eitaa logo
مهدی یاوران🚩
407 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
59 فایل
⭐تادیرنشده برگردیم⭐ ✔چیزی تاظهورمهدی موعود(عج)نمانده... 🚩فعالیت:تازمان ظهور امام زمان(عج) 🌹کپی باذکرصلوات هدیه به آقاصاحب الزمان(عج) 🔹️برای انتقادوپیشهاد👇 @yamahdi313yaar تولیدات محتوای مهدی یاوران👇 @stickermahdavi313yar
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹درد چشم پیامبر و شفادادن راهب نصرانی 🍃🌺🍃🌺🍃 🍃بعد از آن که عبدالمطلّب جدّ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از دنیا رفت ونگه داری آن حضرت به عمویش ابوطالب واگذار گردید. پس از چند روزی، حضرت به چشم درد مبتلا شد و پزشکان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتی تمام وجود عمویش را فرا گرفته بود، عدّه‏ای پیشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانی به نام حبیب برده تا با دعای او درد چشم حضرت بر طرف گردد. ابوطالب پیشنهاد آن‏ها را برای برادرزاده‏اش حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله بازگو کرد. حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعی نیست، آنچه مصلحت می‏دانی عمل کن. به همین جهت ابوطالب، حضرت را طبق تشریفات خاصّی سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جایگاه راهب نصرانی حرکت کردند. موقعی که نزدیک صومعه راهب رسیدند، اجازه ورود خواستند وحبیب راهب به ایشان اجازه داد، وقتی وارد شدند تا لحظاتی هیچ گونه صحبت و سخنی مطرح نگردید. سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت: برادرزاده‏ام محمّد بن عبداللَّه صلّی اللّه علیه و آله مدّتی است که به چشم درد مبتلا گردیده وپزشکان از درمان آن عاجز مانده‏اند؛ لذا نزد شما آمده‏ایم تا به درگاه خداوند دعا کنی و چشمان او سالم گردد. حبیب راهب پس از شنیدن سخنان ابوطالب، به حضرت رسول خطاب کرد و گفت: بلند شو و نزدیک بیا. حضرت با این که در سنین کودکی بود، خطاب به راهب کرد و فرمود: تو از جای خود حرکت کن و نزد من بیا. ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: از این سخن و برخورد تعجّب می‏کنم زیرا که شما مریض هستی. حضرت رسول در جواب فرمود: خیر، چنین نیست، بلکه حبیب راهب مریض است و باید او نزد من آید. حبیب با شنیدن چنین سخنی از آن خردسال در غضب شد و گفت: ای پسر! ناراحتی و مریضی من در چیست؟ حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پیسی می‏باشد و سی سال است که مرتّب برای شفا و بهبودی آن به درگاه خدا دعا می‏کنی ولیکن اثری نبخشیده است. حبیب با حالت تعجّب گفت: این موضوع را کسی غیر از من و غیر از خدا نمی‏دانسته است، در این سنین کودکی چگونه از آن آگاه شده‏ای؟! حضرت در پاسخ به او، فرمود: در خواب دیده‏ام؛ حبیب با حالت تواضع گفت: پس بر من بزرگواری نما و برایم دعا کن تا خدا مرا شفا و عافیت دهد. بعد از آن، حضرت پارچه‏ای را که روی پیشانی و چشم‏های خود بسته بود، باز کرد و نوری عظیم از چهره مبارکش ظاهر گشت که تمامی فضا را روشنائی بخشید؛ و عدّه‏ای از مردم که در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبت‏ها و جریانات شدند. حضرت فرمود: ای حبیب! پیراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه کنند و آنچه را گفتم تصدیق نمایند. هنگامی که حبیب پیراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتی پوستی او را دیدند که به اندازه یک درهم مرض پیسی و کنار آن مقدار مختصری سیاهی روی پوست بدنش وجود دارد. در این لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعایش پایان یافت، دست مبارک خود را بر بدن حبیب کشید و با اذن خداوند، شفا یافت؛ سپس عموی خود را مخاطب قرار داد و فرمود: اگر تاکنون می‏خواستم خدا مرا شفا دهد، دعا می‏کردم و شفا می‏یافتم و اینجا نمی‏آمدم؛ ولی اکنون دعا می‏کنم و شفای چشم خود را از خدای متعال مسئلت می‏نمایم؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا کرد، بلافاصله ناراحتی چشم او برطرف شد و اثری از آن باقی نماند. 🔰منبع:فضائل شاذان بن جبرئیل قمّی: ص 48، ح 66، بحارالأنوار: 15، ص 382،س 7 🌺🌺 🌺🌺 🌼🌼 🌼🌼 🍀 🍀 🥀 🥀
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استاد پناهیان 🔸 در یک قومی جای یاران رسول الله می‌آیند که از سرزنش هیچ سرزنشگری نمی‌ترسند... 🌺🌺 🌺🌺 🌼🌼 🌼🌼 🍀 🍀 🥀 🥀
🍀پیمان آهو😭 واسلام آوردن منافق 🍃🌺🍃🌺🍃 🍃مرحوم شیخ طوسی و علاّمه مجلسی و دیگر بزرگان آورده‏اند: امام صادق صلوات اللّه علیه به نقل از امیرالمؤمنین، علیّ علیه السلام حکایت فرماید: روزی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، عبورش بر آهوئی افتاد که با طناب به میخ چادر و خیمه‏ای بسته شده بود، آهو با مشاهده آن حضرت به سخن آمد و گفت: یا رسول اللّه! من مادر دو نوزاد هستم که تشنه و گرسنه‏اند وپستان‏هایم پر از شیر گشته است، مرا آزاد گردان تا بروم بچّه‏هایم را شیر دهم و چون سیر شوند دو مرتبه بر می‏گردم؛ و مرا با همین طناب ببند. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، فرمود: چگونه تو را آزاد کنم در حالی که شکار این خانواده هستی؟ آهو در جواب گفت: یا رسول‏اللّه! من بر می‏گردم و با دست خودت مرا به همین شکل ببند. پس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، پیمان و میثاق از آهو گرفت که سریع باز گردد، بعد از آن حیوان را آزاد نمود. آهو رفت و پس از لحظاتی برگشت و حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله ، آن را به همان حالت اوّل بست و سپس از چند نفر سؤال نمود: این آهو از کیست؟ و چه کسی آن را شکار کرده است؟ گفتند: از فلان خانواده است؛ حضرت نزد آن خانواده آمد، در حالی که شکارچی از منافقین بود، با دیدن چنین صحنه‏ای و شنیدن تمام جریان دست از نفاق خود برداشت و آهو را آزاد کرد و سپس جزء یکی از یاران با وفای حضرت رسول صلوات اللّه علیه، قرار گرفت. 🔰منبع:بحارالأنوار ج 17، ص 398، أمالی شیخ طوسی: ج 2، ص 68 🌺🌺 🌺🌺 🌼🌼 🌼🌼 🍀 🍀 🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹علامه حسن زاده آملی:اگر یک مکروه از آیت الله خامنه ای دیده بودم دوزانو جلویش نمی نشستم... 🍃🌺🍃🌺🍃 🍃روزی خدمت علامه بودم و در مورد تعابیری هم‌چون «قائد ولی وفی»، «رائد سائس وفی»، «مصداق بارز نرفع درجات من یشاء» و «دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد» که ایشان برای مقام معظم رهبری به کار برده‌اند، گفت‌وگو و سؤال ‌کردم. چرا که آن زمان برخی نتوانستند این ستایش‌ها را تحمل کنند و به استاد خرده گرفتند. وی افزود: به استاد عرض کردم که برخی، عبارات شما در تمجید از مقام معظم رهبری را برنتافته‌اند. ایشان فرمودند: این عناوین بسیار خوب و به‎جا بود و از نظر بنده هیچ مشکلی ندارد.» این سخنان حضرت علامه در شرایطی است که علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی در استقبال از رهبر انقلاب، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند: «اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کردم» و یا در جایی دیگر به رهبر انقلاب فرمودند: «به جد اطهرت قسم که اگر می‌شنیدم که تو دست کجی، یک دونه خرما را می‌شنیدم یا می‌دیدم که دستت کج بود ولو به یک دونه خرما، به استقبالت نمی‌اومدم. چون می‌بینم پاکی اومدمُ چون می‌بینم به اخلاص داری کار می‌کنی اومدم» اما ابراز ارادت حضرت علامه به رهبر انقلاب به همین‌جا ختم نمی‌شود. زیرا بعد از این دیدار، استاندار مازندران به همراه جمعی از مسؤولان استانداری، با آیت الله حسن‌زاده در آمل دیدار کردند. آیت الله حسن‌زاده آملی با اشاره به توصیه‌های مقام معظم رهبری در امورات مختلف، در خصوص امر ولایت فرمودند: «همگان باید عامل موثری باشیم و برای تقویت جایگاه ولایت فقیه سعی کنیم» اما یکی از شاگردان بنام ایشان نیز، در خصوص این دیدار خاطرۀ جالبی تعریف می‌کنند. حجت‌الاسلام والمسلمین صمدی آملی، یک روز پس از سفر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به آمل به دیدار علامه رفته و ایشان، نکته‌ای در خصوص دیدار مذکور فرمودند: «اگر یک میکرون در آقای خامنه‌ای غل و غش، ناخالصی، غل و غش و (هر تعبیری می‌خواهید)، یک میکرون، یک میلیونوم، یک هزارم این‌ها در ایشان می‌دیدم نمی‌آمدم، چه کار دارم؟» حضرت علامه حسن‌زاده در جای دیگری پیرامون حضرت آفا فرموده‌اند: «گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن (عج) است.» این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان (عج)... 🥀 🥀
🍃🌺 یاصاحب الزمان ادرکنی 🍃🌺 یاصاحب الزمان اغثنی ⭐ بابی انت وامی یااباصالح المهدی ⭐بابی انت وامی یااباصالح المهدی ⭐بابی انت وامی یااباصالح المهدی 💞المستغاث بک یابن الحسن:صدمرتبه 🌙 آقای خوبم شبت بخیر 🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀امام باقر علیه السلام: 🍃حريص بر دنیا همچون کرم ابریشم است که هر چه بیشتر بر اطراف خود تار میتند او را از بیرون آمدن باز می دارد تا این که از غصه بمیرد. 🔰منبع:الکافی،ج۲،ص۲۴۷ 🥀 🥀