eitaa logo
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
157.4هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
510 ویدیو
893 فایل
صحبت با من👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1971286 فروشگاه خطاطیست @khatatist_shop رضایت و پیشرفت هنرجویان @rezayat_honarjo آیدی ثبتنام و پاسخگویی @khatatist
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 رسم رفاقت این نیست 🔹 میدونی... نمیشه ادعای انتظارش رو داشته باشی ولی وقتی رفیقت بهت نیاز داشته باشه بهش محل ندی. نمیشه ادعای انتظارش رو داشته باشی ولی مدت‌ها، خانوادت طعم محبت رو ازت نچشیده باشن. 🔸 نمیشه ادعا کنی ولی کلی کتابِ روی هم تلنبار شده رو نخونده باشی و ازشون فقط برای دیزاین اتاقت استفاده کنی. نمیشه ادعای دوست داشتن مهدی رو داشته باشی ولی در کنارش تا نیمه شب بیدار بمونی و نماز صبحت رو قضا کنی. منتظر بودن با دغدغه‌ی خرید جهیزیه لوکس و نداشتن قناعت در تضاده. 🔺 آره... گاهی فقط تصور یار بودنش رو داریم، غافل از اینکه انتظار جز با عمل به خواسته‌های معشوق محقق نمیشه. @mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
آیا امیرالمومنین بیعت کرد؟ (قسمت دهم) دومی میگه وقتی وارد خونه شدم زهرا(س) با همون وضع روبه روم ایس
آیا امیرالمومنین بیعت کرد؟(قسمت یازدهم) از اون طرف دومی مردم رو هم خبر کرده بود و به کمکش اومده بودن چون میدونست با افراد خودش حریف امیرالمومنین نمیشه. و همین بیکسی امیرالمومنین باعث شد تلاش یک تنه شون به جایی نرسه. و هجوم و حمله به جایی رسید که امیرالمومنین توان دفاع از خودشون رو هم نداشتن چه برسه بخوان از حضرت زهرا(س) دفاع کنن. و قصه رسید به اینجا که جلوی چشم فاتح خیبر همسرش رو بزنن و فرزندش رو سقط کنن و هیچ کاری نتونه بکنه.. امیرالمومنین تا آخر عمر مبارکشون بارها تو خطبه هاشون به این صحنه اشاره کردن و فرموده هایی این چنینی داشتن: «بدترین درد آن است که همسر کسی شکنجه شود و شوهرش نتواند دفاع کند.» . جمعیت زیادی ریختن تو خونه و به حضرت امیر حمله کردن و طناب به گردنشون انداختن و دستهاشونو بستن و میخواستن حضرت رو ببرن که حضرت زهرا با اون حال و وضع جلو میان و باز هم مانع میشن. دست به حضرت امیر میگیرن و نمیخوان اجازه بدن که ایشون رو ببرن. قنفذ ملعون با شلاق به بی بی دوعالم میزنن. اونقدر زدن تا زهرای مرضیه(س) بی رمق شدن و دستشون رها شد. . سلمان اینطور نقل میکنه که على علیه السّلام را نزد اولی بردند در حالى که مى‌ فرمود: بخدا قسم، اگر شمشیرم در دستم قرار مى ‌گرفت مى ‌دانستید که هرگز به این کار دست نمى ‌یابید. . بخدا قسم خود را در جهاد با شما سرزنش نمى‌ کنم، و اگر چهل نفر برایم ممکن مى ‌شد جمعیت شما را متفرّق مى ‌ساختم، ولى خدا لعنت کند اقوامى را که با من بیعت کردند و سپس مرا خوار نمودند. منابع: طبری، دلائل الامامه، ج ۲؛ بحار الانوار، ج۳۰، ص۲۹۳، (چاپ جدید)؛ ج۸، ص۲۳۰، (چاپ قدیم)؛ ریاحین الشریعه، ج۱، ص۲۶. خصیبی، الهدایه الکبری، ص ۴۰۸، بحرانی، العوالم، ج ۱۱، ص ۴۴۲. فروغ ولایت، جعفر سبحانی، قم، انتشارات صحیفه، 1368، ص182 187 اسرار آل محمد،سلیم بن قیس،ص ۲۲۶-۲۳۲ معنای : با مهر و‌محبت . @mahdipouraskari
کجانوشته مهریه باید سکه باشه؟! کجانوشته جهیزیه باید خارجی باشه؟! کجانوشته حلقه ازدواج باید طلا باشه؟! کجانوشته عروسی باید تالار برگزار بشه؟! عرف جامعه، آیه قرآن نیست!!! @mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
آیا امیرالمومنین بیعت کرد؟(قسمت یازدهم) از اون طرف دومی مردم رو هم خبر کرده بود و به کمکش اومده بود
آیا امیرالمومنین بیعت کرد؟ (قسمت دوازدهم) از امیرالمومنین پرسیدن چی باعث شد که دومی حقوق همه ی کارگزارانشو نصف کرده ولی حقوق قنفذ رو کامل داده؟ حضرت نگاهی به اطراف کردن. چشمشون دراشک شد و فرمودن: «در پاداش آن تازیانه ای است که به فاطمه زد» در نهایت امیرالمومنین رو کشان کشان به مسجد بردن. امام صادق اینطور روایت میکنند که وقتی امیرالمؤمنین رو با اجبار و اکراه بردند، فاطمه ی زهرا(س) هم خارج شدن و فریاد کشیدن: « پسر عم مرا رها کنید! به خدایی که محمد را به حق مبعوث فرمود، اگر او را رها نکنید، پیراهن پدرم رسول الله را بر سر می‏گذارم و نفرین‌تان می‏کنم.» امیرالمومنین به سلمان امر کردن حضرت زهرا رو به خونه ببره و بی بی دو عالم وقتی میبینن این خواست امیرالمومنینه میفرماین: «اکنون که علی (ع) امر کرده برمی‏گردم و صبر می‏کنم.» حضرت امیر وقتی اولی رو میبینن میفرماین: «چه زود جای پیامبر را ظالمانه غصب کردید! تو به چه حقی و با داشتن چه مقامی مردم را به بیعت خویش دعوت مینمایی؟ آیا دیروز به امر خدا و پیامبر با من بیعت نکردی؟!» دومی به شکل توهین آمیزی به حضرت گفت: «بیعت کن و این اباطیل(بیهوده گویی) را رها کن!» منابع: طبری، دلائل الامامه، ج ۲؛ بحار الانوار، ج۳۰، ص۲۹۳، (چاپ جدید)؛ ج۸، ص۲۳۰، (چاپ قدیم)؛ ریاحین الشریعه، ج۱، ص۲۶. خصیبی، الهدایه الکبری، ص ۴۰۸، بحرانی، العوالم، ج ۱۱، ص ۴۴۲. فروغ ولایت، جعفر سبحانی، قم، انتشارات صحیفه، 1368، ص182 187 اسرار آل محمد،سلیم بن قیس،ص ۲۲۶-۲۳۲ . @mahdipouraskari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 امام صادق (علیه السلام) : 🌷 هر کس بعد از نماز واجب تسبیحات حضرتِ زهرا(سلام الله علیها) را بجا آورد قبل از اینکه پای راست را از روی پای چپ بردارد جمیع گناهانش آمرزیدہ شود.. 📚 ڪافے ج 3 ص 34 . . @mahdipouraskari
خدایا ماقدّمان به آرزوهایمان نمی رسد لطفا کوتاه بیا! @mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
آیا امیرالمومنین بیعت کرد؟ (قسمت دوازدهم) از امیرالمومنین پرسیدن چی باعث شد که دومی حقوق همه ی کارگ
آیا امیرالمومنین بیعت کرد؟ (قسمت سیزدهم) امیرالمومنین فرمودن: اگر بیعت نکنم چه؟ گفتن: تو را به ذلت و خواری می کشیم(خدا لعنتشون کنه😓) حضرت فرمودن: در این صورت بنده خدا و برادر پیامبرش را کشته اید! اولی گفت: بنده خدا بودن درست است اما به برادر پیامبر بودنش اقرار نمیکنیم! حضرت فرمودن: آیا انکار میکنید که پیامبر(ص) بین من و خودش برادری قرار داد؟ گفتن: آری! و حضرت سه بار همینو پرسیدن و هر سه بار جواب ملعونین همین بود. بعد حضرت به مردم رو کردن و فرمودن: ای گروه مسلمانان و ای مهاجرین و انصار! شما را به خدا قسم میدهم که آیا در روز غدیر خم از پیامبر شنیدید که آن مطالب را می فرمود و در جنگ تبوک آن مطالب را می فرمود؟ بعد امام اون مطلبی(جانشینی و خلافت خودشون بعد از پیامبر) رو به شکل علنی برای مردم از پیامبر نقل کردن و هیچ جای ابهامی باقی نگذاشتن و حتی مردم تایید کردن کلام مولا رو! تو منابع اهل تسنن اینطور اومده که از امیرالمومنین خواستن به اجبار بیعت بگیرن به شکلی که دومی با افرادی شمشیر به دست بالا سر حضرت ایستاده بود اما با اینحال حضرت دستشون رو مشت کرده بودن و جلو نمی آوردن. هرچی خواستن مشت حضرت رو باز کنن موفق نشدن و در نهایت اولی دست خودشو روی مشت حضرت گذاشت و افرادش جار زدن که علی(ع) بیعت کرد!!! منابع: مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۱۴۶. ابن اثیر، مبارک بن محمد، الشافی، ج۳، ص۲۴۴. محدث قمی، شیخ عباس، بیت الاحزان، ص۱۱۸. مسعودی، محمد فاضل، الاسرار الفاطمیّة، ص۱۲۲. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی‌، علم الیقین، ص۶۸۶، المقصد الثالث. مهدی، عبدالزهرا، الهجوم علی بیت فاطمة (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۳۶. والسیاسة، بتحقیق الشیری، ص۳۰، باب کیف کانت بیعة علی بن ابی طالب. . . @mahdipouraskari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند هنگامی پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ) را مبعوث فرمود که نشانه ای از دین الهی بر پا، و نه چراغ هدایتی روشن، و نه راه حقّی آشکار بود. ای بندگان خدا شما را به ترس از خدا سفارش می کنم، و از دنیاپرستی شما را می ترسانم، زیرا دنیا خانه ای ناپایدار و جایگاه سختی و مشکلات است. ساکنان دنیا در حال کوچ کردن، و اقامت گزیدگانش به جدایی محکومند. مردم را چونان کشتی طوفان زده در دل دریاها می لرزاند، برخی از آنان در دل آب مرده، و برخی دیگر بر روی امواج جان سالم به در برده، و بادها با وزیدن آنها را به این سو و آن سو می کشاند، و هر جا که خواهد می برد. پس آن را که در آب می میرد نمی توان گرفت، و آن که رها شده نیز به سوی مرگ می رود. ای بندگان خدا، هم اکنون عمل کنید، که زبانها آزاد، و بدن ها سالم، و اعضاء و جوارح آماده اند، و راه بازگشت فراهم، و فرصت زیاد است، پیش از آن که وقت از دست برود، و مرگ فرا رسد، پس فرارسیدن مرگ را حتمی بشمارید، و در انتظار آمدنش به سر نبرید. پی نوشت📜:نهج البلاغه، خطبه شماره ۱۹۶ . یا صاحب کل نجوی ای شنونده(صاحب) همه نجوا ها . . @mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
آیا امیرالمومنین بیعت کرد؟ (قسمت سیزدهم) امیرالمومنین فرمودن: اگر بیعت نکنم چه؟ گفتن: تو را به ذلت
ملاقات ملعونین با حضرت زهرا (قسمت چهاردهم) بعد از اون اتفاق حضرت زهرا به بستر افتادن و حالشون هر روز بدتر میشد. اون دو نفر که از حال حضرت باخبر شدن خواستن به ملاقات بیان اما بی بی دو عالم راهشون ندادن. اولی به خدا قسم خورد که تا وقتی رضایت حضرت زهرا رو جلب نکرده باشه زیر سایه نره و به همین خاطر شب رو تو بقیع گذروند. دومی پیش امیرالمومنین اومد و حضرت رو واسطه کرد که با صدیقه ی طاهره صحبت کنن. بی بی دوعالم اولش نخواستن اون دو نفر رو ببینن اما بعد در جوابِ امیرالمومنین فرمودن: چون خانه خانه ی توست و من هم همسر تو هستم و اطاعت شوهر بر زن واجب است؛ من با امر تو مخالفت نمیکنم. و این شد که به خونه راهشون دادن. وقتی اون دو نفر اومدن و به حضرت زهرا سلام کردن حضرت روشونو برگردوندن و جوابشونو ندادن. اولی گفت: ای دختر پیامبر! ما آمده ایم تا رضایت شما را بدست آوریم و از شما خواهش میکنیم که ما را ببخشید و از آنچه بر شما رسیده از ما درگذرید! حضرت زهرا فرمودن: شما اول جواب مرا بدهید. آیا از پیامبر شنیده اید که درباره من فرمود: فاطمه پاره تن من است و من از او هستم. هرکه او را بیازارد مرا آزرده و هرکه مرا بیازارد خدا را آزرده است. هرکه پس از مرگم فاطمه را بیازارد مانند آن است که در زمان حیاتم مرا آزرده است! و هردو گفتن: آری شنیدیم! حضرت فرمودن: پروردگارا! شاهد باش اين دو نفر مرا آزردند! با شما سخن نمی‌‌گويم تا پروردگارم را ملاقات كنم و از شما شكايت نمايم. اولی به گریه افتاد و گفت: اى كاش مادر مرا نزاييده بود! اى فاطمه! من از خشم خدا و خشم تو به خدا پناه می‌‌برم! دومی با عصبانیت به اولی گفت: عجيب است از اين مردم كه زمام امور خود را بدست تو دادند و تو را به زمامدارى خود منصوب نموده‌اند، در حالى كه از خشم زنى جزع و فزع می‌‌كنى و از رضايت او خشنود می‌‌شوی! منابع: اعلام النساء، ج 3، ص 1214-1215. بحارالانوار، ج 43، ص 198. . . @mahdipouraskari
✍مـلا مهرعلی خـویی ، روزی در کوچه دید دو کـودک بر سـر یک گردو با هم دعوا میکنند. به خاطر یک گردو یکی زد چشـم دیگری را با چـوب کور کرد. یکی را درد چشـم گرفت و دیگـری را ترس چشـم درآوردن . گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند ملا گردو را برداشت و شکست ودید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. سوال کردند تو چرا گریه میکنی؟ گفت دو کودک ازروی نادانی و حس کودکانه، بر سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغز نداشت دنیا هـم همینه ، مثل گـردویی بـدون مغز! که بر سر آن می ‌جنگیم و وقتی خسته شدیـم و آسیب به خـود و یا دیگران رسـاندیم و پیر شدیم ، چنین رها کرده و برای همیشه می‌ رویم @mahdipouraskari
اَینَ فَرجُکَ القَریبُ @mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
ملاقات ملعونین با حضرت زهرا (قسمت چهاردهم) بعد از اون اتفاق حضرت زهرا به بستر افتادن و حالشون هر رو
عیادت زنهای مدینه از حضرت زهرا (قسمت پانزدهم) زنهای مدینه وقتی از وخامت حال حضرت زهرا(س) باخبر شدن با خودشون گفتن فردای قیامت جواب پیامبر رو چی بدیم وقتی از ما سوال کنه با این همه سفارشی که بهتون کردم چرا اینطور با دخترم رفتار کردین؟ برای همین همه شون جمع شدن و به عیادت حضرت رفتن. حضرت صدیقه ی طاهره در جواب احوالپرسی اونها اینطور فرمودن: به خدا سوگند شب را صبح کردم در حالی که به دنیای شما بی علاقه هستم و از مردان شما غضبناک! بعد از این که امتحانشان کردم به دورشان افکندم و از دستشان ملول و دلگیرم. اف بر عقیده سست و رأی متزلزل آنها، چه کار بدی کردند و مستوجب غضب الهی گشتند! من خلافت و فدک را در اختیارشان گذاشتم ولی ننگ آن برای همیشه بر دامنشان باقی خواهد بود! وای بر آنها! به چه علت خلافت را از مقرّ اصلی و پایگاه رسالت و محل نزول امین وحی و از آن کسی که خبره و آگاه به امور دنیا و آخرت بود دور ساختند؟ این زیان و خسران بر همه آشکار است. وای به حال آنها! چگونه خلافت را از علی(ع) گرفتند به خدا سوگند علت کنار زدن او جز این نبود که از شمشیر بران و حملات سخت او و دلاوری�هایش در راه خدا ناراحت بودند. چه شد که شما چنین مست جاه و مقام شدید؟ چگونه قضاوت می‌کنید و چه جواب می‌گوئید؟ به خدای یگانه که افعال زشت و نابکار شما حامل یک سلسله حوادث خونینی است که به زودی مولود آن میوه دهد و اول کام خود شما را تلخ سازد و چون پستان مَرکب سواری را بدوشید خون تازه دست شما را بیالاید؛ از این نهالی که کاشتید میوۀ مسمومی به کام خود فرو خواهید برد. آن وقت زیان ستمکاران آشکار می‌گردد. شما نمی‌دانید که خود را به چه پرتگاهی انداختید بدون شک کورکورانه به ظلمتکدۀ نیستی می‌روید و درهای طعن و لعن را بر خود می‌کشانید. اکنون آماده حوادث ناگوار و منتظر شمشیرهای برنده و هرج و مرج دائم و دیکتاتوری ستمکاران باشید. بیت المال شما را غارت خواهند کرد و منافع شما را به جیب خواهند ریخت. وای به حال شما چرا این چنین شدید؟ نمی‌دانید در چه مسیر خطرناکی افتاده اید از عواقب امور بی� اطلاع هستید! آیا می‌توانیم شما را به هدایت مجبور کنیم در حالی که خودتان از آن کراهت دارید؟! منابع: دلائل الإمامة: ص۴۵ بحارالانوار: ص۱۷۰-۱۶۰-۱۵۹-۲۱۱احتجاج طبرسی: ج ۱، ص۱۴۷ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: ج۱۶، ص۲۳۳ بلاغة النساء: ص۱۹-عواظم العلوم: ج۱۱، ص۴۵۸ @mahdipouraskari
📌 موج گناه 🏝 مجنونی بر ساحل، نام معشوقش را نوشت. موجی آمد و نام لیلی‌اش را شست. از او پرسیدم: «چرا چنین می‌کنی؟» مجنون گفت: «وصالش برایم مهیا نیست، ولی با نام و یادش عشق‌بازی می‌کنم.» 🔻 به یاد خودم افتادم که چند بار بر ساحلِ دل، نام تو را نوشتم؟ و چند بار، موجِ گناه، آن را شُست؟ و چگونه با یادت عشق‌بازی می‌کنم؟ @mahdipouraskari
قابل توجه کسانی که درس رو‌بهونه برای ازدواج نکردن میکنند @mahdipouraskari