eitaa logo
یادداشت‌های یک جوان
120 دنبال‌کننده
410 عکس
130 ویدیو
10 فایل
یادداشت‌های محمد مهدی الوندی کتاب؛ هنر؛ رسانه...🌱 📱ارتباط در ایتا: @mr9014 👈 ویراستی: https://virasty.com/Mahdi9014 🔸یادداشت‌های فقهی-اصولی یک جوان: https://eitaa.com/mahdifeqh 🔸یادداشت‌های فلسفی یک جوان: https://eitaa.com/mahdifalsafe
مشاهده در ایتا
دانلود
1_7440814293.mp3
زمان: حجم: 2.16M
| «به خدا وصل شوید»❣ 👌شنیدن این صوت، برای رسیدن به آرامش شدیدا توصیه می‌شه... 🎧با هندزفری گوش کنید «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ» / الأنبیاء «۱» روز حساب و کتاب مردم، بسیار نزدیک شده، اما آنها همچنان در غفلت و سرگردانی‌اند...‼️ بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
آه از این شرمندگی...💔 ✍ خدایا! می‌بینی آنچه را که دارم برای تو می‌نویسم. اگر دعا و مناجات بندگانت را می‌شنوی، پس یقینا آنچه که می‌نویسند را هم می‌بینی می‌شود با نوشتن با تو مناجات کرد؟! می‌شود با قلم زدن رو به درگاه تو آورد؟! می‌شود روی کاغذ دعا کرد؟!... گنه‌کار، گنه‌کار است، آلوده است، چه دستش چه زبانش پس چه فرقی می‌کند کلمات را خط خطی کند، یا بر زبان براند... اما بنده‌ات به این دلخوش کرده که مولایش هرچه بگوید، می‌شنود، و هرچه بنویسد می‌بیند مولایی که از بنده‌اش دور نیست. نزدیک است. نزدیک‌تر از حبلِ ورید پس می‌شنود و می‌بیند، حتی اگر بنده نگوید و ننویسد... و همین است دلیل شرمندگی و آه از این شرمندگی...! تو که عالِم به ظاهر و باطنِ بنده‌ات هستی در من چه می‌بینی؟ خودم می‌دانم؛ غیر از گناه چیزی نیست غیر از ظلم، جهل، ضعف و غفلت، چیز دیگری نیست و بیچارگی این است که بنده‌ات، در محضرِ تو گناه می‌کند می‌داند که می‌بینی؛ می‌بیند که می‌دانی اما... و آه از این شرمندگی...! اما خدایا، خودت فرمودی «يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر،۵۳) مولای من! مرا با همان کلمه‌ی اول، از خود بی‌خود کردی «یا عِبادی»... «یا عِبادی»... «یا عِبادی» چه شیرین است از زبان مولی شنیدن که «ای بندگان من»! ما بنده‌ی تو هستیم، هر که باشیم، هر چه باشیم بنده و عبد و برده‌ی تو هستیم؛ مالِ تو هستیم؛ مخلوقِ تو هستیم...🌹 و تو می‌شناسی بندگانت را، بندگانِ گنه‌کارت را. بندگانی که به خود ظلم کردند، بدی را از حد گذرانده‌اند، خطا رفتند، گناه کردند با چشم خود گناه کردند؛ با دست خود، با زبان خود، با گوش خود. و چه چشم و گوشی؟ چشم و گوش و زبان و دستی که تو به آنها داده‌ای رزق تو را خوردند اما باز در پیشگاهت گناه کردند...❤️‍🩹 اما خدایا! تو با این بندگان چه می‌کنی؟ ظلم آنها را چگونه جواب می‌دهی؟ «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»... بندگان من! بندگان گنه‌کارِ من! از رحمتِ من نا امید نشوید...❣ «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا» من شما را می‌بخشم، از شما می‌گذرم... آری خدایا! تو بخشنده‌ای، مهربانی و ما... آه از این شرمندگی...! ✍ محمد مهدی الوندی «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
🔹چند روزی است، شاید هم چند ماهی، یا چند سالی، شاید هم مثل همیشه، که ذهنم درگیر مسائل و حوادث پیش رو است. نگرانم، ناراحتم و حتی گاهی می‌ترسم، که خدایا! فلان مسئله چه می‌شود؟! فلان قضیه را چگونه حل کنم؟! اگر فلان اتفاق بیفتد من چه کار کنم؟! و... حوادث و رویدادهای زندگی فردی و اجتماعی، به قدری گونه‌گون است و انسان را بالا و پایین می‌کند که گویا گاهی جان به لب می‌رسد. اما امروز در حالی که جان، پشت لب‌های نیمه بازم بود و اشک، پشت پلک‌های نیمه بسته‌ام و فکر و خیالم لحظه‌ای از این افکار رهایی نمی‌یافت و قلبم لحظه‌ای آرام نمی‌گرفت، دمی نشستم، قرآن کوچک جیبی‌ام را برداشتم و صفحه‌ای گشودم؛ سوره مبارکه مریم ص۳۰۵. نمی‌دانم چه سرّی است که هربار که آیات ابتدایی سورهٔ مریم را می‌خوانم یا می‌شنوم، ناخودآگاه به یاد مادرمان، مادر آب، صدیقة کبری سلام‌الله علیها می‌افتم؛ ناخودآگاه قلبم برای زینب کبری سلام‌الله می‌تپد؛ ناخودآگاه احساس می‌کنم این آیه که فرمود «وَ سَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا» (آیه ۱۵) دو مرجع ضمیر دارد؛ یحیی پسر زکریا و حسین فرزند فاطمه زهرا سلام‌الله علیهم اجمعین. نمی‌دانم چه سری در این ارتباط نهفته است؛ 🥀 بگذریم، امروز حرف دیگری دارم. شروع به خواندن کردم، همان ابتدا دو کلمه قلبم را متلاطم کرد. «ربّ» و «عبد». آری این جهان ربّی دارد، خالقی دارد، مدیر و مدبّری دارد. ما عبد هستیم، بنده هستیم و تحت فرمان و ادارهٔ مولای خودمان. به حال خود رها نیستیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید متوجه این مسئله باشیم، مبادا فراموش کنیم و غافل شویم. سوره مریم را بخوانیم تا متذکر شویم «ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا» (آیه ۲) رحمتی که از مولا نسبت به عبد صادر می‌شود. چند آیهٔ دیگر خواندم، زکریای نبی مشغول مناجات با خالق خود بود، که: خدایا عمری از من گذشته و محاسنم سفید گشته، همسرم پیر و ناتوان شده، اما خودت می‌بینی که فرزندی ندارم، وارثی ندارم، بعد از من چه می‌شود؟ چه کسی وارث خاندان یعقوب خواهد شد؟ خدایا خودت کمکم کن. دعای زکریا مستجاب شد و خدا وعدهٔ پسری به نام یحیی را به او داد. زکریای پیامبر، به وعدهٔ خدا اطمینان داشت، اما وقتی با نگاه طبیعی و مادی به این مسئله می‌نگریست، برایش عجیب و غیر ممکن جلوه می‌کرد. آخر مگر می‌شود از من و همسر پیر و ناتوانم، در این شرایط فرزندی متولد شود؟ 🌟 اینجاست که خدای متعال پاسخی به زکریا می‌دهد که مخاطبش نه فقط او، بلکه تمام بندگان خدا هستند: «قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا» (آیه ۹) ای بندگان من! چرا می‌ترسید؟! چرا نگرانید؟! مگر نمی‌دانید این من هستم که امور را تدبیر می‌کنم؟ مگر من را نمی‌شناسید؟ مگر نخوانده‌اید که «إنّک علی کُلّ شیءٍ قدیر»؟ نگران مسائل ریز و درشت زندگی هستید در حالی که پروردگار توانای شما قادر به حل و فصل همهٔ مشکلات است. نگران اتفاقات خرد و پیش پا افتاده هستید در حالی که اصلا این خدا بود که شما را از هیچ آفرید و خلق کرد. پس چنین خالقی، حتما زندگی بندگانش را نیز به حکمت و قدرت اداره می‌کند. ✍ محمد مهدی الوندی «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
آه از این شرمندگی...💔 ✍ خدایا! می‌بینی آنچه را که دارم برای تو می‌نویسم. اگر دعا و مناجات بندگانت را می‌شنوی، پس یقینا آنچه که می‌نویسند را هم می‌بینی می‌شود با نوشتن با تو مناجات کرد؟! می‌شود با قلم زدن رو به درگاه تو آورد؟! می‌شود روی کاغذ دعا کرد؟!... گنه‌کار، گنه‌کار است، آلوده است، چه دستش چه زبانش پس چه فرقی می‌کند کلمات را خط خطی کند، یا بر زبان براند... اما بنده‌ات به این دلخوش کرده که مولایش هرچه بگوید، می‌شنود، و هرچه بنویسد می‌بیند مولایی که از بنده‌اش دور نیست. نزدیک است. نزدیک‌تر از حبلِ ورید پس می‌شنود و می‌بیند، حتی اگر بنده نگوید و ننویسد... و همین است دلیل شرمندگی و آه از این شرمندگی...! تو که عالِم به ظاهر و باطنِ بنده‌ات هستی در من چه می‌بینی؟ خودم می‌دانم؛ غیر از گناه چیزی نیست غیر از ظلم، جهل، ضعف و غفلت، چیز دیگری نیست و بیچارگی این است که بنده‌ات، در محضرِ تو گناه می‌کند می‌داند که می‌بینی؛ می‌بیند که می‌دانی اما... و آه از این شرمندگی...! اما خدایا، خودت فرمودی «يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر،۵۳) مولای من! مرا با همان کلمه‌ی اول، از خود بی‌خود کردی «یا عِبادی»... «یا عِبادی»... «یا عِبادی» چه شیرین است از زبان مولی شنیدن که «ای بندگان من»! ما بنده‌ی تو هستیم، هر که باشیم، هر چه باشیم بنده و عبد و برده‌ی تو هستیم؛ مالِ تو هستیم؛ مخلوقِ تو هستیم...🌹 و تو می‌شناسی بندگانت را، بندگانِ گنه‌کارت را. بندگانی که به خود ظلم کردند، بدی را از حد گذرانده‌اند، خطا رفتند، گناه کردند با چشم خود گناه کردند؛ با دست خود، با زبان خود، با گوش خود. و چه چشم و گوشی؟ چشم و گوش و زبان و دستی که تو به آنها داده‌ای رزق تو را خوردند اما باز در پیشگاهت گناه کردند...❤️‍🩹 اما خدایا! تو با این بندگان چه می‌کنی؟ ظلم آنها را چگونه جواب می‌دهی؟ «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»... بندگان من! بندگان گنه‌کارِ من! از رحمتِ من نا امید نشوید...❣ «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا» من شما را می‌بخشم، از شما می‌گذرم... آری خدایا! تو بخشنده‌ای، مهربانی و ما... آه از این شرمندگی...! ✍ محمد مهدی الوندی بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
🔻برای پیشبرد یک فکر، تنها ضامن، عبارت است از: کوشش‌های پیگیر. آنچه ضامن بقای فکر است، حرکت جهادگونه با مال و جان است و این امری طبیعی است که «چرا» بردار نیست. 💯 اگر فکری داشتی و از جان و مال مایه گذاشتی، این فکر می‌ماند حتی اگر باطل باشد. «تفسیر سوره برائت» / آیت الله خامنه‌ای بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
از کیمیایِ مهرِ تو زر گشت رویِ من آری به یُمْنِ لطفِ شما خاک زر شود پ‌ن: بوسه‌ی ساره جوانمردی بر قرآن، بعد از کسب مدال طلای پارالمپیک «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
🔹بله واقعا قهرمانی یک مرد بدون داشتن دو دست، اون هم در رشته‌ی تیر و کمان، بزرگ‌ترین درس اراده و استقامتِ فردی برای همهٔ ما است. اما یک سوال: ⚠️ چرا این اتفاق، بیشتر از قهرمانی ساره جوانمردی داره رسانه‌ای می‌شه؟ چرا حتی بین مذهبی‌ها قهرمانی این مرد بدون دست، داره همینجور منتشر می‌شه و همه هم به به و چه چه می‌گن. ❗️اما قهرمانی یک زن محجبه و مسلمان، در بزرگترین آوردگاه جهانی، آن هم در میان این همه هجمه علیه اسلام و حجاب و قرآن، کاملا داره سانسور (یا لااقل بی‌توجهی می‌شه) چرا ما به قرآن بی‌توجهی می‌کنیم؟ وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا... «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
پرسیدند: - چه خبر؟ گفت: + الحمدلله؛ «بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ»... «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan