۱۰۲.mp3
زمان:
حجم:
8.13M
[تلاوت صفحه صد و دوم قرآن کریم به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
@mahman11
Mahdi Mirdamadnodbeh mirdamad.mp3
زمان:
حجم:
12.07M
🌹 دعای ندبه روز جمعه» بخوانیم..
@mahman11
با صدای حاج قاسم سلیمانیsticker_mazhabi(52).mp3
زمان:
حجم:
8.81M
🥀✨🖤
🎧 صوت #زیارت_عاشوراء با صدای حاج قاسم سلیمانی عزیز...
ناگهان باز دلــ💔ــم یاد تو افتاد شکست...
#امام_حسین
🏴❥لبیــــڪ یـــا حســــین❥🏴
@mahman11
✍|شهید حاج علے محمدے یکے از زبده ترین فرمانده گردانهاے لشکر ۴۱ ثارالله کرمان که نحوه شهادت خودش را هم گفت...
🚩بچه هاے گردان دور حاج علے جمع شده اند و او دارد سرنوشت بچه ها را بیان مے کند:
🚩حسین برادرم شهید حسین محمدے پور برادر شهید حاج علے محمدے پور چه بخواهد و چه نخواهد شهید خواهد شد.
🚩نجمیان سید کاظم و برادرش مهدے امراللهے و غلام نهویے هم شهید مے شوند.
🚩جواد کامرانے و عباس علیزاده زخمے مے شوند.
🚩رضا قربانے محمود حسن زاده دو دوست با وفا با هم شهید مے شوند.
🚩ثمره نه شهید مے شود و نه مجروح.
🚩همه پیش بینے ها ے حاج علے درست از کار در آمد او حتے نحوه ے شهادت خودش را هم گفت.
🚩این عملیات براے من آخرین عملیات خواهد بود من دیگر بر نمے گردم...
🚩خواب دیدم پرچمے را داده اند به دستم من پرچم را مے برم تا برسانم به دژ ولے به آن نمے رسم مے دانم که نرسیده به دژ شهید و از زندان دنیا رها خواهم شد
#شهید_حاج_علی_محمدی_پور🌱
@mahman11
✉️|شهیدانه
🌱"به قول شهید آوینے شهادت بال نمیخواد حال میخواد.این جمله ے آخر منه"
📝|#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
@mahman11
🌷راز مزار یادبود #شهید_ابراهیم_هادی🌷
📝|سالها از شهادت ابراهيم گذشـت. هيچکس نميتوانست تصور کند که فقدان او چه بر سر خانواده اي ما آورد. مادر ما از فقدان ابراهيم از پا افتاد و...
تا اينکه در سال 1390 شنيدم که قرار است سنگ يادبودي براي ابراهيم، روي قبر يکي از شهداي گمنام در بهشت زهرا ساخته شود.
ابراهيم عاشق گمنامي بود. حالا هم مزار يادبود او روي قبر يکي از شهداي گمنام ساخته ميشد. در واقع يکي از شهداي گمنام به واسطه ابراهيم تکريم ميشد.
اين ماجرا گذشت تا اينكه به كنار مزار يادبود او رفتم. روزي که براي اولين بار در مقابل سنگ مزار ابراهيم قرار گرفتم، يکباره بدنم لرزيد! رنگم پريد و باتعجب به اطراف نگاه کردم!
چند نفر از بستگان ما هم همين حال را داشتند! ما به ياد يڪ ماجرا افتاديم که سي سال قبل در همين نقطه اتفاق افتاده بود!
درست بعد از عمليات آزادي خرمشهر، پسرعموي مادرم، شهيد حسن سراجيان به شهادت رسيد. آن زمان ابراهيم مجروح بود و با عصا راه ميرفت. اما به خاطر شهادت ايشان به بهشت زهرا آمد. وقتي حسن را دفن کردند، ابراهيم جلو آمد و گفت: خوش به حالت حسن، چه جاي خوبي هستي! قطعه26 و كنار خيابان اصلي. هرکي از اينجا رد بشه يه فاتحه برات ميخونه و تو رو ياد ميکنه.
بعد ادامه داد: من هم بايد بيام پيش تو! دعا کن من هم بيام همينجا، بعد هم با عصاي خودش به زمين زد و چند قبر آن طرف تر از حسن را نشان داد! چند سال بعد، درست همان جائي که ابراهيم نشان داده بود، يڪ شهيد گمنام دفن شد. و بعد به طرز عجيبي سنگ يادبود ابراهيم در همان مکان که خودش دوست داشت قرار گرفت!!
@mahman11
4.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝⎾خاطره فرزند شهید ناصر احمدپور از کمک پدر شهیدش در ازدواج🌱
@mahman11