#سلام_بر_ابراهیم۱
#ظاهر_ساده
#قسمت_اول
جمعي از دوستان شهيد
در ايام ابتداي جنگ، ابراهيم الگوي بســياري از بچههاي رزمنده شده بود.
خيليها به رفاقت با او افتخار ميكردند. اما او هميشــه طوري رفتار ميکرد تا
كمتر مطرح شود.
مث ًال به لباس نظامي توجهي نداشت، پيراهن بلند و شلوار كردي ميپوشيد. تا
هم به مردم محلي آنجا نزديكتر شود، هم جلوي نفس خود را گرفته باشد. ساده
و بيآاليش بود. وقتي براي اولين بار او را ديديم فكر كرديم كه او خدمتكار
و... براي رزمندگان اســت. اما مدتي كه گذشــت به شخصيت او پي برديم.
ابراهيم به نوعي ساختارشكن بود. به جاي توجه به ظاهر و قيافه، بيشتر به فكر
باطن بود. بچهها هم از او تبعيت ميكردند.
هميشــه ميگفت: مهمتر از اينكه براي بچهها لباسهاي هم شــكل و ظاهر
نظامي درست كنيم بايد به فكر آموزش و معنويت نيروها باشيم و تا ميتوانيم
بيشتر با بچهها رفيق باشيم. نتيجه اين تفكر، در عملياتهاي گروه،كام ًال ديده
ميشد. هر چند برخي با تفكرات او مخالفت ميكردند.
٭٭٭
پارچه لباس پلنگي خريده بود. به يكي از خياطها داد وگفت: يك دســت
ُ لباس كردي برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفت وپوشــيد. بسيار زيبا
شده بود. از مقر گروه خارج شد. ساعتي بعد برگشت. با لباس سربازي!
http://eitaa.com/mahfel_montazeran3
#سلام_بر_ابراهیم۱
#ظاهر_ساده
#قسمت_دوم
پرسیدم: لباست کو؟؟ گفت: یکی از بچه های کرد از لباس من خوشش آمد. من هم هدیه دادم به او!
ساعتش را هم به یک شخص دیگر داده بود آن شخص ساعت را پرسیده بود و ابراهیم ساعت را به او بخشیده بود این کارهای ساده باعث شد بسیاری از کردهای محلی مجذوب اخلاق ابراهیم شوند و به گروه اندرزگو ملحق شوند. ابراهیم در عین سادگی ظاهر، به مسائل سیاسی کاملاً آگاه بود. جریانات سیاسی را هم خوب تحلیل می کرد. مدتی پس از نصب تصاویر امام راحل و شهید بهشتی در مقر، از طرف دفتر فرماندهی کل قوا در غرب کشور که زیر نظر بنی صدر اداره می شد دستور تعطیلی و بستن آذوقه گروه صادر گردید، اما فرمانده ارتش در آن منطقه اعلام کرد که حضور این گروه در منطقه لازم است. تمامی حملات ما توسط این گروه طراحی و اجرا می شود. بعد از مدتی با پیگیری های این فرمانده، جلوی این حرکت گرفته شد. یک روز صبح اعلام کردند که بنی صدر قصد بازدید از کرمانشاه را دارد. ابراهیم و جواد و چند نفر از بچه ها به همراه حاج حسین عازم کرمانشاه شدند. فرماندهان نظامی با ظاهری آراسته منتظر بنی صدر بودند. اما قیافه بچه های اندرزگو جالب بود. با همان شلوار کردی و ظاهر همیشگی به استقبال بنی صدر رفتند! هر چند هدفشان چیز دیگری بود میگفتند: ما میخواهیم با این آدم
صحبت کنیم و ببینیم با کدام بینش نظامی جنگ را اداره می کند! آن روز خیلی معطل شدیم. در پایان هم اعلام کردند رئیس جمهور به علت آسیب دیدن هلی کوپتر به کرمانشاه نمی آید. مدتی بعد حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله) به کرمانشاه آمدند. ایشان در آن زمان امام جمعه تهران بودند ابراهیم تمام بچه ها را به همراه خود آورد. آنها با همان ظاهر ساده و بی آلایش با حضرت آقا ملاقات کردند و بعد هم یک یک ایشان را در آغوش گرفتند و روبوسی کردند.
http://eitaa.com/mahfel_montazeran3