آقا مهدی
🚨 #فوری ساعاتی قبل محسن فخری زاده یکی از دانشمندان حوزه هستهای کشور به دست عوامل تروریست در آبسرد
▪️متاسفانه دانشمند هسته ای آقای محسن فخری زاده به شهادت رسیدند...
شهادتشان مبارک😔😭
منبع : شبکه خبر
📲 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
▪️متاسفانه دانشمند هسته ای آقای محسن فخری زاده به شهادت رسیدند... شهادتشان مبارک😔😭 منبع : شبکه خبر
این دانشمند شهید رئیس سازمان نوآوری و پژوهش های وزارت دفاع بوده اند
و علاوه بر پروژه های مهم دفاعی و نظامی
بتازگی موفقیت های خیلی مهمی در تهیه واکسن کرونا ایرانی داشته اند که امروز توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند
.
آقا مهدی
این دانشمند شهید رئیس سازمان نوآوری و پژوهش های وزارت دفاع بوده اند و علاوه بر پروژه های مهم دفاعی
شهادت این دانشمند برجسته عرصه دفاعی را به ایرانیان عزیز و رهبر انقلاب تسلیت عرض می نمایم
.
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بکشید مارا
ملت ما بیدار تر می شود.
#شهادت_دانشمندهستهای
@mahdihoseini_ir
باصدایی همراه با بغض و اشک پرسیدم«کی باید مراقب من باشه؟»بدون اینکه سعی در آرام کردن دلم داشته باشد،گفت«تو مقاومی»
#کتاب تمنای بی خزان
خاطرات شهید مدافع حرم مهدی حسینی
@mahdihoseini_ir
▫️روزی در منطقهای در سوریه حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود. من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه. همین که گذاشتمش بالا، تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما.
▫️حاجی کمی فاصله گرفت. خواست دوباره با دوربین دید بزنه که این بار،
گلولهای نشست کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت. بعد از شناسایی داخل خانهای شدیم برای تجدید وضو، احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست؛ به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند. بعداز این اتفاق حاجی (۱) به من گفت :
حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم، اما حیف...
خاطرات #شهید_حسین_پور_جعفری| ۱) #حاج_قاسم
🌱 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
▫️در سالن ترانزیت، خانوادههای شهدا هم بودند. مهدی مثل همیشه مراقب بود خیلی کنار من دیده نشود. این ا
🛫هنگام بدرقه، تا پای پرواز همراهیام کرد. این اولین باری بود که دلش نمیآمد برود و تاجاییکه میتوانست همراهی مان کرد. نزدیک پرواز، دستم را آرام فشرد و گفت: «مراقب خودت باش زهرای من!» و بعد آرامتر گفت: «خیلی یه جوریام! حلالم کن زهرا.» دلم باز، از حرفهایش گرفته بود. مانده بودم بمانم، یا نه. ولی ناچار بودم برای برگزاری مراسم محرم، برگردم. سعی کردم آرامش کنم با این حرفها، «مراسم تمام شود، برمی گردم. زود!»
😓دلم از حرفهایش آشوب بود. روزشماری میکردم زودتر ایام دهه اول محرم بگذرد و من پیش مهدی برگردم. هنوز محرم نیامده بود، همه جا را سیاهپوش کردم و خانه حسینیه شد. جای مهدی خیلی خالی بود. فردا (دوشنبه) روز اول محرم بود. رفتم کنار کتیبهای و شماره مهدی را گرفتم.
«سلام آقا مهدی!»
«سلام به روی ماهت عزیزم، چه به موقع تماس گرفتی! خدا قوت، پشت سرت کتیبه رو میبینم. چه خوب شده. دل من همیشه و همه وقت با شماست...»
#شهید_مهدی_حسینی| روایت همسر معزز
📲 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه با همسر شهید هسته ای، #شهید_محسن_فخری_زاده
🖥 @mahdihoseini_ir
إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَهِ.
بدبخت کسى است که از عقل و تجربه خود بهره نگیرد.
#امام_على (ع)| میزان الحکمه، ج ۵، محمّد محمّدی ری شهری، ص ۶۰۰، قسمتی از نامه ۷۸ نهج البلاغه
📲 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🛫هنگام بدرقه، تا پای پرواز همراهیام کرد. این اولین باری بود که دلش نمیآمد برود و تاجاییکه میتوان
▪️محرم آغاز شد. دل زهرا در حرم حضرت زینب (س) بود. بعد از نماز صبح، خوابش نمیبرد. حس مناجات و روضه شب قبلش، حال خوشی برایش درست کرده بود. اما این دلهره...
😢دستش به کار نمیرفت. دور خودش هی میچرخید و منتظر بود. زمانی پشیمان بود که چرا آرزوی شهادت کرده و زمانی هم به خودش افتخار میکرد که به خانم گفته بود : «حیفه مهدی شهید نشود.»
📲تک صدای گوشی بلند شد. «سلام صبح بخیر عزیزم.» پیام مهدی بود و کار خودش را کرد. کلا مهدی بلد بود چطور باید دل همسرش را آرام کند. دلهرهها تا ظهر بیشتر میشد و تنها آرامش بخش زهرا هم، نگاه به پیام سراسر آرامش و عاشقانه مهدی بود...
😞از آخرین پیام مهدی ساعتها میگذشت، ولی خبری از او نبود. دومین شب هیات رسید. با ورود به حسینیه، رفتم گوشهای نشستم و آنلاین شدم. رفتم روی صفحه مهدی، چشم دوختم به آخرین پیامش «سلام، صبح بخیر عزیزم»
آن شب حال و هوای عجیبی داشت. فقط روضه حضرت زینب خوانده میشد و مداح هیات هم برای چندمین بار تکرار کرد : «نمیدانم چرا امشب هوای هیات زینبیه. امشب حضرت زینب یکی رو از بین ما خریده که این طوری شور زینبی افتاده توی هیات.»😭
#شهید_مهدی_حسینی| روایت همسر معزز
🖥 @mahdihoseini_ir
هوای این روزای من هوای سنگرِ سیدامیر حسینی.mp3
1.92M
هوای این روزای من هوای سنگرِ...
🎙سیدامیر حسینی| جامانده ایم و حوصله ی شرح قصه نیست...
📲 @mahdihoseini_ir