eitaa logo
مهدی یارشو
24.8هزار دنبال‌کننده
654 عکس
261 ویدیو
29 فایل
🙋سیداحمدوحیدی هستم (قاری،مداح،مجری) برنامه استعداد یابی و آموزش دکلمه خوانی 🎙️ ویژه نوجوانان و کودکان با هدف کشف استعدادها و پرورش مهدی یاران ✨ "یار مهدی باش " اگه سوال داشتی اینجام 👇 (آی دی ادمین پاسخگو) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
چه خوب است آب و هوایی که دارید همیشه بهشت است، جایی که دارید الهی روی خلوتی هم نبیند شلوغی این کوچه‌هایی که دارید مجال عرق ریختن هم ندادید به پیشانی این گدایی که دارید نمی‌خواهم اصلاً بفهمم که ما را کجا می‌بَرَد رد پایی که دارید همین که شما می‌بَریدم، یقیناً شبی می‌رسم تا خدایی که دارید از امروز ناله‌رسانِ حسین است پَرِ فُطرسِ بینوایی که دارید برایم هوای بهشتیِ بالا حرام است با کربلایی که دارید شما با خدا، با خدا، با خدایید ومن با شمایم؛ شمایی که دارید... ...مرا خیمه‌ی کربلا می‌نویسید دخیل حسینیه‌ها می‌نویسید دل بی قرار اختیاری ندارد اسیر است و راه فراری ندارد مقامات عاشق فنا می‌پذیرد اگر هم بمیرد، مزاری ندارد کسی که بنا نیست بی سر بمیرد چه بهتر دل بیقراری ندارد دل بی حسین اصل و فرعش زیادی‌ست شبیه درختی که باری ندارد دل بی حسین از گِلِ بدترین‌هاست دل بی حسین اعتباری ندارد بُوَد ذکر سجاده‌ی هر فقیری أَمیرِی حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الْاَمیری همه زیر پایند و بالا حسین است همه قطره‌اند و دریا حسین است چه رسم خوشی که زمان تولد کلام نخستین ما "یا حسین" است حسن هم حسین است، علی هم حسین است محمد، حسین است و زهرا، حسین است حسن یا، علی؛ فاطمه یا، محمد تجلی این چارتن با حسین است همین که به جز عشق چیزی نگفتیم تجلی "لا ذکر الا حسین" است گنهکارها نیز ترسی ندارند قیامت اگر دست آقا حسین است شه عالمینیم، الحمدلله غلام حسینیم، الحمدلله من و سال‌ها جستجویت حسین جان من و منت گفتگویت حسین جان مگر می‌شود من به پایت نیفتم من و سجده بر خاک کویت حسین جان من عادت ندارم شبی بی تو باشم من و هیئت کو به کویت حسین جان گلوی تو عادت به نیزه ندارد به قربان زیر گلویت حسین جان چقدر "آه" گفتی جوابت ندادند چقدر "آب" گفتی و آبت ندادند... ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
غیر از تو را زبان من املا نمی‌کند جز گفتن از تو را، قلم انشا نمی‌کند شاعر تو را نوشته و حاشا نمی‌کند جز در سرودن از تو زبان وا نمی‌کند جز نام دلربای تو بر لب نمی‌رود هر کس نگفته از تو، حسینی نمی‌شود آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست از او خلیل سر شده اما حسین نیست موسی پیامبر شده اما حسین نیست عیسی به عرش بر شده اما حسین نیست در جانْ محمد است که با او برابر است آری حسین بوده که جانِ پیمبر است گیرم پیمبر است که فرقی نمی‌کنند همتای حیدرست که فرقی نمی‌کنند زهرای اطهر است که فرقی نمی‌کنند مثل برادر است که فرقی نمی‌کنند فرقی نمی‌کنند و مرا شور در سر است آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است... در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی‌ست احمد یکی‌ست؛ پس به یقین مرتضی یکی‌ست حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی‌ست زهرا یکی‌ست پس حسن مجتبی یکی‌ست این جمع، بی حسین که معنا نمی‌گرفت یعنی اگر نبود، کسا پا نمی‌گرفت بی اشک، خاکِ خلقتمان گِل نمی‌شود تنها مجسمه‌ست دل و دل نمی‌شود دلْ بی حسین، این همه قابل نمی‌شود انسانِ بی حسین که کامل نمی‌شود غیر از "حسین" را به دل خویش حک نکن ما از اضافه‌ی گِل اوییم، شک نکن تاریکم و حسین چراغ هدایت است وقتی حسین هست، به کشتی چه حاجت است! درس من از حسین، همین یک عبارت است عزت برای شیعه‌ی او در "شهادت" است ما شیعه‌ایم و پای ستم را شکسته‌ایم در سایه‌ی "سُیُوفُ خُذِینی" نشسته‌ایم ای معنی نهفته‌ی در هل اتی، حسین! إِنَّ الَّذينَ آمَنویِ سوره‌ها، حسین! تنها خدا برای تو شد خون‌بها، حسین! ماییم و حسرت حرم کربلا، حسین! از ما بگیر این همه درد فراق را اما نگیر از دل ما اشتیاق را ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
امشب خبر از عالم بالا رسیده است روشن‌ترین ستاره‌ی دنیا رسیده است این بارِ دوم است که شاعر نوشته است خورشید خانواده‌ی زهرا رسیده است دیروز نور شَبَّر و امروز هم به خاک نور شُبیرِ حضرت مولا رسیده است بیراهه رفته‌اید اگر ای رودهای اشک! راهی شوید، حضرت دریا رسیده است دنبال کاروان ملائک پریده بود جا مانده بین راهْ دلم یا رسیده است؟ شوق دلم نه شوق شِفا مثل فُطرس است ميلش در آن هوا دو سه جرعه تنفس است در آن هوا که بوی خدا می‌رسد از آن در خانه‌ای که نور دعا می‌رسد از آن اطراف گاهواره‌ی طفلی که نیمه‌شب لالای جبرئیلِ خدا می‌رسد از آن در آن هوا که فاطمه در آن نفس کشید آنجا که عطر آل عبا می‌رسد از آن ما را دخیل بَر پَرِ قنداقه‌اش کنید قنداقه‌ای که شوق شفا می‌رسد از آن در پشت درب خانه‌ی زهرا نشسته‌ایم نجوای چند مرد گدا می‌رسد از آن این خانه‌ی علی‌ست پسردار گشته است آخر صدای گریه چرا می‌رسد از آن شاید صدای گریه‌ی... نه کودکانه نیست جز "یا حسین" زمزمه‌ی اهل خانه نیست دنیا به دام نام شريفش فتاده است دل نیست آن دلی که به او دل نداده است روشن شده‌ست طبق رواياتِ اهل بيت کار خداست؛ عشق به او بی اراده است هرکس سوار کشتی عشقش نمی‌شود سوگند می‌خورم که قیامت پیاده است ما رعیتیم؛ رعیت باغ ولایتیم امشب شب تولد ارباب‌زاده است شیرین شده‌ست با قدمش کام اهل بیت هرچند این پسر، نمکِ خانواده است معراج جبرئیل شبی بوده است که در پای گاهواره‌ی او سر نهاده است یک شب مرا مجاور گهواره‌اش کنید چون جبرئیل، زائر گهواره‌اش کنید جز آبِ چشم، آب حیاتی نخواستم جز شورِ اشک، شهد نباتی نخواستم جز معرفت به ساحت خاک قدوم او من از خدای خود عرفاتی نخواستم تنها کرامت قفسِ عشق، اوست او كه من از کسی مسیر نجاتی نخواستم یک شب که سخت تشنه شدم از خدا به جز گریه کنار نهر فراتی نخواستم بی حسِّ عطرِ سیبِ شبِ جمعه‌ی حرم هرگز زیارت عتباتی نخواستم امشب مدینه آمده پابوس کربلا امشب حسین آمده "حَیَّ علی العزا" ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
برسانند اگر تربت دلداران را در می‌آرند ز هر دلهره بیماران را همه سرمایه‌ی یك اهل كرامت كَرَم است احتیاجی به دِرَم نیست، كرم‌داران را یوسف آن است كه از تخت تنزل نكند بارها گر بفرستند خریداران را در بهشتِ تو چرا حرف جهنم بزنیم قلم عفو بگیرید گنه‌كاران را سر كه گرم است پی كار تو، دل هم گرم است باز دلگرمِ تو كردند سرِ یاران را كورتر كن گره‌ام را، نكند باز كنی وا مكن از سر خود جمع گرفتاران را گریه تا هست حرام است نماز باران چه خیالی‌ست بگیرند اگر باران را رب الارباب شد، الله صفاتی كه رسید شد حسین ابن علی، جلوه‌ی ذاتی كه رسید بود منظور همان گریه برای ارباب اندر آن ظلمت شب آب حیاتی كه رسید ظاهرش كرب و بلا، باطنش عرشُ الرّحمان اذن معراج شد آن برگ براتی كه رسید كرمت دست نینداخت؛ مرا دست گرفت طیب الله به كشتی نجاتی كه رسید بیشتر از همه تو گردن ما حق داری به دلیل همه‌ی این بركاتی كه رسید لبم از مهریه ی فاطمه سیراب نشد تشنه‌تر كرد مرا آب فراتی كه رسید بال فُطرس به عنایات تو پر می‌گیرد تا غلام تو شود، بال سفر می‌گیرد دل ما خرج كه شد، قیمت آن بالا رفت سنگ در كنج حرم، قیمت زرّ می‌گیرد بهترین سود همین است كه در چشمِ تَر است به تو دل می‌دهد و چند گُهر می‌گیرد چقدر زود درِ خانه‌ی تو ریخته‌اند وقت خیرات، گدا زود خبر می‌گیرد بین فرزند و غلامت نگذاری فرقی كَرَم تو همه را مدِّ نظر می‌گیرد چقدر فاطمه تشنه‌ست در این شش‌ماهه انَا العطشان تو انگار جگر می‌گیرد اَرنی گفتنم از هر سخنم می‌آید ولی از سمت تو هر بار لَنی می‌آید تا زمین‌های یمن مِهر علی را دارند به قنوت تو عقیقِ یمنی می‌آید كَرَم ذاتی دست تو از آن جانبِ در قبل هرگونه عرق ریختنی می‌آید رنگ هر آن‌چه ببافد به تنت سرخ بُوَد به تو از فاطمه هر پیرهنی می‌آید پیرهن نیز به جسم تو افاقه نكند به تو انگار همان بی‌كفنی می‌آید ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
خانۀ شیر خدا امشب پر از نور خداست  البشاره! لیله‌ی میلاد مصباح الهداست  بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه‌گر  پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست  فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال  هم محمد، هم امیرالمؤمنین، هم مجتباست  چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین  کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست  این همان مصباح نور غیبِ ربُّ العالمین  این همان قرآنِ رویِ قلبِ ختم الانبیاست   چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه  پای تا سر غرق در گلبوسه‌های مرتضاست   با وجود آنکه باشد رحمت حق بی حدود  این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست  سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه  جانِ قرآن، رکنِ ایمان، قلبِ دین، روحِ دعاست  قطره‌ای از بحر لطفش چشمه‌ی آب حیات  ذره‌ای از خاک کویش درد عالم را دواست   وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد  مدح او باید کسی خوانَد که او را خونبهاست  هر چه می‌بینم جمالش را، نبی پا تا به سر  هرچه می‌خوانم ثنایش را، علی سر تا به پاست  هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او  هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست  هر چه از او خواست ذات کبریا تقدیم کرد  درعوض او از خدای خویش بگرفت آنچه خواست   خواهـر مظلومه‌ی او مادر آزادگی‌ست  تا قیامت بر همه آزادمردان مقتداست   اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خَلق  دختری دارد که دست بسته‌اش مُشکل‌گشاست  مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست  مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و «اهل‌أتی»ست   قامتی دارد، قیامت گوشه‌ای از سایه‌اش  صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست   بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین  هیبتی دارد که گویی خود علیِ مرتضاست   شهریارِ کشور دل‌ها «حسین بن علی»  زاده‌ی ام‌البنین فرمانـده‌ی کل قـواست  روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه‌ست  فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟  آنکه در عالم گنه‌کار است در روز جزا  گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست   گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست  هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست  اینکه خندانیم و گریانیم در میلاد او  می‌کند ثابت، گِل ما از زمینِ کربلاست  قبر: کعبه، رکن: مقتل، تُربتِ عُشّاق: حِجر  مضجع او «مروه» و ایوان عباسش «صفا»ست آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است  کشته‌ی محبوب را گر کشته پنداری خطاست    وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست  این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست   "میثم" این مصراع را با خط خون باید نوشت  رأس او از تن جدا شد، دوست کی از او جداست؟ ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
می‌نویسم عشق و بی تردید می‌خوانم جنون هرکسی دیوانه‌تر، السابقون السابقون می‌نویسم عشق و بی تردید می‌خوانم حسین عاقلان دانند لکن اکثراً لایَعْقِلُون این سرشت ماست؛ از خاکیم، خاکِ کربلا سرنوشت ماست پس إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون صِرف یک دل دادن و عرض ارادت شرط نیست باید امضا کرد این دلنامه را با دست خون پرچم او از ازل بالاست؛ بالا تا ابد باد این پرچم بلند و هرچه جز آن سرنگون گوش جانم چشم بر راهِ صدای دیگری‌ست پای دل سر در هوای ماجرای دیگری‌ست گرچه خیلی‌ها به ظاهر کربلا هستند لیک باطناً امشب مدینه کربلای دیگری‌ست چار تن از پنج تن در گرد یک گهواره‌اند در دل گهواره هم اهل کسای دیگری‌ست خنده، گریه، خنده، گریه، خنده، گریه، خنده، اشک بیت مولا غرق اشک و خنده‌های دیگری‌ست شیر از انگشت‌های وحی می‌نوشد حسین سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری‌ست عشق او جاری‌ست حتی در مرام اهل بیت می‌توان فهمید این را از کلام اهل بیت ساغر لب‌های هر معصوم می‌گوید حسین بسکه لبریز است نام او ز جام اهل بیت هم شتابش بیشتر، هم اینکه جایش بیشتر کشتی‌اش هم فرق دارد با تمام اهل بیت در نهایت جمع خواهد گشت با نام حسین سفره‌ای که پهن می‌گردد به نام اهل بیت روز و شب بر او درود حق، درود اهل بیت روز و شب بر او سلام حق، سلام اهل بیت تا که می‌خوانم تو را، هر دیده می‌بارد تو را از خدا دیگر چه خواهد هر کسی دارد تو را در روایت هست هر که دوستش دارد خدا در دلش چون داغی از یک لاله می‌کارد تو را عشق را از هر کسی از اهل دل پرسیده‌ام از گریبانش چنان خورشید می‌آرد تو را ما نه؛ فرزند پیمبر می‌شود قربانی‌ات هستی‌اش را می‌دهد تا که نگه دارد تو را جامه‌ات را آسمانی‌ها عوض کردند تا سختی رَخت زمینی‌ها نیازارد تو را زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینه‌ی پیغمبر است و قلب زهرا جای تو اشک می‌ریزیم و با ذکرت عبادت می‌کنیم باز هم از راه دور عرض ارادت می‌کنیم ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه‌ایم بین هیئت‌ها ز یکدیگر عیادت می‌کنیم زودتر راحت کن از درد فراقت خلق را ما به این دوری مپنداری که عادت می‌کنیم عالم نوزادی ما فرق دارد با همه ما برایت گریه از وقت ولادت می‌کنیم هر غمی دیدیم، فرمودند فابک للحسین بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت می‌کنیم دوستت دارم من ای در جسم عالَم، جانْ حسین آذری می‌خوانمت: "جانیم سنه قربان حسین" ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e