📜فرازی از وصیت نامه شهید سید عظیم مرتضوی🌷
🌺در این زمان که حق و حقیقت در خطر است و تمام ملل جهان که به نابودی آن بستهاند و در این زمان که کشور اسلامی ایران مورد حمله دشمنان خدا قرار گرفته وظیفه شرعی خود دانستهام که پای در چکمه کنم و دین خدا را یاری نمایم تا خدایم یاری دهد و نیز به ندای حسین (ع) رهبر، دینم پاسخ دهم و در کربلای ایران جان بیقابل خود را نثار دین و راه حسین نمایم. چون میدانم که مرگ با شرافت بهتر از زندگی با خواری و مذلت است، که ما وارث حسینیم و نباید مرگ با خواری را انتخاب کنیم. پس این راه را انتخاب کردم.
❤️پدرم درود بر تو که چون ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی. بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان باری تعالی سر باز نمیزند و شهادت را جزء بهترین نعمتهای خداوند میداند. پدر و مادر عزیز در زندگی رنج فراوان به شما دادهام ولی امیدوارم که جانم را در راه شما فدا کنم، که راه شما همان راه خداست. امیدوارم هیچ وقت به من ناکام نگویید چون در نهایت کام را گرفتم که بهترین نعمتهاست.
17.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 💐 💐 💐 💐 💐
♥️سلام فرمانده♥️
از ما پسران و دختران "اندونزی"
پیامی که برایمان فرستادند:👇🏻😍😍
به رهبر عزيزمان سلام برسانيد✋🏻💐
#امام_زمان
#سلام_فرمانده
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# مدیون شهدا و فرزندان شهدا نباشیم.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بایدسختمراقبباشیم
#دکتربهشتی
آفت انقلاب ما این است که
دچار بازیگرانی باشد که
اسلام و انقلاب و هر چیزی را
برای خود دکان کنند
دکان قدرت
دکان ثروت
دکان شهرت
دکان ریاست
باید سخت مراقب باشیم
به محض بستری شدن به بهانه ی اینکه
حالشان بهترست وبرای مجروحین دیگر
نیز تخت خالی نیست ، در اولین فرصت
فـرار را بر قـرار ترجیح می دادند و
خودشان را به جبهه میرساندند.
#غیرت
#مجروحین
#دفاع_مقدس
قبل از عروسی یه کارت دعوت مینویسه برای حضرت زهرا(س) و میندازه تو حرم #حضرت_معصومه(س).
بعد از عروسی خواب میبینه که حضرت زهرا(س) اومده بودن مراسم عروسیش. با تعجب میپرسه: خانم واقعا باور کنم که شما تشریف آوردید عروسی من؟
حضرت زهرا(س) هم جواب میدن: "مصطفی جان! ما اگه به مجالس شما نیاییم کجا بریم؟!"
#شهید_مصطفی_ردانیپور
#نماز اول وقت
سیره #شهدا
#شبيه_ابراهيم_باشيم!
🌷توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر.... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبیرستان صدایش پیچید. بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم.
🌹خاطره اى به ياد #شهید_ابراهیم_هادی
#دعای_فرج🌷
ای بودم از نبودِ تو نابود می شوم
می سوزم از فراقِ تو و دود می شوم
آقا بیا و با دَمِ عیساییت ببین
نابودم و زِ بودِ تو موجود می شوم
#امام_زمان (عج)🌿🌺❤️