آقا مهدی
🌱 #سلمان_کجاست #قسمت_چهارم مهدی مانده بود به کدام سمت برود. وقتی خیل جمعیت را دید که حالا رسیده بود
با ما همراه باشید با قسمت پنجم مجموعه #سلمان_کجاست
👇🌹
🌱
#سلمان_کجاست
#قسمت_پنجم
جمعیت با شنیدن صدای فریادهای زنی در آن میان، بدن بی جان را رها کرده و به سمت مهدی هجوم آوردند. ریخته بودند سر مهدی. درست در همان لحظه، بچه های دیگر برای کمک به مهدی از راه رسیدند. اما مهدی زیردست و پا نگاهش به جوانی بود که دیگر هیچ حرکتی نداشت.
بچه ها میان جمعیت درگیر بودند و مهدی کشان کشان خودش را به او رساند. با دیدنش رنگ از رخسار او پرید و صدای ناله اش، بچه ها را به خود آورد. صدایش بریده بریده و گرفته شده بود.
- بچه ها! سلمان...
بدن بی حرکت سلمان بود که روی زمین، غرق خون افتاده بود و لباس هایش را از تنش درآورده بودند. دهان و سرش پر از لخته های خون بود. صدای خس خس نفسهایش هنوز شنیده می شد. مهدی به سختی از جا بلند شد. حالا دیگر صدای ناله اش، ضجه شده بود. به هر سختی، بدن سلمان را روی دوش گرفت تا از معرکه بیرون ببرد. صدای هلهله و کف و سوت تظاهرات کنندگان، فضا را پر کرده بود. از به زمین خوردن و برخاستن مهدی لذت می بردند.
مهدی یک لحظه خودش را در صحرایی احساس کرد که دو لشکر جلوی هم هستند. انگار صدای لشکری
را می شنید که هلهله میکنند تا صدای حسین (ع) را نشنوند. گوشهایشان آن قدر به شنیدن باطل عادت کرده و خو گرفته بود که دیگر صدای حق برایشان
زجرآور بود.
چند قدم به سختی برداشت و گوشش را روی قلب سلمان گذاشت. صدای ضعیف ضربانش را که شنید، امیدش برای گام های بعدی بیشتر شد، تا اینکه خورد زمین و دیگر چیزی نفهمید....
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
فتنه ۸۸/برش هایی از کتاب #تمنای_بی_خزان، به قلم بانو #شیرین_زارع_پور و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر #شهید_مهدی_حسینی
🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻
@mahdihoseini_ir
🍃تواضع🍃
مِنَ التَواضُعِ السَّلامُ عَلی کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ
سـلام کردن به هر کس که بر او می گذری و نشستن در جایی که پایین تر از جایگاه (توست)، نشانه تواضـع و فـروتنی اسـت.
#امام_حسن_عسکری(ع)|
بحارالأنوار ۷۸: ۳۷۲ ح ۹📚
🌱| @mahdihoseini_ir
1.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راه شهدا ؛
راه خداست،
خوف و حزن ندارد...
#شهید_آرمان_علی_وردی
🌱| @mahdihoseini_ir
4.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مادر مدافع امنیت #شهید_آرمان_علی_وردی در مراسم تدفین فرزندش: بچهام رو آروم بذار تو قبر، همه ی بدنش زخمی و کبوده...
امیر عباسی مداح نوشت:
🔹مادر "آرمان" در مراسم تدفین فرزندش میگفت: «بچهام و آروم بذار تو قبر، همه ی بدنش زخمی و کبوده»
گفتم: «خیالتون راحت باشه، آرمان تو بغل امام حسینه...»
😭😭💔
#لبیک_یا_خامنه_ای
🌱| @mahdihoseini_ir
🔺#توئیت بسیار مهم استاد شجاعی در مورد اهمیت راهپیمایی روز جمعه ۱۳ آبان، در جهت محکوم کردن رفتارهای وحشیگرایانه، و عملیاتهای تروریستی #شاهچراغ :
خاتمهی تمام فتنهها در تاریخ، وابسته به دو عامل زیر بوده است؛
ـ بصیرت مردم
ـ غیرت مردم
🔺حضور خانوادگی مردم غیور و بصیر ایران در راهپیمایی روز جمعه ۱۳ آبان، باید بسیار جدی گرفته شود.
#لبیک_یا_خامنه_ای📣
@mahdihoseini_ir
🍃توصیه حضرت امیر (ع) برای دانش آموزان🍃
عَلی المُتَعَلِّمِ أن یُدئبَ نَفسَهُ فی طَلَبِ العِلمِ، و لا یَمَلَّ مِن تَعَلُّمِهِ و لا یَستَکثِرَ ما عَلِمَ
بر دانش آموز است که خود را در طلب علم کوشا سازد و از آموختن دانش خسته نشود و دانسته های خود را زیاد نشمارد.
#امام_علی(ع)|
غررالحکم، ۶۱۹۷📚
#روز_دانش_آموز🍃
🌱| @mahdihoseini_ir
🌹 شهیدی که قول داده است زائرانش را دعا کند!
در #بهشت_زهرای تهران، شهیدی خوابیده است که قول داده است برای زائرانش دعا کند.
سنگ قبر ساده او
حرفهای صمیمانه اش در #وصیتنامه
و قولی که به زائرانش می دهد
دل آدم را گرم و امیدوار می کند.
وصیت نامه متفاوت و خواندنی او پر است از نکات کلیدی و کاربردی...
سلام علیکم و رحمه الله
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس #حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است!
شما چهل روز #دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
#نمازهای_واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
#سوره_واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با #نماز_شب می رسد.
برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان💚 ارواحنافداه نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی #شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، #امام_زمان💚غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا
2- نافله
3- زیارت جامعه کبیره
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.
من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان💚ارواحنافداه بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان #حضرت_زهرا💚(سلاماللهعلیها) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.
السلام علیکم
#شهید_سجاد_زبرجدی🌱
آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یاد بود شهدای مفقود الاثر
🌱| @mahdihoseini_ir
کسی چه میداند در آینده ما چه مقدر شده است.
وقتی شهید شهرکی تصویرش را در قاب شهادت قرار داد
در این عکس شهید حاج قاسم سلیمانی که به دست شقی ترین افراد عالم به شهادت رسید و همچنین شهید هاشمی (معاون اطلاعات سپاه سلمان) و شهید حجةالاسلام شهرکی که در جریان اغتشاشات اخیر به دست مزدوران آمریکا به شهادت رسیدند را در کنار هم مشاهده میکنید.
#حاج_قاسم
#شهید_هاشمی
#شهید_شهرکی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🌱| @mahdihoseini_ir
@mahdihoseini_irKarimi-GolchinShahadat1384[04].mp3
زمان:
حجم:
8.08M
یا حضرت معصومه (س) مدد مدد...
#وفات_حضرت_معصومه(س) تسلیت🏴
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🌱 #سلمان_کجاست #قسمت_پنجم جمعیت با شنیدن صدای فریادهای زنی در آن میان، بدن بی جان را رها کرده و به
با ما همراه باشید با قسمت ششم مجموعه #سلمان_کجاست
👇🌹
🌱
#سلمان_کجاست
#قسمت_ششم
وقتی به هوش آمد، خودش را در حسینیه دید. نگاه های نگران بچه ها را که بالای سرش نشسته بودند، حس می کرد. ناگهان انگار چیزی یادش آمده باشد از جا پرید.
- سلمان. سلمان کو؟
بچه ها سرشان را انداختند پایین و حرفی نمی زدند. لحظه ای چشمانش را بست و احساس کرد راه نفس هایش مسدود شده است، قطره های اشک از گوشه ی چشم هایش سرازیر می شد. یکی از بچه ها با صدایی آرام رو کرد به مهدی.
- یه طوری زده بودن که زنده نمونه، نامردها صد نفری ریخته بودن سرش
مهدی آه سردی کشید و با صدایی زمزمه گونه گفت: جواب مادرشو چی بدم؟
بچه ها به صورت هم نگاه کردند و سرشان را انداختند پایین. اشک های مهدی مثل باران، میریخت.
نگاهش را برای لحظه ای ثابت کرد روی عکس بالای دیوار حسینیه، عکس همان کسی که حاضر بود همه ی هستی اش را فدای او کند. حرف های چند روز پیشش در نماز جمعه را به خاطر آورد.
- جان ناقابلی دارم ....
انگار قاب روی دیوار، با او حرف می زد. دلداری اش می داد.
- نگران نباش. پرچم را می سپاریم دست صاحبش.
پس از لحظه ای، دیگر چشمانش برقی از رضایت داشت، انگار قوت دل بیشتر شده بود و زیر لب زمزمه میکرد:
سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم...
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
فتنه ۸۸/برش هایی از کتاب #تمنای_بی_خزان، به قلم بانو #شیرین_زارع_پور و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر #شهید_مهدی_حسینی
🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻
@mahdihoseini_ir