eitaa logo
مهـــدیــار
45.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
61 فایل
♦️رسانه مردمی مهدیار♦️ 🔷سایت « آکادمی روح بخش»🔷 https://roohbakhshac.ir 🌱برای نصب اپلیکیشن به سایت بالا مراجعه کنید 🔶ارتباط با ادمین 🔶 @admiinmahdyyar به امید اینکه... مهدیار باشیم 🌿 مهدیار بمانیم💪🏻 تبلیغات نداریم ❌🙏🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
قوی‌ترین روتین پوستی فقط ایشون😂 @mahdyar_59
⭕️به دلیل درخواست زیاد شما عزیزان بخصصوووص دانش آموزای پرتلاشمون تا روز یکشنبه فرصت رقابت تمدید شد😉 دیگه نگی نگفتی ها!! همین الان پیام بده که جانمونی😎👆 @mahdyar_59
✌🏼جانزن رفیقم! اگه انقدر شجاع بودی که شروع کردی، اونقدرقوی هستی که داری ادامه میدی، پس انقدر لیاقت داری که بهش برسی 🥰🌱 جانزن! @mahdyar_59
عاشق قدرت و انرژیتونم😍❤️ @mahdyar_59
یکی این رفیقمونو نجات بده😂 @mahdyar_59
بله بسیاار زیباست👌😂 @mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاین بگین ببینم کدوم یکی از مهدیاری های ما تو این جشن قشنگ بودن؟؟ 😍🥰 دختـــــــــــــــر ایـــــــــرانـــــــــم 🧕🇮🇷 @mahdyar_59
28.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسیدیم به اول هفته و یک قسمت دیگه از رشــــــــــد فــــردی 😍🎊 یه سوال هست که ذهن خیلی از شمارو درگیر کرده ... اونم تاثیر نماز و عبادت تو رشد فردیه... 🙃 یعنی چی؟ 🧐 یعنی اصلا نماز و دعا توی رشد ما تاثیری داره؟ 🤨 چه تاثیری؟...🤔 این قسمت از رشد فردی تقدیم به نگاهتون💓🌱 @mahdyar_59
یه زنبور و مار با هم بحثشان شد🐝🐍 مار می‌گفت: آدم‌ها از ترس ظاهر ترسناک من می‌میرند، نه بخاطر نیش زدنم! 🐍 اما زنبور قبول نمى‌کرد مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود نزدیک شد و رو به زنبور گفت: من چوپان را نیش مى‌زنم و مخفى می‌شوم؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن!🐝 مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد. مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد. سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند: این بار زنبور نیش زد و مار خودنمایى کرد! چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت! او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد و از مرهمی هم استفاده نکرد… چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد!☠ خیلی وقتها ترس ما از یک مشکل از خود اون مشکل بزرگتره @mahdyar_59
خدایا شکرت 💫 بابت اینکه میتونم کتاب بخونم 🥰📚 @mahdyar_59
ای مهربان ترین پدر دنیا من در دوره ای متولد شدم که نه شمارا دیدم و نه انقلاب را اما با خود عهدی بستم اینکه تا آخرین نفس پای این انقلاب بمانم انقلابی که شروع راه امام زمان (عج) است من مهدیارم و ادامه دهنده راهتان میخواهم بگویم با اینکه چشمانم هیچگاه شما را ندیده اما دلتنگ شما هستم🖤 @mahdyar_59
⭕️بچـــهـــا اگر یک غیر ایرانی... یا اصلا کسی که کلا امام خمینی(ره) رو نمیشناسه از شما بپرسه 1_امام خمینی کیه؟🤔 2_چرا شما انقدر دوسش دارید؟؟⁉️ خیلی کوتاه تو دو جمله جوابتون رو برام بفرستید👇😉 @admiinmahdyyar
🌱بهش گفتند: برامون یه شعر می‌خونی؟ گفت: میشه دعای فرج بخونم؟ گفتند بخون و چقدر زیبا خوند! گفتند: بَه‌بَه چقدر زیبا خوندی! گفت: من روزی هزار بار دعای فرج می‌خونم! ازش پرسیدند: چرا هزار بار؟! گفت:اینقدر‌ می‌خونم‌ تا امام‌ زمان‌ ظهور کنه آخه میگن: اگه امام زمان ظهور کنه، شهدا هم باهاش میان شاید یه بار دیگه بابامو ببینم -فرزندشهیدمدافع‌حرم:) 🌻🌿💛 @mahdyar_59
دلنوشته یکی از مهدیار های عزیزمون😍👌 امام خوبی ها ای رهبر و رهنمای ما من دختری از دهه ی هشتادم که نه دیدمت و نه شنیدمت ولی میدانم راهت راه راست بود حرفت حرف حق بود و عملت وابسته به عدل علی بود امام خوبی ها من از سهم خودم شرمنده ام برای تمام اشوب ها و بی حرمتی ها و بی حیایی ها و بی غیرتی ها و.... من شرمنده ام برای دختران و پسران هموطنمان ک تحت تاثیر رسانه غرب قرار گرفته اند... شرمنده ام بابت قبل خودم... شرمنده ام که دیر راه درست را تشخیص دادم... شرمنده ام ولی خوشحالم خوشحالم که بالاخره توانستم تشخیص دهم راه حق را از باطل... من دختری از دهه ی هشتادم ایرانی ام و آریایی آزادم و آزاده خودم انتخاب کردم که حامی شما باشم خودم انتخاب کردم در راه خدا قدم بردارم خودم انتخاب کردم چادر بر سر بگذارم خودم انتخاب کردم جوری راه بروم ک با دیدنم خدا و امام زمان خشنود بشوند، نه چند نگاه کم اهمیت و گذرا خودم انتخاب کردم حامی انقلاب اسلامی باشم من قول میدهم تا پای جان ادامه دهنده ی راهت باشم قول میدم حامی و همراهت باشم قول میدهم طوری قدم بردارم که خدا و امام زمانم را خشنود کنم قول میدهم تا نفس دارم برای تو و راهت بجنگم.... 😇❤️ @mahdyar_59
امام خمینی کسیه که بدون هیچ ترسی تو دل دشمن زد و خطر کرد تا از دینش و اعتقاداتی که داره و وظیفه ای که خداوند برای مردم قرار داده بود دفاع کنه و پرچم اسلام رو بالا نگه داشت . دوسش داریم چون همه ی انسان ها خوبی رو دوست دارند و قطعا امام خمینی یک جلوه زیبایی بزرگ و یک الگوی عالی برای شهامت ، قدرت، فکر ، و دیدن داری و .... بود . عالی👌😇
رفقا خیلیی از شما عزیزان گفته بودین که چطوری میشه امام خمینی رو تو دو جمله توصیف کرد... اومدم بگم چقد خوشحالم از اینکه مهدیاری های نوجوون ما انقدر درک بالایی دارن که متوجه بزرگی امام خمینی (ره) شدند😍💓👌
یه مرد مهربونی که در مقابل ظلم و ستم اهل سکوت و سازش نبود، با بچه ها مهربون بود،ناراحتی بچه ها ،ناراحتی خودش بود و شادی بچه ها شادی خودش ...🌹🌹🌹 هر چند که این آقای مهربون رو نمیشه. در دو جمله توصیف کرد..... 😢
1_الگوی بیشتر مردم جهان 2_بهترین مرد روی زمین تنها بزرگواری که فقط دو جمله گفت😁👌
1_امام خمینی کیه؟🤔 رهبر آزادگان رهبر حق رهبر مستقل زندگی کردن رهبر عدالت 2_چرا شما انقدر دوسش دارید؟؟⁉️ بخاطر اینکه همه ویژگی های بالا رو واسه کشورمون با شجاعت ایجاد کرد
تو هر جامعه ای افراد نظر های مختلف دارند و حرف های نگفته .... خیلی وقت ها حرف های مردم یکی هست ولی شروع کننده ای نیست . شروع کننده ها قیام ها رو میسازند . امام خمینی یکی از اون افراد بودند این توصیف عالی بود👌😍
میگم که : امام خمینی (ره) مردی بود که بدون فضای مجازی و کامپیوتر و... مردم رو با کلامش جذب خودش و اعتقاداتش بکنه
امام خمینی کسیه که ثابت کرد نیازی نیست وابسته به قدرت های غرب و شرق عالم باشیم میتونیم با ایمان به خدا و عمل به اسلام و تکیه به مردم رو پای خودمون بایستیم و مستقل باشیم و حتی دنیا رو تحت تاثیر قرار بدیم! امام خمینی رو دوست دارم چون اون ذلت و حقارت مون رو تبدیل به عزت و اقتدار کرد! 👌😍
خانم جوانی در سالن فرودگاه منتظر نوبت پروازش بود🛫 از آن جايی كه بايد ساعات بسياری را در انتظار می ماند، كتابی خريد📕 البته بسته‌ای كلوچه هم با خود آورده بود🍪 او روی صندلی دسته‌داری در قسمت ويژه فرودگاه نشست تا در آرامش استراحت و مطالعه كند در كنار او بسته‌ای كلوچه بود، مردی نيز نشسته بود كه مجله‌اش را باز كرد و مشغول خواندن شد وقتی او اولين كلوچه‌اش را برداشت، مرد نيز يك كلوچه برداشت🍪 در اين هنگام احساس خشمی به او دست داد، اما هيچ چيز نگفت. فقط با خود فكر كرد: "عجب رويی داره!" 😒 هر بار كه او كلوچه‌ای بر می داشت مرد نيز با كلوچه‌ای ديگر از خود پذيرايی مي‌كرد اين عمل او را عصبانی تر می كرد، اما نمی خواست از خود واكنشی نشان دهد وقتی كه فقط يك كلوچه باقی مانده بود، با خود فكر كرد: "حالا اين مردك چه خواهد كرد؟"🧐 سپس، مرد آخرين كلوچه را نصف كرد و نيمه آن را به او داد "بله؟! ديگه خيلی رويش را زياد كرده بود."😐 تحمل او هم به سر آمده بود. بنابراين، كيف و كتابش را برداشت و به سمت سالن رفت. وقتي كه در صندلی هواپيما قرار گرفت، در كيفش را باز كرد تا عينكش را بردارد، و در نهايت تعجب ديد كه بسته كلوچه‌اش، دست نخورده، آن جاست😳 تازه يادش آمد كه اصلا بسته كلوچه‌اش را از كيفش درنياورده بود خيلی از خودش خجالت كشيد!! 😓 متوجه شد كه كار زشت در واقع از جانب خود او سر زده است. مرد بسته كلوچه‌اش را بدون آن كه خشمگين، عصبانی يا ديوانه شود با او تقسيم كرده بود... گاهی حق رو به خودمون میدیم درحالیکه از حقیقت بی اطلاعیم @mahdyar_59