🔹درد چشم پیامبر و شفادادن راهب نصرانی
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃بعد از آن که عبدالمطلّب جدّ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از دنیا رفت ونگه داری آن حضرت به عمویش ابوطالب واگذار گردید. پس از چند روزی، حضرت به چشم درد مبتلا شد و پزشکان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتی تمام وجود عمویش را فرا گرفته بود، عدّهای پیشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانی به نام حبیب برده تا با دعای او درد چشم حضرت بر طرف گردد. ابوطالب پیشنهاد آنها را برای برادرزادهاش حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله بازگو کرد. حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعی نیست، آنچه مصلحت میدانی عمل کن. به همین جهت ابوطالب، حضرت را طبق تشریفات خاصّی سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جایگاه راهب نصرانی حرکت کردند. موقعی که نزدیک صومعه راهب رسیدند، اجازه ورود خواستند وحبیب راهب به ایشان اجازه داد، وقتی وارد شدند تا لحظاتی هیچ گونه صحبت و سخنی مطرح نگردید. سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت: برادرزادهام محمّد بن عبداللَّه صلّی اللّه علیه و آله مدّتی است که به چشم درد مبتلا گردیده وپزشکان از درمان آن عاجز ماندهاند؛ لذا نزد شما آمدهایم تا به درگاه خداوند دعا کنی و چشمان او سالم گردد. حبیب راهب پس از شنیدن سخنان ابوطالب، به حضرت رسول خطاب کرد و گفت: بلند شو و نزدیک بیا. حضرت با این که در سنین کودکی بود، خطاب به راهب کرد و فرمود: تو از جای خود حرکت کن و نزد من بیا. ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: از این سخن و برخورد تعجّب میکنم زیرا که شما مریض هستی. حضرت رسول در جواب فرمود: خیر، چنین نیست، بلکه حبیب راهب مریض است و باید او نزد من آید. حبیب با شنیدن چنین سخنی از آن خردسال در غضب شد و گفت: ای پسر! ناراحتی و مریضی من در چیست؟ حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پیسی میباشد و سی سال است که مرتّب برای شفا و بهبودی آن به درگاه خدا دعا میکنی ولیکن اثری نبخشیده است. حبیب با حالت تعجّب گفت: این موضوع را کسی غیر از من و غیر از خدا نمیدانسته است، در این سنین کودکی چگونه از آن آگاه شدهای؟! حضرت در پاسخ به او، فرمود: در خواب دیدهام؛ حبیب با حالت تواضع گفت: پس بر من بزرگواری نما و برایم دعا کن تا خدا مرا شفا و عافیت دهد. بعد از آن، حضرت پارچهای را که روی پیشانی و چشمهای خود بسته بود، باز کرد و نوری عظیم از چهره مبارکش ظاهر گشت که تمامی فضا را روشنائی بخشید؛ و عدّهای از مردم که در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبتها و جریانات شدند. حضرت فرمود: ای حبیب! پیراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه کنند و آنچه را گفتم تصدیق نمایند. هنگامی که حبیب پیراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتی پوستی او را دیدند که به اندازه یک درهم مرض پیسی و کنار آن مقدار مختصری سیاهی روی پوست بدنش وجود دارد. در این لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعایش پایان یافت، دست مبارک خود را بر بدن حبیب کشید و با اذن خداوند، شفا یافت؛ سپس عموی خود را مخاطب قرار داد و فرمود: اگر تاکنون میخواستم خدا مرا شفا دهد، دعا میکردم و شفا مییافتم و اینجا نمیآمدم؛ ولی اکنون دعا میکنم و شفای چشم خود را از خدای متعال مسئلت مینمایم؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا کرد، بلافاصله ناراحتی چشم او برطرف شد و اثری از آن باقی نماند.
🔰منبع:فضائل شاذان بن جبرئیل قمّی: ص 48، ح 66، بحارالأنوار: 15، ص 382،س 7
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استاد پناهیان
🔸 در #آخرالزمان یک قومی جای یاران رسول الله میآیند که از سرزنش هیچ سرزنشگری نمیترسند...
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🍀پیمان آهو😭 واسلام آوردن منافق
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃مرحوم شیخ طوسی و علاّمه مجلسی و دیگر بزرگان آوردهاند: امام صادق صلوات اللّه علیه به نقل از امیرالمؤمنین، علیّ علیه السلام حکایت فرماید: روزی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، عبورش بر آهوئی افتاد که با طناب به میخ چادر و خیمهای بسته شده بود، آهو با مشاهده آن حضرت به سخن آمد و گفت: یا رسول اللّه! من مادر دو نوزاد هستم که تشنه و گرسنهاند وپستانهایم پر از شیر گشته است، مرا آزاد گردان تا بروم بچّههایم را شیر دهم و چون سیر شوند دو مرتبه بر میگردم؛ و مرا با همین طناب ببند. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، فرمود: چگونه تو را آزاد کنم در حالی که شکار این خانواده هستی؟ آهو در جواب گفت: یا رسولاللّه! من بر میگردم و با دست خودت مرا به همین شکل ببند. پس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، پیمان و میثاق از آهو گرفت که سریع باز گردد، بعد از آن حیوان را آزاد نمود. آهو رفت و پس از لحظاتی برگشت و حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله ، آن را به همان حالت اوّل بست و سپس از چند نفر سؤال نمود: این آهو از کیست؟ و چه کسی آن را شکار کرده است؟ گفتند: از فلان خانواده است؛ حضرت نزد آن خانواده آمد، در حالی که شکارچی از منافقین بود، با دیدن چنین صحنهای و شنیدن تمام جریان دست از نفاق خود برداشت و آهو را آزاد کرد و سپس جزء یکی از یاران با وفای حضرت رسول صلوات اللّه علیه، قرار گرفت.
🔰منبع:بحارالأنوار ج 17، ص 398، أمالی شیخ طوسی: ج 2، ص 68
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀علت نداشتن آرامش
🎥 #استاد_قرائتی
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🔹علامه حسن زاده آملی:اگر یک مکروه از آیت الله خامنه ای دیده بودم دوزانو جلویش نمی نشستم...
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃روزی خدمت علامه بودم و در مورد تعابیری همچون «قائد ولی وفی»، «رائد سائس وفی»، «مصداق بارز نرفع درجات من یشاء» و «دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد» که ایشان برای مقام معظم رهبری به کار بردهاند، گفتوگو و سؤال کردم. چرا که آن زمان برخی نتوانستند این ستایشها را تحمل کنند و به استاد خرده گرفتند. وی افزود: به استاد عرض کردم که برخی، عبارات شما در تمجید از مقام معظم رهبری را برنتافتهاند. ایشان فرمودند: این عناوین بسیار خوب و بهجا بود و از نظر بنده هیچ مشکلی ندارد.»
این سخنان حضرت علامه در شرایطی است که علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی در استقبال از رهبر انقلاب، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند این کار را نکنید. علامه حسنزاده میفرمایند: «اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم»
و یا در جایی دیگر به رهبر انقلاب فرمودند: «به جد اطهرت قسم که اگر میشنیدم که تو دست کجی، یک دونه خرما را میشنیدم یا میدیدم که دستت کج بود ولو به یک دونه خرما، به استقبالت نمیاومدم. چون میبینم پاکی اومدمُ چون میبینم به اخلاص داری کار میکنی اومدم»
اما ابراز ارادت حضرت علامه به رهبر انقلاب به همینجا ختم نمیشود. زیرا بعد از این دیدار، استاندار مازندران به همراه جمعی از مسؤولان استانداری، با آیت الله حسنزاده در آمل دیدار کردند. آیت الله حسنزاده آملی با اشاره به توصیههای مقام معظم رهبری در امورات مختلف، در خصوص امر ولایت فرمودند: «همگان باید عامل موثری باشیم و برای تقویت جایگاه ولایت فقیه سعی کنیم»
اما یکی از شاگردان بنام ایشان نیز، در خصوص این دیدار خاطرۀ جالبی تعریف میکنند. حجتالاسلام والمسلمین صمدی آملی، یک روز پس از سفر حضرت آیتالله خامنهای به آمل به دیدار علامه رفته و ایشان، نکتهای در خصوص دیدار مذکور فرمودند: «اگر یک میکرون در آقای خامنهای غل و غش، ناخالصی، غل و غش و (هر تعبیری میخواهید)، یک میکرون، یک میلیونوم، یک هزارم اینها در ایشان میدیدم نمیآمدم، چه کار دارم؟»
حضرت علامه حسنزاده در جای دیگری پیرامون حضرت آفا فرمودهاند: «گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن (عج) است.»
این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان (عج)...
#علامه_حسن_زاده_آملی
#امام_زمان
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🍃🌺 یاصاحب الزمان ادرکنی
🍃🌺 یاصاحب الزمان اغثنی
⭐ بابی انت وامی یااباصالح المهدی
⭐بابی انت وامی یااباصالح المهدی
⭐بابی انت وامی یااباصالح المهدی
💞المستغاث بک یابن الحسن:صدمرتبه
🌙 آقای خوبم #امام_زمان شبت بخیر
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🍀امام باقر علیه السلام:
🍃حريص بر دنیا همچون کرم ابریشم است که هر چه بیشتر بر اطراف خود تار میتند او را از بیرون آمدن باز می دارد تا این که از غصه بمیرد.
🔰منبع:الکافی،ج۲،ص۲۴۷
#امام_زمان
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀🌹 عاقبت کسی که برای #امام_زمان (عج) دعا بکند!
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 غیبت #امام_زمان علیهالسلام متاسفانه برای بعضی از شیعیان عادی شده
🎥 #استاد_عالی
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀