💢گفتم: «قول بده منو زود ببری پیش خودت. زندگی بدون تو اصلاً قشنگ نیست.»
مهدی حرفهایش را زده بود و من حسش را لمس کرده بودم. گفتن این حرفها برای او آسان نبود. میدانستم همانقدر که شنیدنش برای من سخت است، گفتنش برای مهدی سختتر است.
من هم حرفهایی برای گفتن داشتم که باید میشنید. گفتم: «من هم حرف دارم.»
لبخند تلخی زد و گفت: «حتماً حرفات رو گوش میکنم.»
همۀ احساسم را ریختم توی کلماتم و گفتم: «پیکرت باید سالم برگرده. من یه سنگ صبور میخوام.»
بغض دوباره امانم را برید و بهسختی ادامه دادم: «یه قولی باید بهم بدی. قولی که نباید زیرش بزنی.»
با تعجب نگاهم کرد. مطمئن بودم نمیداند خواستهام چیست و برای چه دارم از او قول میگیرم. منتظر بود بشنود. گفتم: «زن وهب روز عاشورا چی گفت؟»
نگاهش دقیقتر شد و گفت: «خب؟»
ادامه دادم: «سلام منو به امام حسین برسون. بگو یه روسیاهی که سراسر عمرش گناهه و پر از تمایلات زمینیه، یه خواستهای داره.»
لبخند پرمهرش را نثارم کرد و گفت: «و این آدم زمینی پر از گناه چی میخواد؟»
گفتم: «شهادت! دعا کن با شهادت برم مهدی.»
آمدم نزدیکتر؛ طوری که نفسهایم به صورتش میخورد و گفتم: «قول بده منو زود ببری پیش خودت. زندگی بدون تو اصلاً قشنگ نیست.»
نمیدانم چرا با اطمینان خاطر گفت: «قول میدم.»
ادامه دادم: «قبول که میخوای بری. ولی آگه رفتی، بیمعرفت نباشی منو یادت بره به خوابم نیای، منو فراموش کنی.»
خندید و گفت: «نه! میآم بهت سر میزنم.»
آهی کشیدم و گفتم: «میدونی زندگی بدون تو چقدر سخته؟»
سعی کرد دلداریام بدهد با این جملاتش و گفت: «اینهمه شهید رفتن، همسراشون چکار میکنن؟ دلت رو بذار کنار اونها. مگه نمیگی دوست داری من فدایی حضرت زینب بشم؟»
حرفهایش را با سرم تأیید کردم و گفتم: «میدونم. مُهر مدافع حرم خورده به زندگیمون. کنار عکسمون هم بخوره خیلی قشنگه. ولی قبول کن سخته برام.»
آرام با خودم زمزمه میکردم:
این گل را به رسم هدیه...
تقدیم نگاهت کردم...
#شهید_مهدی_حسینی|
برشی از کتاب بی نظیر و عاشقانه ی #تمنای_بی_خزان، روایت همسر بزرگوار شهید
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🌿احْسِنِ الظَّنَّ باللّهِ فَانَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ انَا عِندَ ظَنِّ عَبدِی المُؤمِنِ انْ خیراً فَخَیراً وَان شَرّاً فَشَرّاً
🌿به خداوند، نیکو گمان باش که خداوند عزوجل میفرماید: من به گمان بنده مؤمنم هستم، اگر خوش گمان بود نیکی میکنم، و اگر بدگمان بود، بر اساس آن با او رفتار میکنم.
#امام_رضا (ع)|
كافى، ج ۲، ص ۷۲📚
بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۶۶📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
خوشا آنانکه در این صحنه عشق، چو خورشیدی درخشیدند و رفتند...!
#راه_حسینی ادامه دارد...🚩
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
@mahdihoseini_irپیام غدیر.mp3
زمان:
حجم:
8.42M
🌓 تا واقعهی غدیر، به بلوغ نهاییاَش نرسد؛
بشــر در تاریکی درونیاَش محبوس خواهد ماند!
🌖 سیرِ بلوغ غدیر،
و رسیدنش به میوهی نهایی، چگونه است؟
و چگونه بشر به آرامش و روشنیِ این نقطه میرسد؟
💫 ویژه #عید_غدیر
#استاد_شجاعی
@mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
در تاريخ ۶۷.۰۵.۰۲ در پي سخنراني حضرت امام خميني (ره) عازم جبهه هاي حق عليه باطل هستيم. تا جلوي پيشروي دشمن نابکار را با جوانمردي و خون خودمان و با نثار جان خودمان بگيريم و ميهن اسلاميمان را از لوث وجود اين کثافت هاي بي رحم پاک کنيم... خدا لعنت کند استعمار و استعمارگران را. انسان وقتي تاريخ استعمارگران را مي خواند تعجب مي کند. مي بيند اينها در چند صد سال پيش در فکر استعمار بودند... اينها از ۲۵۰ سال پيش داشتند براي يک چنين روزي زمين چيني مي کردند که بتوانند ايران و عراق و عثماني (ترکيه) را تحت نفوذ و سيطره خودشان در بياورند. نه براي خودشان. خوب مگه آنها نمي دانستند که عمرشان کفاف نميده. فکر آيندگانشان بودند. منتها از راه درستش انجام نمي دادند. پس چرا يک چنين کاري نکنيم؟ پس چرا ما آينده سازي نکنيم براي آيندگانمان و براي فرزندانمان؟ ...
امام جان! از اوايل انقلاب که ۱۳ يا ۱۴ سالم بود با تو پيمان بستم. [در] تمام راهپيمايي ها که سراسر خطر بود و امکان کشته شدن و تير اندازي بود .. با تو عهد بستم که تا آخرين نفس باهات باشم تا آخرين قطره خونم باهات باشم. هنوز هم از حرفم برنگشتم... من دوست دارم در عين جواني در عين شادابی سرم جدا بشه دستهام جدا بشه، پاهام جدا بشه، تکه تکه بشم براي اسلام، براي امام، براي قرآن، در راه اين امام (ره)... خدايا اگر قرار باشه من شهيد نشم... با چه رويي مي تونم روز حشر جلوي علي اکبر حسين (ع) جلوي امام حسين (ع) و پيغمبر (ص) سر بلند کنم؟ ... من نمي تونم جلوي مجيد سرم رو بلند کنم. جلوي برادرم من چه حالي داشتم وقتي بالاي سر سوخته بود و من او را به وسيله چيزهاي ديگر شناسايي کردم... خدايا من تحمل عدل تو رو ندارم. خدايا اگر قرار باشه با عدالت با من رفتار کني، با عدالت عمل منو محاسبه کني، خدا... من تحمل عذاب و زجر و شکنجه رو ندارم. خدا... اي خدا و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
#وصیت_نامه
#شهید_محسن_صادقی|
شهید عملیات #مرصاد
شهادت به وسیله نارنجک از طرف منافقین کوردل
🌷یاد رزمندگان و شهدای گلگون کفن عملیات غرور آفرین مرصاد گرامی باد با صلوات🌷
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
حُسنُ الظّنِّ بِاللّهِ ان لا تَرجُوا الَّا اللّه وَ لا تَخافَ الّا ذَنبَک
خوش گمانی به خداوند آن است که امیدوار نباشی مگر به خدا و نهراسی مگر از گناه کردنت.
#امام_صادق (ع)|
بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۶۶📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🏘یک محله بود و یک حاجاصغر؛ هر کار فرهنگی که از دستش برمیآمد برای مردم محله ملکآباد شهرری انجام میداد.
👌گاهی با بسیج کردن جوانان محله، مقدمات خواندن نماز عید فطر و نماز ظهر عاشورا را مهیا میکرد و در اقامه نماز، صدها نفر حضور پیدا میکردند.
✨گاهی خادم زوار امام رضا (ع) در مشهد مقدس میشد. آستین بالا میزد، غذا درست کرده و مایحتاج زوار را فراهم میکرد.
✔️خلاصه یک حاجاصغر بود و یک محله و یک اتاقک در پایگاه مقاومت بسیج مسجد صاحبالزمان (عج) که آنجا شهید پاشاپور با جوانهای محله حرف میزد و سعی میکرد راه و چاه را نشانشان بدهد.
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🌷
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
16.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ساقی از خُم ولایت بچشان
🎞تولیدی یکی از دوستان
🎙سیدمجید بنی فاطمه
#عید_غدیر🎉
#فقط_به_عشق_علی❣
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🌿الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا يَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ بِيَدِهِ الْخَيْرَاتُ يَسْتَحْيِي أَنْ يَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ يُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَيْه
🌿خدایی که معبودی جز او نیست، بنده مؤمنی گمانی به او نخواهد داشت مگر اینکه خدا مطابق آن گمان بنده مؤمن عمل خواهد کرد، چرا که خداوند کریم است و همه خیرات به دست او است و حیا میکند که بنده مؤمنی گمان نیکویی به او داشته باشد اما خدا به امید و انتظارش اعتنا نکند و آن را محقق نسازد. پس حسن ظن داشته باشید و گمان خود را به خدا نیکو کنید و به او روی بیاورید.
#پیامبر_رحمت (ص)|
بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۶۶📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی