Peyambar(s)-Falsafi2.mp3
5.12M
🍀داستان تشنگی پیامبر ونحوه دعاکردن به چوپانها
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🔹حدیث روز
🍀رسول خدا (ص) :
🍃آدمی زاد پیر می شود و دو ځوی در او جوان می گردد؛ حرص بر مال و حرص بر عمر
🔰منبع: الخصال، ج ۱، ص ۷۳
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 با صلوات بر پیامبر(ص) اوج بگیریم ...
🌼اللّهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌼
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
💍 جبرئیل ونقش انگشتر #پیامبر(ص)
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃زید بن علیّ از پدرش امام سجّاد زین العابدین علیه السلام حکایت نماید: روزی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ، انگشتر خود را به امام علیّ بن ابیطالب علیه السلام داد و فرمود: این انگشتر را نزد حکّاک برده، به او بگو که بر نگین آن: «محمّد بن عبداللّه» نوشته شود. امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام آن انگشتر را گرفت و پیش حکّاک برد واظهار داشت: بر نگین این انگشتر نقش کلمه «محمّد بن عبداللّه» حکّاکی کَنْده کاری نما. حکّاک آن را پذیرفت ولیکن در هنگام کار، دست و قلم او خطا رفت و به جای آن نقش «محمّد رسول اللّه» نوشته شد. هنگامی که امام علیّ علیه السلام خواست انگشتر را بگیرد، دقّت نمود؛ و چون دید نقش، غیر از چیزی است که دستور داده بود، به او فرمود: من چنین موضوعی را نگفته بودم. حکّاک اظهار داشت: بلی، صحیح میفرمائی؛ ولیکن دستم به اشتباه رفت. پس حضرت آن انگشتر را گرفت و نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آورد واظهار داشت: یا رسول اللّه! حکّاک آنچه را گفته بودم، انجام نداده ومدّعی است که دستش خطا رفته است. در این لحظه پیامبر خدا آن انگشتر را گرفت و پس از دقّت بر آن فرمود: ای علیّ! من محمّد بن عبداللّه هستم، پس چرا «محمّد رسولاللّه» نوشته شده است و سپس انگشتر را به دست مبارک خود نمود؛ و چون صبح شد و بر انگشتر نگاه کرد، دید زیر آن نوشته شده است: «علیّ ولیّ اللّه». پس به همین جهت تعجّب حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله فزونی یافت، در همین بین جبرئیل امین علیه السلام نازل شد و رسول خدا جریان را برای او بازگو نمود. جبرئیل در پاسخ اظهار داشت: آنچه را که تو خواستی نوشته شود گفتی؛ و آنچه را که ما خواستیم نوشتیم.
🔰منبع:بحار الأنوار: ج 16، ص 91، ح 26
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹چرا روز مبعث روز زیارت مخصوص #امیرالمومنین است!؟
🎥حجتالاسلام میرباقری
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
💡نکته روز
🍃 راستگویی، در دیدن رؤیای صادقانه و صفای روح خیلی مؤثر است.
آیت الله العظمی بهجت (ره)
🔰جرعه وصال
#آیت_الله_بهجت
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
4_5828001274682951120.mp3
1.83M
🔹برکات فوق العاده ذکر صلوات
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🔹درد چشم پیامبر و شفادادن راهب نصرانی
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃بعد از آن که عبدالمطلّب جدّ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از دنیا رفت ونگه داری آن حضرت به عمویش ابوطالب واگذار گردید. پس از چند روزی، حضرت به چشم درد مبتلا شد و پزشکان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتی تمام وجود عمویش را فرا گرفته بود، عدّهای پیشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانی به نام حبیب برده تا با دعای او درد چشم حضرت بر طرف گردد. ابوطالب پیشنهاد آنها را برای برادرزادهاش حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله بازگو کرد. حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعی نیست، آنچه مصلحت میدانی عمل کن. به همین جهت ابوطالب، حضرت را طبق تشریفات خاصّی سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جایگاه راهب نصرانی حرکت کردند. موقعی که نزدیک صومعه راهب رسیدند، اجازه ورود خواستند وحبیب راهب به ایشان اجازه داد، وقتی وارد شدند تا لحظاتی هیچ گونه صحبت و سخنی مطرح نگردید. سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت: برادرزادهام محمّد بن عبداللَّه صلّی اللّه علیه و آله مدّتی است که به چشم درد مبتلا گردیده وپزشکان از درمان آن عاجز ماندهاند؛ لذا نزد شما آمدهایم تا به درگاه خداوند دعا کنی و چشمان او سالم گردد. حبیب راهب پس از شنیدن سخنان ابوطالب، به حضرت رسول خطاب کرد و گفت: بلند شو و نزدیک بیا. حضرت با این که در سنین کودکی بود، خطاب به راهب کرد و فرمود: تو از جای خود حرکت کن و نزد من بیا. ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: از این سخن و برخورد تعجّب میکنم زیرا که شما مریض هستی. حضرت رسول در جواب فرمود: خیر، چنین نیست، بلکه حبیب راهب مریض است و باید او نزد من آید. حبیب با شنیدن چنین سخنی از آن خردسال در غضب شد و گفت: ای پسر! ناراحتی و مریضی من در چیست؟ حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پیسی میباشد و سی سال است که مرتّب برای شفا و بهبودی آن به درگاه خدا دعا میکنی ولیکن اثری نبخشیده است. حبیب با حالت تعجّب گفت: این موضوع را کسی غیر از من و غیر از خدا نمیدانسته است، در این سنین کودکی چگونه از آن آگاه شدهای؟! حضرت در پاسخ به او، فرمود: در خواب دیدهام؛ حبیب با حالت تواضع گفت: پس بر من بزرگواری نما و برایم دعا کن تا خدا مرا شفا و عافیت دهد. بعد از آن، حضرت پارچهای را که روی پیشانی و چشمهای خود بسته بود، باز کرد و نوری عظیم از چهره مبارکش ظاهر گشت که تمامی فضا را روشنائی بخشید؛ و عدّهای از مردم که در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبتها و جریانات شدند. حضرت فرمود: ای حبیب! پیراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه کنند و آنچه را گفتم تصدیق نمایند. هنگامی که حبیب پیراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتی پوستی او را دیدند که به اندازه یک درهم مرض پیسی و کنار آن مقدار مختصری سیاهی روی پوست بدنش وجود دارد. در این لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعایش پایان یافت، دست مبارک خود را بر بدن حبیب کشید و با اذن خداوند، شفا یافت؛ سپس عموی خود را مخاطب قرار داد و فرمود: اگر تاکنون میخواستم خدا مرا شفا دهد، دعا میکردم و شفا مییافتم و اینجا نمیآمدم؛ ولی اکنون دعا میکنم و شفای چشم خود را از خدای متعال مسئلت مینمایم؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا کرد، بلافاصله ناراحتی چشم او برطرف شد و اثری از آن باقی نماند.
🔰منبع:فضائل شاذان بن جبرئیل قمّی: ص 48، ح 66، بحارالأنوار: 15، ص 382،س 7
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استاد پناهیان
🔸 در #آخرالزمان یک قومی جای یاران رسول الله میآیند که از سرزنش هیچ سرزنشگری نمیترسند...
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🍀پیمان آهو😭 واسلام آوردن منافق
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃مرحوم شیخ طوسی و علاّمه مجلسی و دیگر بزرگان آوردهاند: امام صادق صلوات اللّه علیه به نقل از امیرالمؤمنین، علیّ علیه السلام حکایت فرماید: روزی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، عبورش بر آهوئی افتاد که با طناب به میخ چادر و خیمهای بسته شده بود، آهو با مشاهده آن حضرت به سخن آمد و گفت: یا رسول اللّه! من مادر دو نوزاد هستم که تشنه و گرسنهاند وپستانهایم پر از شیر گشته است، مرا آزاد گردان تا بروم بچّههایم را شیر دهم و چون سیر شوند دو مرتبه بر میگردم؛ و مرا با همین طناب ببند. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، فرمود: چگونه تو را آزاد کنم در حالی که شکار این خانواده هستی؟ آهو در جواب گفت: یا رسولاللّه! من بر میگردم و با دست خودت مرا به همین شکل ببند. پس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، پیمان و میثاق از آهو گرفت که سریع باز گردد، بعد از آن حیوان را آزاد نمود. آهو رفت و پس از لحظاتی برگشت و حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله ، آن را به همان حالت اوّل بست و سپس از چند نفر سؤال نمود: این آهو از کیست؟ و چه کسی آن را شکار کرده است؟ گفتند: از فلان خانواده است؛ حضرت نزد آن خانواده آمد، در حالی که شکارچی از منافقین بود، با دیدن چنین صحنهای و شنیدن تمام جریان دست از نفاق خود برداشت و آهو را آزاد کرد و سپس جزء یکی از یاران با وفای حضرت رسول صلوات اللّه علیه، قرار گرفت.
🔰منبع:بحارالأنوار ج 17، ص 398، أمالی شیخ طوسی: ج 2، ص 68
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀علت نداشتن آرامش
🎥 #استاد_قرائتی
🌺🌺 #عید_مبعث 🌺🌺
🌼🌼 #مبعث 🌼🌼
🍀 #امام_زمان 🍀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀