eitaa logo
آقا مهدی
3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
♢یُقاتِلُونَ فی‌ سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون(۱)♢ یعنی وقتی شما در راه خدا مجاهدت میکنید، چنین نیست که برَوی جانت را دو‌دستی بدهی دست دشمن و بگویی بکُش؛ نه آقا! شما هم ضربه میزنی به او. این مرزبان ما که در مرزها به شهادت میرسد، قبلش مبالغ زیادی ضربه به دشمن زده، مانع نفوذ دشمن شده، جلوی توطئه‌ی دشمن را گرفته، جلوی فساد دشمن را گرفته؛ این جوان ما که در دفاع از حرم، در فلان کشور خارجی در مقابل داعش ایستاده و شهید شده، قبل از اینکه شهید بشود، صد ضربه به او زده، جلوی او را گرفته، اهداف او را ناکام کرده، پدر او را درآورده، حالا هم شهید میشود. فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلُون؛ هم میکُشند، بعد هم خودشان کشته میشوند... بیانات مقام معظم رهبری| ________________ پ.ن : ۱) آیه ۱۱۱، سوره توبه| بی‌گمان الله از مؤمنان جان‌هایشان و اموال‌شان را خریده است، به (بهاى) اینکه بهشت برای آن‌ها باشد. (بدین صورت که): در راه الله جنگ می‌کنند، پس می‌کشند، و کشته می‌شوند، (این) وعدۀ حقی است بر او، (که) در تورات و انجیل و قرآن (آمده است) و چه کسی از الله به عهدش وفادارتر است؟! پس شاد باشید، به داد و ستدی که شما با او کرده‌اید، و این همان کامیابی بزرگ است. 🖥 @mahdihoseini_ir |
مَن أصعَدَ إلى اللّهِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّهُ عزّ و جلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ. هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد، خداوند عزّ و جلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد. (س)|ميزان الحكمه، ج۴، محمّد محمّدی ری شهری، ص۴۹ 🖥 @mahdihoseini_ir |
حرف از راه اندازی صندوق خیریه بود. مهدی پیشنهاد داد برای اینکه مشکل مالی افرادی را که می شناسند برطرف کنند، طوری که این کار ماندگار شود، بهتر است صندوقی تاسیس کنند. مصطفی (۱) هم مثل همیشه پذیرفت. برای ابتدای کار قرار شد مصطفی و مهدی خودشان مبلغی از پس اندازشان را کنار بگذارند تا کار راه بیفتد. با وجود مشکلات مالی هر دو، کمی سخت به نظر می رسید، ولی هر دو از آنچه موجودی داشتند، آوردند وسط. لبخند رضایت روی لب های مهدی نقش بست. اولین باری بود که به طور رسمی مشکلات دیگران را رفع کردند. پیش از آن، هر باری که می دیدند کسی احتیاجی دارد، بدون اینکه آن فرد بفهمد، گوشه ای از نیازش را برآورده می کردند. ولی این کار می توانست پا بگیرد و ماندگار شود. | برشی از تمنای بی خزان ________________ پ.ن : ۱) پسرخاله آقامهدی 🖥 @mahdihoseini_ir |
18.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای تمام عشق، بانوی علی لرزه افتاده به زانوی علی...😭 | 🏴 🖥 @mahdihoseini_ir |
🌱 يا أباالحَسَنِ! إنّي لأَستَحيي مِن إلهي أن اُكَلِّفَ نَفسَكَ مالاتَقدِرُ عَلَيهِ اى على! من از پروردگارم شرم دارم كه چيزى از تو درخواست كنم كه توان برآوردن آن را نداشته باشى. (س)|بحار الأنوار،ج ۴۳،ص۵۹ |سبک زندگی اسلامی❦ ─═हई╬ @mahdihoseini_ir | ╬ईह═─
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊 در جست و جوی شهید در اهواز مسئول انتقال شهدا بودم. یک روز پیرمردی مراجعه کرد وگفت: فرزندم شهید شده و در اینجاست باتعجب سراغ لیست شهدا رفتم. اما هرچه گشتیم مشخصات پسر او نبود. پیرمرد اصرار می کرد که آمده تا پسرش رابا خودش ببرد! من هرچه می گفتم که چنین مشخصاتی در میان شهدا نداریم بی فایده بود. پیرمرد مرتب اصرار می کرد. یادم افتاد چند شهید گمنام در مقر داریم. ناخودآگاه پیرمرد را به کنار شهدای گمنام بردم. شش شهید را دید اما واکنشی نشان نداد. اما با دیدن شهید هفتم جلو آمد فریاد زد: الله اکبر...این فرزند من است. بعد هم او را در آغوش کشید پسرش را صدا می کرد. اما این شهید هیچ عامل مشخصه ای نداشت! نه پلاک، نه کارت و نه... پیرمرد گفت: عزیزان، این پسر من است می خواهم او را با خودم به شهرمان ببرم. از خدا خواستم خودش ما را کمک کند. با دقت یکبار دیگر نگاه کردم. در میان بقایای پیکر شهید تکه های لباس و یک کمربند بود. کمربند پر از گل بود. ناامید نشدم باید نشانه ای پیدا میکردم روی لباس هیچ نشانه ای نبود به سراغ کمربند رفتم. آن را برداشتم و شستم. چیز خاصی روی آن نبود. بیشتر دقت کردم ناگهان آثار چند حرف انگلیسی نمایان شد. چهار بار کلمه m کنار هم نوشته شده بود این یعنی اسم شهید که پدرش ساعتی پیش برای ما گفته بود : میر محمد مصطفی موسوی. پدرش این نشانه را هم گفته بود این که پسرش اسم خود را اینگونه می نوشته با لطف خدا و تلاش بسیار فهمیدیم این حروف را خود شهید نوشته. و ما خوشحال از اینکه این شهید گمنام به آغوش خانواد اش بازگشته پیکر شهید را با گلاب شستیم و در پارچه سفیدی قرار دادیم و روز بعد هم به سوی مشهد فرستادیم. اما این پدر از کجا می دانست که فرزندش پیش ماست!!! ✍منبع:کتاب کرامات شهدا| ─═हई╬ @mahdihoseini_ir | ╬ईह═─ 🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊
بعدِ از تو خاک بر سرِ دنیا..! 🏴 ─═हई╬ @mahdihoseini_ir | ╬ईह═─
تو آسمانی و من؛ ریشہ در زمین دارم همیشہ فاصلہ‌ای هست داد از ایـن دارم . . . 🌱راه حسینی ادامه دارد... ─═हई╬ @mahdihoseini_ir | Instagram-Eitaa-Aparat ╬ईह═─
◦•●◉✿ مَنِ افْتَخَر بالتَّبذيرِ احتُقِرَ بالإفْلاسِ. هركه به ريخت و پاش افتخار كند با تهيدستى خُرد و خوار مى شود. (ع)| ميزان الحكمه، ج۱، محمّد محمّدی ری شهری، ص۵۲۸؛ غررالحكم، ح۹۰۵۷ 🖥 @mahdihoseini_ir | Instagram-Eitaa-Aparat ✿◉●•◦
🕊دیدار با همسرِ رهبرِ معظم انقلاب (۱) از پیشوا حرکت کردیم که با حاج آقا و پاسدارها برویم رودسر. قرار شد حاج آقا و محافظ ها و دامادم، محمد و نوه هایم توی ماشین بنشینند تا ما سریع برویم و برگردیم. مادرم بود، سوسن و دوتا دخترهایم. وقتی رفتیم داخل دیدیم مادر شهید لبافی نژاد و خانم یکی از نماینده های مجلس هم آنجا هستند. خانمِ آقا که رفتند بیرون وسیله ی پذیرایی بیاورند، من به بچه ها گفتم "زیاد نشینین، زودتر بلندشین که آقاجون توی ماشین منتظره" که مادر شهید لبافی نژاد گفت "حاج خانم نمیذاره شما ناهار برید. براتون ناهار درست کرده." -حاج آقا رو با بچه ها گذاشتیم بیرون توی ماشین، منتظرمونن. ما داریم میریم رودسر! -خانم که دیروز با ما صحبت میکرد، گفت خانم جنیدی که فردا بیاد، برای ناهار نگهشون میدارم. -عیبی نداره، حاج آقا و بچه ها میرن با پاسدارهای بیت ناهار میخورن. روی یک فرش نشسته بودیم که پرزهایش رفته بود. مادرم یک مقداری روی این فرش ناراحت بود و هی جا به جا میشد. خانمِ آقا فهمید. گفت این فرش جهیزیه ی من است و سر صحبت باز شد. گفت : من دختر یکی از تاجرهای فرش مشهد هستم. اما از زمانی که آقا رو گرفتن و تبعید کردن، همه وسایل زندگیمون رو رد کردیم و رفت. این فرش مال همون موقع هاست که هنوز هم زیر پامون مونده. یک اتاق پیش ساخته بود. خیلی هم سرد بود. زمستان بود. من یخ کرده بودم و خودم را چسباندم به شوفاژ. دیدم شوفاژ هم سرد است. گفتم : حاج خانم، این که یخه! شما چیکار می کنین با این سرما؟ گفت خراب است. آقا که داشت میرفت وضو بگیرد، یک حوله ای انداخته بود روی دوشش. آقا را هم دیدیم. 📖برشی از کتاب مگر چشم تو دریاست!| به روایت مادر معزز شهیدان جنیدی (ام الشهدا) و همسر معزز مرحوم حجت الاسلام و المسلمین احمد جنیدی _________________________ ۱) این دیدار مربوط به زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری در زمان جنگ و یکی دوسال بعد از شهادت است. 🖥 @mahdihoseini_ir |
Aali-19.mp3
3.52M
─═हई╬ (س) به جامعه شوک وارد کردند... 🎙 🖥 @mahdihoseini_ir | Instagram-Eitaa-Aparat ╬ईह═─
◦•●◉✿ میان گل و شیرینی که برای مراسم آورده بود، یک بغل اقاقیا موج میزد. داشت بهترین ساعات عمرمان رقم میخورد. میخواستیم تجربه ی باهم بودن را آغاز کنیم. هیچ وقت آنقدر خوشحال ندیده بودمش. حس میکردم دارد روی راه میرود و روی زمین نیست. داشت حلقه ی مهر ما با ۱۴ سکه و ۷۲ شاخه گل لاله به رسم عدد ماندگار شهدای کربلا، بسته میشد. قرار گذاشتیم سفری همسفر مسیر شویم و گل ها را تقدیم محضرشان کنیم، تا برایمان رقم بزنند که رنگ شهدا زندگی کنیم و پررنگ باشند در تمام روزهای حیاتمان... 📚 تمنای بی خزان 🖥 @mahdihoseini_ir | Instagram-Eitaa-Aparat ✿◉●•◦