فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ حاج آقا نمیشه یه کم بیخیال مسئله حجاب بشید؟!
✅ انصافاً قشنگ جواب داد👌
🎙#حجت_الاسلام_ماندگاری
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بشنوید.
✅ هربیحجابی، لزوماً بیدین نیست.
🔰مقام معظم رهبری:(۱۴۰۲/۱/۱۵)
🔸حجاب محدودیت شرعی و قانونی است/ کشف حجاب، حرام شرعی و سیاسی است/
خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند، اهل دیناند.اهل تضرعاند، اهل ماه رمضاناند، اهل گریه و دعا هستند؛
خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند اگر بدانند پشت کار آنها چه سیاستی است قطعاً این کار را نمیکنند/ دشمن با برنامه وارد شده، ما هم باید با برنامه وارد شویم/ کارهای بیقاعده نباید انجام بگیرد
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
⭕️ سوال
⁉️ در جواب کسانی که میگویند دلت پاک باشه حجاب مهم نیست چه باید گفت؟!
📌 پاسخ
🔹 این کلام به ظاهر، ســخن صحیحــی میباشد، اما کلامی فریبنده و غیر منطقی است.
🔸 اگــر خوشــمزهترین و بهتریــن غــذا را داخـل یـک پاکـت فریـزر بریزنـد و بـرای شـما بیاورنـد. چـه حسـی بـه آن پیـدا میکنیـد؟! هـر مقـدار هـم کـه صاحـب رسـتوران توضیـح بدهـد کـه ظاهـر مهم نیسـت، مـن بهتریـن برنج و مرغوبتریـن گوشـت را بـا بهتریـن روغـن و زعفـران در پخت ایـن غـذا بـه کار بـردهام، شما از او نمیپذیرد.
🔶 اگر ظاهر مهم نباشد و فقط باطن اهمیت داشته باشد، غذای این رستوران باید مورد رغبت و پذیرش شما باشد و حال آنکه این غذا از چشم شما میافتد و هرگز جایگاه غذایی که مرتب و با سلیقه در ظرف مخصوص است را ندارد. این امر نشان دهنده اهمیت ظاهـر در کنار باطن است.
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
سلام..بزرگواران اگر کسی رو میشناسید که منزلش تهران هست و جزء بی بضاعتها ،بی سرپرست، و بد سرپرست هستند .بهشون بفرمایید بروند مرکز بن نان و غذای پخته شده و لباس دریافت کنند
آدرس مرکز :میدان شهدا خیابان 17 شهریور خیابان گوته پلاک 21
شنبه تا چهارشنبه 10 الی 17
در ضمن:در شوش شرقی خیابان مظاهری پلاک 303
خانه کودک دارند
میتونند بعد از ظهرها 2 تا 6 بچه هایشان را به خانه دوست ببرند
❄☃طرح دلگرمی زمستانه☃❄
@MKCchannel
🔷 اهدای لباس گرم، دارو و پتو برای کودکان کار، کارتن خواب ها و نیازمندان شهرمان در استان های تهران، قم، شیراز و کرمان و ...
🔷مشارکت جمعی از نهادهای مردمی، موسسات و انجمنهای خیریه
.
🔆بیایید بهترین چیزی که در توان داریم اهدا کنیم تا کرامت انسانها را پاس بداریم🔆
شاید نتوانیم هوا را تغییر دهیم ولی دلی را دلگرم می کنیم و دستی را به یاری میفشاریم
✅آدرس های تحویل در تهران:
1⃣ونک، خیابان ملاصدرا، شیخ بھایی شمالی، بعد از میدان شیخ بھایی، پلاک 22 ، واحد 8
02188048155 تلفن
دفتر انجمن کودکان فرشته اند.
2⃣پیروزی ۵نیرو هوایی کوچه ساعتچی فر پلاک۲۱ زنگ دوم
09366960078آقای خیری
3⃣محدوده پاسداران، چهارراه پاسداران، بهارستان دوم، پلاک 17، زنگ دوم.
09123502272 خانم شهاب
4⃣محدوده جنوب تهران، میدان شهرری، کوچه کشاورز، پلاک4
09018127385 آقای عارفی
09211074119خانم نظری
5⃣محدوده لواسان
09121756775 خانم حسینی
6⃣محدوده تهرانپارس و حکیمیه شهرک شهید بهشتی
09193388416 آقای فعلی
7⃣محدوده شهرک گلستان.دبیرستان و راهنمایی دخترانه سما(2) ، میدان المپیک. بلوار دهکده المپیک کوچه کاهه (ساعت 8تا 13)
8⃣ محدوده تهرانسر شرقی . بلوار گلها . خیابان فجر . دانشگاه آزاد (دانشکده واحد تهرانسر) هرروز 8 صبح تا 17. جمعه تا 12
9⃣امير آباد شمالى ،بالاتر از چهار راه جلال، كوچه ى نهم ، پلاك بيست ، واحد دو
09124868554
خدابخش
🔟 ميدان آزادى اتوبان سعيدى.اتوبان فتح.بلوار الغدير.الغدير جنوبى.كوچه عليپوران .
سراى محله شادآباد مركز پرتو (09121248005)
1⃣1⃣کرج : مهرویلا .میدان مادر.رودکی غربی . پ281 واحد 4 (اقای نازپرور 09120503933)
✅آدرس های محل تحویل در قم:
1⃣نیروگاه، خیابان توحید بین کوچه ۴۲ و ۴۴، پلاک ۱۱۰۲
شنبه و پنجشنبه ساعت ۹ تا ۱۹
سایر روزها ۹ تا 12
09034833155آقای خاوری
✅آدرس های محل تحویل در شیراز:
1⃣چهارراه مشیر به طرف سه راه نمازی روبروی مسجد اقا احمد کوچه 61به طرف باغ ایلخانی پلاک 7
شماره تماس:
09359361678 اقای رحیمی
09339863530 خانم قاضی پور
09164042184 خانم جمشید نژاد
✅کرمان
1⃣ خیابان وحشی بافقی، مرکز کرمانیان خانم کلانتری 09039654115
✅ کرمانشاه
1⃣خیابان اربابی ،روبرو شیر خوارگاه معتضدی . طبقه فوقانی نمایشگاه اروین . واحد 1
تلفن:08338247515 ، 09366315909
@MKCchannel :منبع
لطفاً ، لطفاً در تمامی گروههایی که عضو هستید به اشتراک بگذارید....
بی همراهی شما ممکن است شب بعضی از این عزیزان صبح نشود😔
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹هنر حرف زدن با خدا
#استاد_عاملی
🌹🌻🍃🌸🍃🌻🌹
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
.قرار_شبانه💚
قرار شبانه مون یادمون نره 😍😍
خوندن سوره واقعه هر شب قبل از خواب ✅
قرار
وضو یادمون نره وقتی خواستیم بخوابیم☺️☺️☺️☺️☺️
همینطور که داری کارهای آخر شبت رو انجام میدی صوت رو بزار گوش بده 👌👌👌👌
قرارشبانه
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
📚 نیکی و بدی
✍️پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند ...
✨🍃مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد.
هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و
همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد .
✨🍃هر روز مردی گوژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند، می گفت:
هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!
این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت :
✨🍃او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد .
نمی دانم منظورش چیست؟
یک روز که زن از گفته های مرد گوژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود،
بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت،
اما ناگهان به خود گفت :
این چه کاری است که می کنم ؟ .....
✨🍃بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت.
مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد .
وقتی که زن در را باز کرد،
فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود،
در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:
مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم.
✨🍃در چند فرسنگی این جا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم .
ناگهان رهگذری گوژ پشت را دیدم که به سراغم آمد.
از او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز می خورم،
امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری .
وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید.
✨🍃به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود،
فرزندش نان زهر آلود را می خورد .
به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را فهمید.
✨🍃هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد.
شیــخ_نخـودکی_اصفهانی
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
نماهنگ دلی که بی قراره - سید مجید بنی فاطمه.mp3
2.54M
🕯🥀🍂
🥀
❇️ فاطمیه
💠 نوآهنگ| دل بی قرار
🌴 دلی که بیقراره
🥀 حالا دیگه یه عمره
🌴 شده دلداده تو
🎙 سید مجید بنی فاطمه
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
sticker_mazhabi(59).mp3
3.75M
🎧 نواهـــنگ| به رنگ یاس
🖤 دل من این باورشه...
باید بگم غریب تر از امام حــسن،
مادرشــــه 😭
🎙 حاج عبدالرضا هلالی
🎙 حاج حسین سیب سرخی
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
enc_17007579710464163184945.mp3
3.39M
نواهنگ پناهم مادر
🎙 علیرضا خشنودی
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت31
بعد از پایان نماز دعا شروع شد.
خیلی وقت بود که دعای توسل نخوانده بودم. شاید مدت ها بود که کلا زیاد دعا نمی خواندم.
دعا را با صدایی پراز معنویت و آرامش گوش کردم.
کلی حس خوب بود که با هر خط این دعا به من تزریق میشد.
بعد از تمام شدن مراسم خواستم آماده ی رفتن شوم که نرگس گفت:
- قبول باشه
- ممنون عزیزم همچنین برای شما
- راستی رها جان اگر عجله نداری،
ما با دوستان ؛ بعضی شب ها بعد از نماز در مسجد می مانیم برای کارهای جهادی اگر دوست داشته باشی خوشحال میشویم کنار ما باشی.
من که خیلی دلم می خواست ببینم چه کارهایی این دخترهای مذهبی انجام می دهند سریع گفتم:
- نه عجله که ندارم.
تازه برایم سئوال شد که شما دخترها چه کارجهادی می توانید انجام دهید!؟
- به به یعنی الان ما را دست کم گرفتی؟
ببین رها خانم، ما اگر یک روز نباشیم ملت لنگ است!
فکر کردی چون دخترهستیم نمی توانیم کارهای بزرگ بزرگ انجام دهیم؟!
با خنده گفتم:
-نه عزیزم دست کم نگرفته ام فقط نمی دانستم چه کارهایی می کنید سوال کردم.
- خب حالا گریه نکن، بهت میگویم
فقط قول بده دختر حرف گوش کنی باشی
حالا بله را بگو، تا بدانم جزء تیم ما هستی یا نه؟
- اگر قابل بدانید چرا که نه
ولی گفته باشم من صفرم هیچی نمی دانم.
همین جور که نرگس از سر جایش بلند
میشد من هم همراهش بلند شدم
که گفت:
- به نظرم بچه ی باهوشی هستی!...
حتما بی بی هم بهت تقلب می رساند پس حله بیا به بچه ها بگویم.
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت32
تقریبا مسجد خالی شده بود.
پیش دخترهایی که گوشه ی مسجد بودند رفتیم که نرگس گفت:
- دخترها جمع تر بنشینید. کاپیتان تیم آمد ؛ در ضمن یک تازه نفس هم برایتان آوردم.
همه یک لبخند ملیحی به لب داشتند که دوست داشتنی بود من هم با لبخند به صحبت های نرگس گوش می کردم.
چند تایی را اول بار دیده بودم با بقیه هم احوال پرسی گرمی کردم.
نرگس جدی شروع کرد به صحبت کردن.
هر هفته برنامه ای جدید داشتند این هفته قرار بود که برای تعدادی از بچه های محله که شرایط خوبی نداشتند لوازم التحریر بگیرند.
هزینه ی این کارها را هم از خیرین و صندوق مسجد که جهت کمک گذاشته شده برداشت می کردند.
جالب بود کارشان وقتی جالب تر شد که گفت هفته ی گذشته هزینه ی یک عقد زوج جوان را پرداخت کردیم با تعجب گفتم:
یعنی اینقدر بودجه دارید؟؟؟
نرگس با لبخند گفت:
- رها جان هزینه ی زیادی نمی خواست وقتی قرار شد کنار شهدای گمنام برایشان سفره ی عقد پهن کنیم. ماه عسل هم که سفر مشهد بود، یکی از خیرین قبول کردند.
به ظاهر هیچی نگفتم ولی در دل در این فکر بودم که واقعا هستند کسایی که حاضر باشن با این شرایط ازدواج کنند؟؟
- نرگس با خنده گفت:
- بله هستند کسایی که صداقت و ایمان را الویت زندگیشان قرار می دهند نه ظاهر و تجملات...
حالا اگر خواستی باز هم پیش می آید با چشم خودت میبینی.
با این جواب بودکه متوجه شدم
ای وااای...
من فکرم را به زبان آورده بودم!
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸