دوم سلام کنیم خدمت صاحب عزا، سید و سرورمان آقا امام زمان
السلام علیک یا مهدی صاحب الزمان😭😭
چه شام غریبانی شد، شب جمعه... مادری قد خمیده...
میاد به سمت قتلگاه😭😭😭
فریاد میزند بُنّیَ😭
آن گاه، به تاراج كردن جامه هاى #امام_حسين عليه السلام روى آوردند. اسحاق بن حَوبه حضرمى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، پيراهن امام عليه السلام را برد و آن را پوشيد ؛ امّا پيسى گرفت و مويش ريخت . . . روایت شده که در پیراهن حضرت صد و ده و اندی جای تیر و شمشیر و نیزه پیدا شد.
امام صادق فرمود : در پیکر حسین علیه السلام جای سی و سه نیزه و سی و چهار زخم شمشیر بود.
بحر بن كعب تَيمى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، شلوار امام عليه السلام را به غارت برد و نقل شده كه از دو پا ، فلج و زمينگير شد.
اَخْنَس بن مَرثَد بن علقمه حضرمى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، عمامه امام عليه السلام را برداشت و گفته شده كه جابر بن يزيد اَوْدى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، عمامه را برد و به سرش پيچيد و سبك مغز و كم عقل گرديد.
اسود بن خالد هم كفش هاى امام عليه السلام را تاراج كرد و بَجدَل بن سُلَيم كلبى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، انگشتر امام عليه السلام را برداشت. او انگشت ايشان را كه انگشتر داشت، قطع كرد.😭😭😭 [بعدها] مختار، او را دستگير كرد و دست و پاهايش را بريد و او را وا نهاد تا در خونش بغلتد و هلاك شود.
قطيفه خز امام عليه السلام را قيس بن اشعث ـ كه خدا لعنتش كند ـ غارت كرد و زرهِ كوتاه (تن پوشِ) امام عليه السلام را عمر بن سعد ـ كه خدا لعنتش كند ـ برداشت و هنگامى كه عمر بن سعد به قتل رسيد، مختار، آن را به قاتل وى، ابو عمره، بخشيد.
جُمَيع بن خلق اَوْدى ، شمشير امام عليه السلام را برد و گفته شده كه مردى از بنى تميم، به نام اسود بن حنظله ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، آن را به تاراج برد در روايت [محمّد] ابن سعد نيز آمده است كه فلافِس نَهشَلى، شمشير ايشان را برد و محمّد بن زكريّا افزوده است كه پس از آن، شمشير به دست دختر حبيب بن بُدَيل افتاد.
اين شمشيرِ به تاراج رفته، غير از شمشير ذو الفقار است كه با ديگر چيزهاى مشابهش، جزو گنجينه نبوّت و امامت، مصون و محفوظ، نگاهدارى مى شود. راويان نيز در تصديق همين نقل، مطالبى مشابه آن، گزارش كرده اند.
#الا_لعنت_الله_علی_القوم_الظالمین😭😭
لهوف - سیدابن طاووس✏️
@mahdihoseini_ir
مجلس عزای حسین را برای اولین بار زینب ساخت. ولی در عین حال از وظایف خودش غافل نیست. پرستاری زین العابدین به عهده اوست؛ نگاه کرد به زین العابدین، دید حضرت که چشمش به این وضع افتاده آنچنان ناراحت است کأنّه میخواهد قالب تهی کند؛ فوراً بدن اباعبدالله را رها کرد و آمد سراغ زین العابدین: «یابْنَ اخی!» پسر برادر! چرا تو را در حالی میبینم که میخواهد روح تو از بدنت پرواز کند؟
😭😭💔💔
فرمود:
عمه جان! چطور میتوانم بدنهای عزیزان خودمان را ببینم و ناراحت نباشم؟ زینب در همین شرایط شروع میکند به تسلیت خاطر دادن به زین العابدین.
ام ایمَن زن بسیار مجلّلهای است که ظاهراً کنیز خدیجه بوده و بعداً آزاد شده و سپس در خانه پیغمبر و مورد احترام پیغمبر بوده است؛ کسی است که از پیغمبر حدیث روایت میکند. این پیرزن سالها در خانه پیغمبر بود. روایتی از پیغمبر را برای زینب نقل کرده بود ولی چون روایت خانوادگی بود یعنی مربوط به سرنوشت این خانواده در آینده بود، زینب یک روز در اواخر عمر علی علیه السلام برای اینکه مطمئن بشود که آنچه امّ ایمن گفته صددرصد درست است، آمد خدمت پدرش: یا ابا! من حدیثی اینچنین از امّ ایمن شنیدهام، میخواهم یک بار هم از شما بشنوم تا ببینم آیا همینطور است؟ همه را عرض کرد. پدرش تأیید کرد و فرمود: درست گفته امّ ایمن، همینطور است.
زینب در آن شرایط این حدیث را برای امام زین العابدین روایت میکند. در این حدیث آمده است این قضیه فلسفهای دارد، مبادا در این شرایط خیال کنید که حسین کشته شد و از بین رفت. پسر برادر! از جدّ ما چنین روایت شده است که حسین علیه السلام همین جا، که اکنون جسد او را میبینی، بدون اینکه کفنی داشته باشد دفن میشود و همین جا، قبر حسین، مطاف خواهد شد.
بر سر تربت ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
آینده را که اینجا کعبه اهل خلوص خواهد بود، زینب برای امام زین العابدین روایت میکند.
#استاد_شهید_مرتضی_مطهری، حماسه حسینی، ج ۱، ص۳۸۳
#عاشورا🏴
@mahdihoseini_ir
#شهید_مطهری:
آینده را که اینجا کعبه اهل خلوص خواهد بود، زینب برای امام زین العابدین روایت میکند.
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین🚩
@mahdihoseini_ir