🍃🌸
سلام اے شهـید
سلام اے طراوت هـمیشه
دوست دارانت را
دریاب!
ما آن بیدلانیم
ڪہ دل خود را
در افق هـاے آبے ات
مے جوییم...
#شهید_منوچهر_جوینی
سلام صبحتون شهدایی🌷
رفیقِ شفیق که میگویند همینها هستند،رفاقتشان از زمین شروع میشود و تا بهشت ادامه می یابد❤️🍃
رفاقت تا شهادت🌷🕊
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#شهید_روح_الله_صحرایی
ڪلام شهید..
دشمنان نمیدانند و نمیفهمند ڪه ما براے شهادت مسابقه میدهیم و وابستگے به هیچ چیز نداریم. اعتقاد ما این است ڪه از سوے خدا آمدهایم و بسوے او میرویم.
#شهید_حسین_همدانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحت شاد داداش!
یادت گرامی، راهت همیشه پر رهرو...
قربون اون صفا صمیمیت، اخلاص، حیا، و شجاعت حسین گونه ات..
خدایا مدیون شهداﺋیم... شرمنده شهدا نباشیم
#امام_رضا علیه السلام
✨وقتـے درونت پاڪ باشد ،
خُدا چھرهات را گیرا مـےکند
این گیرایـے از زیبایۍ و جوانـے نیست
این گیرایـے از نورِ ایمانـے است ڪه
در ظاهر نمایان میشود!✨
#شهدا
✅ #در_محضر_شهدا
🌹 #شهید_هادی_طارمی 🌹
👈🏻هر وقت در خانه هیات می گرفتیم
تاکید داشت تا در ابتدای جلسه روضه ای هر چند کوتاه برای حضرت زهرا (س) خوانده شود.
💍روی انگشتر هادی حک شده "امیدوارم همسرم در آن دنیا با حضرت زهرا (س) محشور شود."
هر وقت مشکلی پیش می آمد هادی،
یا زهرا (س) می گفت و از حضرت زهرا (س)
می خواست تا گره را باز کند.
#رفیق_شهیدم
اگر میخواهی محبوب خدا شوی، گمنام باش
کار کن برای خدا ، نَه برای معروفیت
#شهید_علی_تجلایی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر در جست و جوی موعود هستی، او را در میان سربازانش بجوی...
بُرو من میشورم ...
پای کار بودن رفقا در شستن لباس :)
اردوگاه سد دز سال ۱۳۶۵
#زندگی_در_جنگ
#رزمندگان_لشکر17علیبنابیطالب
🌴#بࢪگے_ازخاطـࢪات
شب ڪہ درسـت نخوابیدھ بود حالا هم ڪہ یڪ وقت استࢪاحتے بین ڪاࢪهایش گیـࢪ آوࢪدھ بود قࢪآن ࢪا باز ڪࢪد .🌿
یڪ ساعت تمام نگاهـش ماند ࢪوی یڪ خط قࢪآن .
بعد قـࢪآن ࢪا بست و ࢪفت توی فڪࢪ .‼️
گفتـم : ببخشیـد حاجے چے دیـدی ؟ ❓
گفت : اگہ بدونے قـࢪآن چے میگہ
مسیـࢪ زندگیت رو پیـدا میڪنے ... !!
وظیفـہ ات ࢪا خوب میفھمے چیـہ .✨
شهید#حاج_قاسم سلیمانی
🔹هدیه ناقابل
🔻کت و شلوار بسیار زیبایی داشت. در مراسمات جشن اهل بیت می پوشید. اوایل سال 88 بود. یکبار گفتم: سید این کت و شلوار رو چند خریدی؟
پرسید: چطور؟ گفتم اگه جایی سراغ داری که قیمت مناسب می فروشه به ما معرفی کن .
رو به من کرد و گفت: سایز من به تو می خوره ، فردا برات می یارم!
همان شب کت و شلوار خودش را داد خشکشویی . فردا آورد و تحویل من داد . هرچه اصرار کردم بی فایده بود.
سید می گفت:این یک هدیه ناقابل است برای شما! فقط از شما مخواهم برام دعا کنی شهید بشم!
سید یک بار هم به همین صورت کفشهایش را هدیه داده بود.
🌷شهید علیرضا مصطفوی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمانده لشگری که با موتورگازی این طرف و آن طرف می رفت
🔹 شهیدانه زیستن
#شهید_مهدی_زین_الدین
➰🌸➰
#حجاب در وصیت نامه شهدا: خواهرم! نگذار به اسم آزادی پوشش را از تو بگیرند
شهید «علیرضا ملازاده» در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است: من اکنون فریاد برمیآورم که «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند «شیئ» رفتار کنند».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غروب آفتاب سر رسیده و دروازه ی اذان،
راه آسمان را بر زمینیان گشوده است...
🌷#شهید_مرتضی_آوینی
۲۴خردادماه ، #سالروز_عملیات #قدس_۱ گرامی باد . 🥀
نام عملیات: قدس1
زمان اجرا : 24/3/1364
مدت اجرا : 4 روز
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر ) : 890
رمز عملیات: یا محمد رسول الله (ص)
مکان اجرا: منطقه عمومی هورالهویزه در شرق رودخانه دجله
ارگانهای عمل کننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: انهدام نیروهای دشمن و بر هم زدن انسجام سازمان رزمی ارتش عراق و رسیدن به اهداف تأمین نشده در عملیات بدر،تصرف پاسگاههاي دشمن در شمال البيضه (ترابه، ابوذكر، ابوليله و...)
استعداد خودي: 5 گردان از لشكر 25 كربلا
استعداد دشمن: 4 گردان و عناصري از تيپ 506 و 114
نتيجه: آزادسازي منطقه اي به وسعت 200 كيلومترمربع
تلفات دشمن: 200 كشته و 200 زخمي و 5 اسير
خسارت دشمن: انهدام يك فروند هواپيما، دو فروند هليكوپتر و 12 پاسگاه و...
غنايم:4 قبضه توپ ضد هوايي، 6 قبضه خمپاره انداز، 30 قطعه پل دوبه اي و تعداد زيادي سلاح سبك
#معرفی_عملیات
#عملیات_قدس_1
ساعت21 و25 دقیقه 24 /3/1364 نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عملیات «قدس1» را با رمز «یا محمد رسول الله(ص)» در منطقه عملیاتی «هورالهویزه» در شرق رودخانه «دجله» عراق، برای انهدام نیروها و بر هم زدن انسجام ماشین جنگی ارتش عراق، در منطقهای به وسعت180 کیلومتر مربع آغاز کردند. در این عملیات4 روزه، نیروهای عمل کننده ایران در ظرف مدت کوتاهی به دو پاسگاه مورد نظر یعنی «ابوذکر» و «ابولیله» دشمن دست یافته و مقاومت آنها را درهم کوبیدند.
دشمن با هواپیما و بالگرد اقدام به بمباران شیمیایی و حمله هوایی نمود، اما با استقرار سریع توپهای ضد هوایی، یک فروند هواپیما ساقط شدو این پاتکها در روزهای بعدی نیز از سوی دشمن تداوم یافت که برای نیروهای عراقی سودی در بر نداشت. هدف نهایی در عملیات قدس1 که در آغاز سلسله عملیاتهای قدس پیشبینی شده بود، رسیدن به اهداف و نقاط تأمین نشده عملیات بدر، از جمله نزدیک شدن به جاده مهم العماره- بصره بود.
پاسگاههای مختار، ابوذکر، ابولیله و المیدان عراق آزاد و منطقه «الحسان» و «الزجیه» واقع در نزدیکی جاده مذکور به تصرف نیروهای خودی در آمد. طی این عملیات یک تیپ پیادهدشمن متلاشی شد و یک فروند هواپیما، یک فروند بالگرد،15 قایق و12 پاسگاه سیار منهدم و تعداد890 تن از نیروهای عراقی کشته و زخمی شده یا به اسات نیروهای خودی در آمدند.
غنایم به دست آمده نیز شامل4 قبضه توپ ضد هوایی،6 قبضه خمپارهانداز،29 فروند قایق جنگی و بلم،10 دستگاه بیسیم،30 قطعه پل،25 قبضه سلاح سبک و مقدار فراوانی مهمات و فشنگ بود.
#شہادت . .
همیناسٺدیگر . . !
بہناگہ،پنجرهایبازمیشود
بہسمٺِبهشٺ . .
مهمتوییڪہچقدر
ازدلبسٺگےهایاینطرفِپنجره
دݪڪَنـدهای(:♥️
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🌴#قسمت_هفتم:شرط بندی🌴
🌸راوی:مهدی فریدوند،سعید صالح تاش
تقريبًا سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه
جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟
بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تک
و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند.
همان روز به يكي از محله هاي جنوب شــهر رفتيم. ســر 700 تومان شــرط
بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد
آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شــد ما
پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شــروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي
ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!
همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم
گفتم:آقا ابــرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجــب نگاهم كرد وگفت:
ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
هفتــه بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشــان
آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازيکردند.
ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به
توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند!
آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد.
شــب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام ميگفت. تا
اينكه از شرط بندي و پول حرام صحبت کرد و گفت: پيامبر (ص)ميفرمايد:
(هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست ميدهد)
و نيز فرموده اند: (کسي که لقمه اي از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود)
ابراهيــم با تعجب به صحبت ها گــوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش حاج
آقا وگفت: من امروز ســر واليبال 500 تومان تو شــرط بندي برنده شدم. بعد
هم ماجــرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده مســتحق
بخشيدم!
حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ، ورزش بکن اما شرط بندي نکن.
هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند:
اين دفعه بازي سر هزارتومان!
ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شــرط بندي نميکنم. آنها هم شــروع
کردند به مســخره کردن و تحريک کردن ابراهيم و گفتند: ترسيده، ميدونه
ميبازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و...
ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي
قبل با شــما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به فقير، اگر دوست داريد،
بدون شرط بندي بازي ميکنيم.
که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد.
دوستش می گفت: بــا اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بســيار توصيه كرد كه شــرط بندي نكنيد. امــا يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بــازي كرديم و مبلغ ســنگيني را باختيم! آخــرای بازي بود كه ابراهيم آمد. به خاطر شــرط بندي
خيلي از دست ما عصباني شد.
از طرفي ما چنين مبلغي نداشــتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شــد
ابراهيم جلو آمد وتوپ را گرفت. بعدگفت: كســي هســت بياد تك به تك بزنيم؟
از بچه هاي نازي آباد كســي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با غرور خاصي جلو آمد وگفت: سرچي!؟
ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد.
ابراهيــم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف
زياد حريفش را شكست داد. اما بعد ازآن حسابي با ما دعوا كرد!
ابراهيم به جز واليبال در بســياري از رشــته هاي ورزشي مهارت داشت. در
کوهنوردي يک ورزشکار کامل بود. تقريبًا از سه سال قبل از پيروزي انقلاب
تا ايام انقلاب هر هفته صبح هاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند
تجريش. نماز صبح را در امامزاده صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن
از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند.
فراموش نميكنم. ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش
را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشــت و تا
نزديك آبشار دوقلو بالا برد!
اين کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته
ادامه داشت.
ابراهيم فوتبال را هم خيلي خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود
و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد وكسي حريفش نبود.
📚 منبع : کتاب #سلام_بر_ابراهیم۱