eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد حسین، آب روی آب ریختی وقتی فرات تشنه لبان را رها گذاشت
🍃 [حضرت] ابوالفضل در برگشتن مسیر خودش را عوض کرد، خواست از داخل نخلستان برگردد (قبلاً از راه مستقیم آمده بود) چون می‌دانست همراه خودش یک امانت گرانبها دارد. تمام همّتش این است که این آب را به سلامت برساند، برای اینکه مبادا تیری بیاید و به این مشک بخورد و آبها بریزد و نتواند به هدف خودش نائل شود. در همین حال بود که یکمرتبه دیدند رجز ابوالفضل عوض شد. معلوم شد حادثه تازه‌‏ای پیش آمده است. فریاد کرد: وَاللهِ انْ قَطَعْتُموا یمینی‏ انّی احامی ابَداً عَنْ دینی‏ وَ عَنْ امامٍ صادِقِ الْیقینِ‏ نَجْلُ النَّبِی الطّاهِرِ الْامینِ‏ 😭😭😭😭 به خدا قسم اگر دست راست مرا هم قطع کنید، من دست از دامن حسین برنمی دارم. طولی نکشید که رجز عوض شد: یا نَفسُ لا تَخْشَ مِنَ الْکفّارِ وَابْشِری بِرَحْمَةِ الْجَبّارِ مَعَ النَّبِی السَّیدِ الُمخْتارِ قَدْ قَطَعوا بِبَغْیهِمْ یساری‏ در این رجز فهماند که دست چپش هم بریده شده است. این گونه نوشته‌اند : با آن هنر فروسیتی که [در او] وجود داشته است، به هر زحمت بود این مشک آب را چرخاند و خودش را روی آن انداخت. دیگر من نمی‌گویم چه حادثه‌ای پیش آمد، چون خیلی جانسوز است....😭 🌱 @mahdihoseini_ir |
صدقه برای قلب نازنین آقاجانم مهدی فاطمه (س) فراموش نشه...
@mahdihoseini_ir39_sibsorkhi_L_195170.mp3
زمان: حجم: 5.21M
بعد تو خنده بر لب اهل حرم حرام شد کار تو تا تمام شد کار حرم تمام شد دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبرو شد.... 🎙با نوای حسین سیب سرخی شب نهم و شب (ع) 🌱 @mahdihoseini_ir |
خوردی زمین و حیثیت لشکرم شکست اصلی ترین ستون خیام حرم شکست
فریادهای «انکسری» بی دلیل نیست در اوج درد تکیه گه آخرم شکست
از ناله های «یا ولدی» در کنار تو معلوم شد که باز دل مادرم شکست 😭😭
درد مرا فقط پدرم درک می کند دیدم چگونه بال و پر جعفرم شکست
ساق عمود در سر تو گیر کرده است نعره زنم که وای سر حیدرم شکست 😭😭😭😭
تو در میان علقمه از پا نشستی و در بین خیمه ها سپر خواهرم شکست
وقتی عمود خیمه کشیدم سکینه گفت : دیدی غرور ساقی آب آورم شکست