آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_اول 🍀وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را ن
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_دوم
✔️خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
🕊از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
😅دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :
❤️«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان-»
😨برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🌹🕊
هشــ🚨ــدار...
#امام_صادق(ع)
کانَ أبی علیه السلام یَقولُ: إنَّ اللّهَ قَضی قَضاءً حَتما أن لا یُنعِمَ عَلَی العَبدِ بِنِعمَةٍ فَیَسلُبَها إیّاهُ، حَتّی یُحدِثَ العَبدُ ذَنبا یَستَحِقُّ بِذلِکَ النِّقمَةَ.
پدرم می فرمود: همانا خداوند حکم قطعی فرموده که هرگاه نعمتی به بنده ای داد، دیگر آن را از وی نستانَد، مگر این که آن بنده گناهی مرتکب شود که سزاوار چنین مجازاتی گردد.
الکافی : ۲ / ۲۷۳ / ۲۲📚
@mahdihoseini_ir🌹🕊
🕊 استجابت دعا یعنی چی؟!
چند سال پیش مسجد جمکران پاسخگو بودم. یه خانمی اومد و نشست روی صندلی. گفت حاجآقا من چند سال پیش ازدواج کردم.
+ به سلامتی
ــ ولی خب یه سالی هست که طلاق گرفتم!
+ انشاءالله که خیره!
ــ اربعین رفتم پیادهروی!
+ قبول باشه!
ــ تو پیادهروی با یه پسر آشنا شدم و قراره با هم ازدواج کنیم!
+ خیلی هم عالی!
ــ فقط یه مشکل وجود داره و اونم اینکه مادرش راضی نمیشه و میگه میخوام خواهرزادم رو براش بگیرم. الان من نذر کردم که ۴۰ هفته از تهران بیام جمکران. الانم ۱۹ هفته اومدم.
آدم بدحسابی هم نیستم. اگه الانم مشکلم حل بشه بقیشم میام و بیشترم میام. چرا بعد ۱۹ هفته امام زمان یه نشونه یه چیزی...؟
بهش گفتم: شما احتمال نمیدی الان مادر اون پسره هم اون گوشه جمکران نشسته باشه و دست به دعا که خدایا مهر پسر من رو از دل این دختر ببر؟ خندهش گرفت.
گفت: حالا اینجا هم نباشه دیگه خونشون دست به دعاست قطعا!
گفتم حالا شما جای خدا؛ میخوای چه کار کنی؟ پس دعا کن و دیگه بقیهش رو بسپار به خدا. معنای استجابت رو هم براش گفتم که استجابت یعنی خدا حرفتو شنیده و یا همونی که میخوای بهت میده یا بلایی از سرت رفع میکنه یا ذخیره میکنه برا قیامتت. شما دعا کن حالا یا همین پسر یا بهترش رو خدا نصیبت میکنه انشالله. یه مدت بعد دوباره اومد و گفت حاج آقا اون نشد، اما یکی دیگه اومده و خیلی هم خوبه و راضیم!
✍️ محمدعلی
@mahdihoseini_ir🌹🕊
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_دوم ✔️خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگ
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سوم
😞در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد.
حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم.
🚪وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از #خجالت پشت پلکهایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب میکرد.
عمو همیشه از روستاهای اطراف #آمِرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم.
🚶🏾♂مردی لاغر و قدبلند، با صورتی بهشدت سبزه که زیر خط باریکی از ریش و سبیل، تیرهتر به نظر میرسید. چشمان گودرفتهاش مثل دو تیلّه کوچک سیاه برق میزد و احساس میکردم با همین نگاه شرّش برایم چشمک میزند.
😓از #شرمی که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقبتر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم میداد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم.
🍃از چهارسالگی که پدر و مادرم به جرم #تشیّع و به اتهام شرکت در تظاهراتی علیه #صدام اعدام شدند، من و برادرم عباس در این خانه بزرگ شده و عمو و زنعمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود که تا به اتاق برگشتم، زنعمو مادرانه نگاهم کرد و حرف دلم را خواند :«چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما از پنجه چشمانی که لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره کرده بود، خوب میفهمیدم حالم به هم ریخته است. زن عمو همچنان منتظر پاسخی نگاهم میکرد که چند قدمی جلوتر رفتم. کنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض کردم : «این کیه امروز اومده؟»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir 🕊🌹
آقا مهدی
شهدا می گویند: چه مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم....❤️ #آقا_مهدی مزارشان در شب #عید_غدیر🌱 ۱۴۰
تو که در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه لذتی دارد...
#خادم_نوشت
کوچه ۲۶...
مزار شهدا
همانطور که می خواستی...
که در قطعه ای باشی که مزار #شهید_مهدی_عزیزی است...
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
عید ولایت و امامت
#عید_غدیر خم بر تمام شیعیان و محبان
آقا امیرالمومنین تهنیت و فرخنده باد.
#من_غدیری_ام🌱
@mahdihoseini_ir🌹🕊
اعتبار غدیر.mp3
6.86M
#استاد_شجاعی
#استاد_فرحزاد
✘ ارزش غدیر، به شخص شخیص شماست !
بله ، اینهمه اعتبار #عید_غدیر نسبت به اعیاد دیگه، اصلاً بخاطر این نیست، که آخرین پیامبر خدا، دست مولود کعبه رو بالا گرفت و به مردم امامشون رو معرفی کرد!
غدیر اعتبارش رو از شما میگیره!
(شمایی که دارید فکر میکنید این پادکست رو دانلود کنم یا نه !)
عیدتون مبارک❤️
@mahdihoseini_ir🌹🕊
گفتهها و بهانههای "منافقان"
در روز #غدیر:
• او به پسر عمویش مغرور شده است!
• او به این جوان مغرور شده است!
• کار را برای پسر عمویش
خوب محکم و موکد کرد!
• ما راضی نیستیم، این تعصب است!
• این سخن خدا نیست،
و از پیش خود سخن میگوید!
• چشمان محمد را ببینید شبیه مجانین میچرخد!
بحارالانوار،ج۳۷،ص۱۱۱