آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_پنجاه_و_دوم ☄دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس،
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجاه_و_سوم
😔چانهام روی دستش میلرزید و میدید از این #معجزه جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و #عاشقانه به فدایم رفت : «بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟»
💔و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمیخواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه میزدم و او زیر لب #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد.
هرکس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست.
🍃هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و میدیدم از #غیرت مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانهاش میلرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمیشد که با اشک چشمانم التماسش میکردم و او از بلایی که میترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروختهتر میشد.
✨میدیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمیکند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم : «دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و میدانست موبایلش دست عدنان مانده که خون #غیرت در نگاهش پاشید، نفسهایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیدهام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم : «قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!»
😭ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم : «مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) امانت سپردی؟ بهخدا فقط یه قدم مونده بود...»
از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم میکرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید : «زخمی بود، #داعشیها داشتن فرار میکردن و نمیخواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!»
😭و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکمتر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد : «دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودی و میدونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!»
✔️و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد : «حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفاتشون شناسایی نشه!»
🌷و من میخواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که #عاشقانه نجوا کردم : «عباس برامون یه #نارنجک اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمیذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد : «هیچی نگو نرجس!»
میدیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لالههای #دلتنگی را در نگاهش میدیدم و فرصت عاشقانهمان فراخ نبود که یکی از رزمندهها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد.
🔹رزمنده با تعجب به من نگاه میکرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از #فرماندهان بودند که همه با عجله به سمتشان میرفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند.
با پشت دستم اشکهایم را پاک میکردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش میرفت و دیدم یکی از فرماندهها را در آغوش کشید.
☺️مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای #نورانی او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم میداد که نقش غم از قلبم رفت.
❤️پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیهای دور گردنش و بیدریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و میبوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت.
ظاهراً دریای #آرامش این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد : «معبر اصلی به سمت شهر باز شده!»
ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرماندهای سینه سپر کرد : «#حاج_قاسم بود!»
💎با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم #آمرلی در همه روزهای #محاصره را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمندهها مثل پروانه دورش میچرخند و او با همان حالت دلربایش میخندد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این غم ؛
اگر به کوه گویم
بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی
نتوان کشید باری ...
#آقا_مهدی💔
#هفتمین سالگرد شهادت🌱
۱۳۹۵.۰۷.۱۲
@mahdihoseini_ir🌹🕊
#امام_باقر(علیهالسلام):
مَن عَمِلَ بِما يَعلَمُ عَلَّمَهُ اللّه ُما لا يَعلَمُ؛
هر كه به آنچه میداند عمل كند، خداوند آنچه را که نمیداند به او یاد میدهد.
📚 أعلام الدين، ص۳۰۱
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتنیا رو گفته بود...فکر کردن شوخی میکنه...
✍️گندم ایزدی🇮🇷
#فلسطین🇵🇸
#الله_اکبر✊
#طوفان_الاقصی
@mahdihoseini_ir🕊🌹
💢 در غزه پس از بمباران یک خانه آیه ای از قرآن باقی مانده است
🔹 جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ.
و سپاه ما بر كافران پيروزند️
@mahdihoseini_ir
خاک قم گشته مقدس از جلال فاطمه
نور باران گشته این شهر از جمال فاطمه
گرچه شهر قم شده گنجینه علم و ادب
قطرهاى باشد زِ دریاى کمال فاطمه
🌱۲۳ ربیعالاول، سالروز ورود #حضرت_معصومه سلام الله علیها به قم گرامی باد
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_پنجاه_و_سوم 😔چانهام روی دستش میلرزید و میدید از این #معجزه جانم به لب
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجاه_و_چهارم (قسمت آخر)
🌷حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمندهها بود و دل او هم پیش #حاج_قاسم جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد : «عاشق #سید_علی_خامنهای و #حاج_قاسمم!»
سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد : «نرجس! بهخدا اگه #ایران نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط میکرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت #شیعه را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای #داعش خط و نشان کشید : «مگه شیعه مرده باشه که حرف #سید_علی و #مرجعیت روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!»
😭تازه میفهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر #مدافعان شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن #شهادت سرشان روی بدن سنگینی میکرد و حیدر هنوز از همه غمهایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد : «عباس برات از #حاج_قاسم چیزی نگفته بود؟»
💫و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر #شهیدم شیشه چشمم را از گریه پُر میکرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد.
🚙ردیف ماشینها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم میکرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای #شهادت بردم : «چطوری آزاد شدی؟»
حسم را باور نمیکرد که به چشمانم خیره شد و پرسید : «برا این گریه میکنی؟» و باید جراحت جای خالی عباس و عمو را میپوشاندم و همان نغمه نالههای حیدر و پیکر #مظلومش کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم : «حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!»
✔️و همین جسارت عدنان برایش دردناکتر از #اسارت بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد : «اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و #تهدیدت میکرد من میشنیدم! به خودم گفت میخوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! بهخدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!»
😒و از نزدیک شدن عدنان به #ناموسش تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد : «امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط #امیرالمؤمنین مرا نجات داده و میدیدم قفسه سینهاش از هجوم #غیرت میلرزد که دوباره بحث را عوض کردم : «حیدر چجوری اسیر شدی؟»
🔹دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشینها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :
«برای شروع #عملیات، من و یکی دیگه از بچهها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون #شهید شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، #اسیرم کردن و بردن سلیمان بیک.»
💔از تصور درد و #غربتی که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :
🍃«یکی از شیخهای سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله میکرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و میخواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.»
✨از #اعجازی که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم #کریم_اهل_بیت (علیهمالسلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :
❤️«حیدر نذر کردم اسم بچهمون رو حسن بذاریم!»
و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید : «نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف میزنی بیشتر تشنه صدات میشم!»
دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمیکردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود.
👥مردم همه با پرچمهای #یاحسین و #یا_قمر_بنی_هاشم برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانهمان را به هم نمیزد.
بیش از هشتاد روز #مقاومت در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشقترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم.
#پایان
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
🌱داستان #تنها_میان_داعش برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید قاسم سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شد.
🌹 پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم، شهدای شهر آمرلی و سردار عزیزمان #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍 آمرلی به زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ امیر من علی است!
#حاج_قاسم🌹
@mahdihoseini_ir🌹🕊
#امام_باقر(علیه السلام):
ثَلاثةٌ مِنْ أفْضَلِ الاَعْمالِ: شِبْعـَةُ جُوْعـَةِ المُسْلِمِ وَ تَنْفیسُ کُرْبَتِهِ وَ تَکْسُو عَوْرَتَهُ
سه چیز از برترین اعمال است: مسلمان گرسنۀ را سیر نمودن و غم از وی زدودن و او را از برهنگی پوشاندن.
📚 مصادقة الأخوان، ص ۴۴
@mahdihoseini_ir
امروز تو تهران چهار ایستگاه جدید مترو به بهرهبرداری رسید
تو تلآویو هم دارن برای ساخت چهار پناهگاه جدید برنامه ریزی میکنن....
✍️ ایشیخاکی 🇮🇷
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب در دانشگاه افسری امام علی علیهالسلام: زلزله ویرانگر ۱۵ مهر یک شکست اطلاعاتی و نظامی #غیرقابل_ترمیم برای رژیم صهیونیستی است
🔹 حضرت آیتالله خامنهای: در این قضیه ۱۵ مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی هم از لحاظ نظامی هم از لحاظ اطلاعاتی یک شکست غیر قابل ترمیم خورده. شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازههای اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازهها به این آسانی امکانپذیر نیست.
۱۴۰۲/۷/۱۸
@mahdihoseini_ir
#امام_رضا(عليهالسلام):
اِنَّ الإمامَةَ زِمامُ الدّينِ وَ نِظامُ الْمُسْلِمينَ وَ صـَلاحُ الدُّنيـا وَ عِـزُّ الْمـُؤْمِنينَ
امامت و رهبرى، زمام دینداری و نظام مسلمانان است و مـوجب اصـلاح دنيـا و عزّت و سربلندى مؤمنان است.
📚 اصول كافى، ج ۱، ص ۲۰۰
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #شیخ_زکزاکی: اِنشاءالله ایران زمینۀ ظهور #امام_زمان را فراهم میسازد
🔹خیلی خوشحالم که میبینم این چنین جمعیتی از جریان مقاومت حمایت میکند و در اینجا حضور پیدا کردهاند. چیزی غیر از گفتن متشکرم ندارم.
🔹بدانید که ما در این دنیا برای آزمایش آمدهایم. ۸ سال گذشته ما در یک آزمایش بزرگ بودیم که به خیر گذشت و انشاءالله جمهوری اسلامی ایران بتواند تحول را در همه دنیا از جمله آمریکا، اروپا و سایر کشورها ایجاد کند تا زمینه برای ظهور حضرت مهدی(عج) فراهم شود/فارس
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱#ریل | رهبر انقلاب، صبح روز گذشته: ای ستمگران صهیونیست! مقصّر خود شما هستید؛ عامل این طوفان خود شما هستید؛ خودتان بلا را به سر خودتان آوردید.
۱۴۰۲/۷/۱۸
#فلسطین🇵🇸
#طوفان_الاقصی✌️
@mahdihoseini_ir
منم صبح شنبه خبر دار شدم که حماس به رژیم صهیونیستی حمله کرده 😁
#حاج_اسماعیل_قاآنی🌹
یار #حاج_قاسم
@mahdihoseini_ir
#امام_رضا(علیهالسلام):
كُلَّما اَحْدَثَ الْعِبادُ مِنَ الذُّنُوبِ ما لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ، اَحْدَثَ اللّه ُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاءِ ما لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ
هـرگاه كه بندگان، #گناهان تازه پـديد آورنـد كه قبلاً مرتكب نمیشدند، خداوند بلاى تازهاى برايشان پيش میآورد كه قبلاً #نمیشناختند.
📚 وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۲۴۰
@mahdihoseini_ir
🔺 اینا که میبینید نور جشن و شادی نیست؛ بمب فسفری رو غزهس که استفاده ازش جنایت جنگی محسوب میشه!
#فلسطین🇸🇩
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کامل سخنرانی آیتالله طالقانی درباره #حجاب
🔹ضد انقلاب سالها این سخنان مرحوم طالقانی را سانسور و حتی تحریف میکرد.
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به آسمـان که رسیدند رو به مـا گفتند
زمین چـقدر حـقیر است آی خـاکیها
.
دل در بهشتِ کویِ حسین آشیانه کرد
هرجـا نمیرود دلِ لـیلا پرسـتِ مـا
فیلم مربوط به شهیدمدافع حرم آقامهدی حسینی در تمرینات نظامی هست.
@mahdihoseini_ir
❣#سلام_امام_زمانم
✨ای رونق ندبه های آدینه بیا
ای مرهم دردهای دیرینه بیا...
✨تا اینکه به ما شب زدگان نور رسد
یک جمعه تو باچراغ و آیینه بیا...
صبحتون امام زمانی 💚
#اللهمعجللولیکالفرج 🤲🌱
#امام_زمان(عج)
@mahdihoseini_ir🌹🕊
#استاد_پناهیان :
🔸وقتی نمیدانی کجا هستی قبله را پیدا کن و دو رکعت نماز بخوان.
🔹 وقتی نمیدانی به کجا میروی
🔸 وقتی خودت را گم کردهای
🔹 وقتی خودت را از دست دادهای
🔸 وقتی نمیتوانی با خودت کنار بیایی
👈 بر سر سجاده بایست و نمازت را با دقت بخوان از خود فارغ شو تا به خودت بیایی.
@mahdihoseini_ir🕊🌹