#امام_سجاد(عليهالسلام):
لايَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوى وَ كَيْفَ يَقـِلُّ ما يُتقَبَّلُ
كارى كه با تقوا همراه باشد اندك نيست؛ چگونه آنچه مقبول خـدا قرار گرفته، انـدك محسـوب شـود.
📚 تحف العقول، ص ۳۱۸
@mahdihoseini_ir
اَعوذباللّٰه
از تعَلقاتِ دُنیا ،
که مٰا را
” دیر “
به حُسَین(ع)
رِساند ...
😭
#اربعین
#امام_حسین🌹
فرض کنید دختر یک خانوادهی ثروتمند هستید در تبریز، با یک طلبه ساده ازدواج میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همان طلبه ی ساده راهی نجف می شوید. گرما وغربت شهر نجف را درنظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند میمیرد!
بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی میمیرد.. دوباره فرزند میدهد دوباره…
این در حالیست که فقر گریبانتان را گرفته، در حدی که یکی یکی، اسباب خانه را میفروشید. حتی رختخواب!
همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر می برد،علامه درباره ایشان گفته بودند: من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم! و نیز گفتهاند: اگر صبر حیرتانگیز #همسرم نبود من نمی توانستم ادامه تحصیل بدهم..
علامه در جایی فرموده بودند: ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام #امام_حسین را میشنیدم!
#فرزندآوری🌱
@mahdihoseini_ir
زمینه : یا ایها الرسول | حاج میثم مطیعی - Haj Meysam Motiee.mp3
4.82M
▪️یا ایها الرسول
🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 شهادت #پیامبر_اکرم (ص)/ #ماه_صفر
#بیست_و_هشت_صفر
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_هفتم 🌷عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_هشتم
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
🔺پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد : «خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
😢چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد : «#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
✔️سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند : «بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
😥با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :
«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید....
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
#پیامبر_اکرم(ص):
مَنِ اشْتاقَ اِلَى الجَنَّةِ سارَعَ اِلَى الْخَيراتِ،
وَ مَنْ خافَ النّارَ تَرَكَ الشَّهَـواتِ،
وَ مَنْ تَرَقَّبَ الْمَوتَ اَعْرَضَ عَنِ اللَّذّاتِ،
وَ مَنْ زَهِدَ فىِ الدُّنيا هانَتْ عَلَيهِ المُصيباتُ.
هركس مشتاق بهشت باشد، براى انجام كارهاى نيك میشتابد،
هركس از آتش دوزخ بيمناك باشد، شهوتها را رها میكند،
هركس چشم به راه مـرگ باشـد، از لذّتهـا اعراض (رویگردانی) مى كند و
هركس در دنيا پارسايى پيشه كند، مصيبتها براى او آسان میگردد.
📚 مكارم الاخلاق، ص ۴۴۷
@mahdihoseini_ir
یادم هست بار اول که تماس گرفت گفت میخواهم سفارشی برایت داشته باشم، اینجا از پیر تا جوان و زن و مرد همه آمدند بجنگند تا چادر از سر تو نیفتد پس حجاب، حجاب، #حجاب نماز اول وقت، نماز اول وقت، #نماز_اول_وقت را فراموش نکن،گفتم مگر من حجاب ندارم گفت چرا ولی از این به بعد بیشتر رعایت کن، وقتی صدایش را میشنیدم بیشتر سکوت میکردم تا حرف بزند و هر چند لحظه یکبار فقط میگفتم چه زمانی برمیگردی؟ و او هیچ وقت نگفت چرا چند بار میپرسی فقط میگفت میآییم همه با هم میآییم، میگفت اینجا فاصله بین زمین و آسمان خیلی کم است.
#شهید_سید_جواد_اسدی|
روایت همسر شهید
@mahdihoseini_ir
از يک نظر میشود گفت در خاندان پيغمبر هيچ کس مظلومتر از #امام_حسن نيست، يکی از مظلوميتهايش اين است که حتی ما شيعيانش آن طور که بايد و شايد ایشان را نشناختیم، بعضی فکر میکنند ایشان برخلاف #امام_حسین روحیه ستیز با طاغوت نداشت و اهل سازش با طاغوت بود؛ تهمت از این بالاتر؟
مرحوم علامه مصباح یزدی
#شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)🌱
@mahdihoseini_ir🏴
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_هشتم در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه ب
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_نهم
💔از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💣با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
🔸نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند. بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
😍حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید : «حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
#امام_جواد(علیهالسلام):
اِنَّ لَهُ غَيْبَةٌ يَكْثُرُ اَيّامُها، وَيَطْوُلُ اَمَدُها يَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الُمخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتابُونَ
... حضرت داراى غيبتى است كه روزهايش زياد و مدّتش طولانى است. پس افراد مخلص منتظر ظهور او هستند و افراد شكّاك مُنكر او هستند.
📚 منتخب الأثر، ص ۲۲۴
#امام_زمان(عج)🌱
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینکه کاخ سفید هم از مصی علینژاد خواسته هویتش رو تغییر بده معانی خیلی مهمی داره:
۱- آمریکا هم علیرغم هارت و پورت ظاهری، فهمیده به این جریان ضد ایران هیچ امیدی نباید بست، بلکه بهتره در پستو پنهانش کرد!
۲- کسی که مملکت و ملت خودش رو به بیگانه میفروشه، عاقبت باید هویت خودش رو هم رایگان بده بره!
#آمریکا
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهام نماز نمیخونه!
با دین رفیق نیست!
کجا رو اشتباه رفتم؟
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
▪️ ویژه #شهادت_پیامبر_اکرم(ص)
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_نهم 💔از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_چهلم
💔گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشکهایش #مقاومت میکند که مستقیم نگاهش کردم و بیپرده پرسیدم : «چی شده؟»
از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد : «بچهها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوشخیالی میتواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم : «دیدم دستش #زخمی شده!»
😭و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد : «الان که برگشت یه راکت خورد تو #خاکریز.»
از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زنعمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم.
🍃دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زنعمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با #بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدمهایم رمقی مانده بود نه به قلبم.
دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم.
✔️تختهای حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. بهقدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر #خونی به رگهایش نمانده است.
چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از #نفس افتادم.
💔دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد. رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، #علقمه عباس من شده است.
😓زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این #جراحت به چشمم نمیآمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.
سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی به قدری #خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم #باور نگاهم نمیشد.
🔹دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
با همین چشمهای به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما #نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود.
😭با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم : «عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!»
🍃دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم : «عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
▪️دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
😔بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در #آغوشش جا شدهام که ناله مردی سرم را بلند کرد.
🌷عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی #قلب دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر نالهای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد.
نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ #زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد.
🕊پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز #پایداری پرستارانش وسیلهای برای مداوا نداشت.
😞بیش از دو ماه درد #غیرت و مراقبت از #ناموس در برابر #داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و #شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود.
✔️هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند، پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت #درد کشیدن جان داد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_چهلم 💔گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر
sadegh_ahangaran_zeynab 128.mp3
11.22M
امان از دل زینب....😭
صادق آهنگران🎙
#کربلا
#شام
تقدیم به شهدای عزیز مدافع حرم و حاج مهدی💔
@mahdihoseini_ir🏴
📌 شهید علمدار:
اگر مثل شهدا نباشیم بی فایده است،
باید پیام شهدا را به داخل شهرها ببریم
هر روز ورود زبانش بود و می گفت: «تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون،کوچه به کوچه، مسجد به مسجد، مدرسه به مدرسه، دانشگاه به دانشگاه، کار کنیم. باید بریم دنبال جوانها؛ باید پیام اینهایی که توی خون خودشون غلتیدند رو ببریم توی شهر.»
یکبار به او گفـتم: «خب! اگـه این کـار رو بکنیم چـی ميـشه!؟»
برگشت و با صدایی بلندتر گفت: «جامعه بیمه ميشه. گناه در سطح جامعه کم ميشه. مردم اگه با شهـدا رفیق بشن، همه چی درست ميشه؛ اونوقت جوانها ميشن یار امام زمان عج.»
بعد شروع کرد توضیح دادن: «ببین! مانميتونیم چکشی و تند برخورد کنیم؛ باید با نرمی و آهسته آهسته کار خودمون رو انجام بدیم. باید خـاطرات کوتاه و زیبای شهــدا رو جمع کنیم و منـتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که ما رو دعوت کنند؛ باید خودمان بریم دنبال جوانها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهــدا نباشیم، بی فایده است؛ کـلام ما تأثیر نخواهد داشت.»
#امام_زمان(عج)
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
@mahdihoseini_ir
#امام_رضا(علیه السلام):
مَـنْ فَـرَّجَ عـَنْ مُـؤمِنٍ فَرَّجَ اللّه ُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ
كسى كه گِره از كار مؤمنى بگشايد و شادش كند، خداوند هم در روز قيامت، كارِ بسته او را میگشايد.
📚 اصول كافى، ج ۲، ص ۲۰۰
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر نسبت به کودکان آخرالزمان هشدار دادند و فرمودند نگران کودکان آخرالزمان از دست پدران و مادرانشان هستم!
@mahdihoseini_ir
#امام_سجاد(عليهالسلام):
لايَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوى وَ كَيْفَ يَقـِلُّ ما يُتقَبَّلُ
كارى كه با تقوا همراه باشد اندك نيست؛ چگونه آنچه مقبول خـدا قرار گرفته، انـدك محسـوب شـود.
📚 تحف العقول، ص ۳۱۸
@mahdihoseini_ir
نشانه شهادت
زود جوش میآورد. آن صبری که بقیه داشتند او نداشت. همیشه هم میگفت «شهدا نشانه دارند که من ندارم. پس شهید نمیشوم!»
دو ماه پیش از شهادتش به طور غیر منتظرهای صبور شده بود، آنقدر که من سر به سر او میگذاشتم تا فریادش را بشنوم، اما هیچ فریادی نمیزد. دلم میخواست فریاد بزند تا آن نشانهای که میگفت را هنوز هم نداشته باشد. به پدرش هم گفتم، «اگر اجازه بدهید ابوالفضل به سوریه برود، شهید میشود.»
حاج آقا گفت «به دلت بد راه نده، او رفقای خود را دیده که شهید میشوند، عرفانی شده است. بعدا خوب میشود.»
مرتبه آخر به مادرش هم گفتم، او هم قبول داشت. به ابوالفضل گفت، «چگونه اینقدر صبور شدهای؟ چرا به مهدی چیزی نمیگویی؟»
ابوالفضل گفت «بگذار بچه خوشحال باشد و این روزهای آخر از پدرش خاطره بدی در ذهن نداشته باشد.»
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان|
روایت همسر شهید/ #فاش_نیوز📲
@mahdihoseini_ir
هروقت تونستید برای انقلابتون اینطوری فداکاری کنید بیاید درباره براندازی حرف بزنیم.
#از_خارج_لاف_نزن
#آمریکا
🔗 Sadra
@mahdihoseini_ir
💐فرارسیدن ماه #ربیع_الاول ماه شادی و شادمانی را به شما محب اهل بیت (ع) تبریک عرض می کنیم...
@mahdihoseini_ir
#پیامبر_اکرم(ص):
إنّ المُؤمِنَ مُجاهِدٌ بِسَیفِهِ و لِسانِهِ ، و الذی نَفسی بیدِهِ لَکأنّما یَنضِحُونَهم بِالنَّبلِ.
همانا مؤمن با شمشیر و زبان خود جهاد میکند؛ سوگند به آن که جانم در دست اوست، شاعران [مؤمن با شعر خود گویی] به دشمن تیر میاندازند.
📚 مجمع البیان : ۷/۳۲۶
@mahdihoseini_ir