم را راضی کرد، مهدی را ببرد سلمانی و موهای بورش را مرتب کند.
ساعتی نگذشت که صدای فریاد گوهرخانم، عروس عموها را کشید وسط حیاط.
بچه، بغلِ عابد بود و از سرکوچه داشت آرام آرام می آمد.
صدای فریاد گوهرخانم را که شنید، همان جا میخکوب ماند.
عروس عموها هر کدام به نحوی در حال آرام کردن گوهرخانم بودند.
ولی فایده ای نداشت.
یکی از همسایه ها اما دلش را گرفته بود و ریسه می رفت.
گوهرخانم وقتی به ریسه رفتن های او نگاه می کرد، برایش دندان قروچه می کرد که حق داری بخندی.
مادر نشدی بفهمی این لحظه یعنی چی.
عابد سلانه سلانه به خانه نزدیک تر شد وصدای شیون گوهرخانم تنش را می لرزاند.
نزدیک که شد، کنار پای گوهر روی زمین نشست و بچه را گذاشت بغل یکی از کسانی که اطراف گوهر حلقه زده بودند.
سعی کرد دل جویی کند.
گفت((نگران نباش دوباره موهاش بلند می شه.))
حاضرین که تازه فهمیدند سر و صدای گوهرخانم از کجا درآمده است، مات و مبهوت به هم نگاه می کردند.
کسی که لیوان آب قند دستش بود و کلی التماس گوهرخانم کرده بود، لیوان را باحرص سر کشید و به کنایه گفت
((ما فکر کردیم بچه تموم کرده.پاشو گوهرخانم. پاشو به کارهات برس
همه مون رو گذاشتی سرکار.))
بقیه هم برای این که رابطه شان به هم نخورد، خنده ی تلخی کردند و سر کارهایشان رفتند.
باتمام مراقبت های گوهرخانم هر ازچندگاهی این سوگلی زیبا، اتفاقاتی برایش می افتاد که سر هر کدامشان، گوهرخانم یک سفر عالم آخرت می رفت وبر می گشت.
زمین خوردن های مکرر وشکستن دندانهای مهدی باعث عادی شدن این صحنه ها نشد.
کار به جایی رسید که مهدی حساسیت فوق العاده ی مادر را درک کرده بود.
زمین که می خورد، زود بلند می شد، خودش را می تکاند، دست هایش را باز می کرد و
می گفت((مامان ببین چیزیم نشده.))
ادامه دارد.....
همراه ما باشید🙏
🌹تا تولد آقامهدی 5 روز و 1ساعت و3 دقیقه🌹
👈لبخند هر صبح تو
بهشٺ مےسازد از
هر روز من💙
@MahdiHoseini_IR
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹ببینید|نقطه ضعف خدا..
#پای_درس_استاد
@MahdiHoseini_IR
🏷عکس #نوشت
ما عاشقی را از #شهیدان آموختیم ...
قسمتی از وصیت نامه #شهید_مهدی_حسینی 🌱
راه حسینی ادامه دارد .@MahdiHoseini_IR
..
خداوند مقرب ترین بندگان خویش را
از میان عشاق بر می گزیند که گره کور دنیا را به معجزه #عشق می گشایند...
|شهیدآوینی|
..
#شهید_مهدی_حسینی
9روز مانده تا چهارمین #شهادت به تاریخ #قمری
@MahdiHoseini_IR
ستاد اجرایی فرمان امام (ره) با همکاری اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان کرمان اقدام به تولید و توزیع ماسک باکیفیت و ارزان قیمت می نماید.
ماسکها از نوع سه لایه بیبافت با فیلتراسیون سطح بالاست. این ماسکها در یک فرآیند مکانیزه و صنعتی تولید میشوند و از عالیترین کیفیت در کلاس خود برخوردارند. مهمترین ویژگیهای این ماسکها عبارتند از:
دارای تاییدیه از اداره کل تجهیزات پزشکی وزارت بهداشت
کاربرد پزشکی، کادر درمان و عمومی
الیاف طبیعی و بافته نشده
3 لایه (۱ لایه ملت ضخیم و ۲ لایه اسپان باند)
توانایی جذب ذرات ۳ میکرومتر با راندمان بالای ۹۵ درصد
دارای فنر انطباق بر روی بینی
بستهبندی استریل ۵۰ عددی
بسته 50 عددی 62500 تومان (قیمت هر عدد ماسک 1250 تومان)
جهت سفارش ماسک به سایت hastinja.ir مراجعه نمایید.
┄┅═✧❁❁✧═┅┄
سایت و کانال اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان کرمان
✅ 🌐 www.parchamdaran.net
✅🌐 @etehadeyikerman
♥️| اللّٰھم!...
لَا تَکلْنِی إِلَی خَلْقِک، بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِی، وَ تَوَلَّ کفَایتِی.
🌱| باࢪپࢪوࢪدگاࢪا!
مࢪا بہ خلق خود وامگذاࢪ،
بلڪہ خود بہ تنھایے نیازم ࢪا برآور،
و خودت ڪارساز من باش
-📚 #امام_سجاد ؏ | دعای ۲۲ صحیفه سجادیه
@MahdiHoseini_IR
آقا مهدی
بخشی از کتاب #تمنای_بی_خزان👇👇👇👇👇 قسمت سوم.. عذرخواهی بابت تاخیر🌹
بخشی از کتاب
#تمنای_بی_خزان👇👇👇👇👇
قسمت چهارم ..