من يَثِقَ بِاللَّهِ يَكفِهِ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ و آخِرَتِهِ
هركه به خدا اعتماد كند، خداوند كارهاي دنيا و آخرتش را، كه او را بي قرار كرده اند، كفايت ميكند.
#امام_صادق (ع)
تحف العقول، ص۳۰۴📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
👤جوادفروغی از اون آدمهای حال خوب کنه.
بی سر و صدا، مصمم و معتقد به کاری که میکنه، یک گوشه رو گرفته و پیش میبره. شاید دست تقدیر مقابل دیدگان ملت هم بیاوردش، اما شاید هرگز این فرصت برای خیلیهایشان فراهم نشه. اینها ستونند، اوتادند، وجودشون برکت و مایه امید یک ملته، ممنوتیم مرد!
#جواد_فروغی🥇🏆
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
شکر گزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است ولکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است.
#امام_هادی (ع)|
تحف العقول، ص۴۸۳📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🌸🍃
ای دوست بیا که وقت شادی آمد
🌸🍃
هم عزت و هم نور الهی آمد
🌸🍃
بر خلق خدا رحمت حق نازل شد
🌸🍃
فرزند تقی امام هادی آمد...
🕊🌱میلاد با سعادت دهمین اختر تابناک امامت و ولایت، #امام_هادی (ع) مبارکباد
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
💢گفتم: «قول بده منو زود ببری پیش خودت. زندگی بدون تو اصلاً قشنگ نیست.»
مهدی حرفهایش را زده بود و من حسش را لمس کرده بودم. گفتن این حرفها برای او آسان نبود. میدانستم همانقدر که شنیدنش برای من سخت است، گفتنش برای مهدی سختتر است.
من هم حرفهایی برای گفتن داشتم که باید میشنید. گفتم: «من هم حرف دارم.»
لبخند تلخی زد و گفت: «حتماً حرفات رو گوش میکنم.»
همۀ احساسم را ریختم توی کلماتم و گفتم: «پیکرت باید سالم برگرده. من یه سنگ صبور میخوام.»
بغض دوباره امانم را برید و بهسختی ادامه دادم: «یه قولی باید بهم بدی. قولی که نباید زیرش بزنی.»
با تعجب نگاهم کرد. مطمئن بودم نمیداند خواستهام چیست و برای چه دارم از او قول میگیرم. منتظر بود بشنود. گفتم: «زن وهب روز عاشورا چی گفت؟»
نگاهش دقیقتر شد و گفت: «خب؟»
ادامه دادم: «سلام منو به امام حسین برسون. بگو یه روسیاهی که سراسر عمرش گناهه و پر از تمایلات زمینیه، یه خواستهای داره.»
لبخند پرمهرش را نثارم کرد و گفت: «و این آدم زمینی پر از گناه چی میخواد؟»
گفتم: «شهادت! دعا کن با شهادت برم مهدی.»
آمدم نزدیکتر؛ طوری که نفسهایم به صورتش میخورد و گفتم: «قول بده منو زود ببری پیش خودت. زندگی بدون تو اصلاً قشنگ نیست.»
نمیدانم چرا با اطمینان خاطر گفت: «قول میدم.»
ادامه دادم: «قبول که میخوای بری. ولی آگه رفتی، بیمعرفت نباشی منو یادت بره به خوابم نیای، منو فراموش کنی.»
خندید و گفت: «نه! میآم بهت سر میزنم.»
آهی کشیدم و گفتم: «میدونی زندگی بدون تو چقدر سخته؟»
سعی کرد دلداریام بدهد با این جملاتش و گفت: «اینهمه شهید رفتن، همسراشون چکار میکنن؟ دلت رو بذار کنار اونها. مگه نمیگی دوست داری من فدایی حضرت زینب بشم؟»
حرفهایش را با سرم تأیید کردم و گفتم: «میدونم. مُهر مدافع حرم خورده به زندگیمون. کنار عکسمون هم بخوره خیلی قشنگه. ولی قبول کن سخته برام.»
آرام با خودم زمزمه میکردم:
این گل را به رسم هدیه...
تقدیم نگاهت کردم...
#شهید_مهدی_حسینی|
برشی از کتاب بی نظیر و عاشقانه ی #تمنای_بی_خزان، روایت همسر بزرگوار شهید
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🌿احْسِنِ الظَّنَّ باللّهِ فَانَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ انَا عِندَ ظَنِّ عَبدِی المُؤمِنِ انْ خیراً فَخَیراً وَان شَرّاً فَشَرّاً
🌿به خداوند، نیکو گمان باش که خداوند عزوجل میفرماید: من به گمان بنده مؤمنم هستم، اگر خوش گمان بود نیکی میکنم، و اگر بدگمان بود، بر اساس آن با او رفتار میکنم.
#امام_رضا (ع)|
كافى، ج ۲، ص ۷۲📚
بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۶۶📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
خوشا آنانکه در این صحنه عشق، چو خورشیدی درخشیدند و رفتند...!
#راه_حسینی ادامه دارد...🚩
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
@mahdihoseini_irپیام غدیر.mp3
زمان:
حجم:
8.42M
🌓 تا واقعهی غدیر، به بلوغ نهاییاَش نرسد؛
بشــر در تاریکی درونیاَش محبوس خواهد ماند!
🌖 سیرِ بلوغ غدیر،
و رسیدنش به میوهی نهایی، چگونه است؟
و چگونه بشر به آرامش و روشنیِ این نقطه میرسد؟
💫 ویژه #عید_غدیر
#استاد_شجاعی
@mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
در تاريخ ۶۷.۰۵.۰۲ در پي سخنراني حضرت امام خميني (ره) عازم جبهه هاي حق عليه باطل هستيم. تا جلوي پيشروي دشمن نابکار را با جوانمردي و خون خودمان و با نثار جان خودمان بگيريم و ميهن اسلاميمان را از لوث وجود اين کثافت هاي بي رحم پاک کنيم... خدا لعنت کند استعمار و استعمارگران را. انسان وقتي تاريخ استعمارگران را مي خواند تعجب مي کند. مي بيند اينها در چند صد سال پيش در فکر استعمار بودند... اينها از ۲۵۰ سال پيش داشتند براي يک چنين روزي زمين چيني مي کردند که بتوانند ايران و عراق و عثماني (ترکيه) را تحت نفوذ و سيطره خودشان در بياورند. نه براي خودشان. خوب مگه آنها نمي دانستند که عمرشان کفاف نميده. فکر آيندگانشان بودند. منتها از راه درستش انجام نمي دادند. پس چرا يک چنين کاري نکنيم؟ پس چرا ما آينده سازي نکنيم براي آيندگانمان و براي فرزندانمان؟ ...
امام جان! از اوايل انقلاب که ۱۳ يا ۱۴ سالم بود با تو پيمان بستم. [در] تمام راهپيمايي ها که سراسر خطر بود و امکان کشته شدن و تير اندازي بود .. با تو عهد بستم که تا آخرين نفس باهات باشم تا آخرين قطره خونم باهات باشم. هنوز هم از حرفم برنگشتم... من دوست دارم در عين جواني در عين شادابی سرم جدا بشه دستهام جدا بشه، پاهام جدا بشه، تکه تکه بشم براي اسلام، براي امام، براي قرآن، در راه اين امام (ره)... خدايا اگر قرار باشه من شهيد نشم... با چه رويي مي تونم روز حشر جلوي علي اکبر حسين (ع) جلوي امام حسين (ع) و پيغمبر (ص) سر بلند کنم؟ ... من نمي تونم جلوي مجيد سرم رو بلند کنم. جلوي برادرم من چه حالي داشتم وقتي بالاي سر سوخته بود و من او را به وسيله چيزهاي ديگر شناسايي کردم... خدايا من تحمل عدل تو رو ندارم. خدايا اگر قرار باشه با عدالت با من رفتار کني، با عدالت عمل منو محاسبه کني، خدا... من تحمل عذاب و زجر و شکنجه رو ندارم. خدا... اي خدا و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
#وصیت_نامه
#شهید_محسن_صادقی|
شهید عملیات #مرصاد
شهادت به وسیله نارنجک از طرف منافقین کوردل
🌷یاد رزمندگان و شهدای گلگون کفن عملیات غرور آفرین مرصاد گرامی باد با صلوات🌷
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی