🌹گفتم: دارم از استرس میمیرم
گفت: یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گره کار منم همین باز کرد
(آخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت)
گفتم: باشه داداش بگو
گفت: تسبیح داری؟
گفتم: آره
گفت: بگو "الهی بالرقیه سلام الله علیها"
حتما سه ساله ارباب نظر میکنه
منتظرتم و قطع کردم
چشممو بستم شروع کردم:
الهی بالرقیه سلام الله علیها
الهی بالرقیه سلام الله علیها...
۱۰ تا نگفتم که یهو گفتن: این پنج نفر آخرین لیسته، بقيه اش فردا
توجه نکردم
همینجور ذکر میگفتم که یهو اسمم رو خوندن
بغضم ترکید...
با گریه رفتم سمت خونه حاضر شم
وقتی حسین رو دیدم گفتم: درست شد
اشک تو چشمش حلقه زد و گفت: الهی بالرقیه سلام الله علیها...
#شهیدحسینمعزغلامی
#شهیدانہ♥
@mahman11
📌 راز شهید مدافع حرمی که به شهدای گمنام توسل میکرد
🔹️ حسین در حلقه صالحین برای نوجوانان خیلی کار میکرد و تمام سعی او جذب حداکثری بود.
◇ بچه هایی از خانواده های مختلف با همه سلیقه ها و عقیده های متفاوت رو جذب بسیج کرده بود.برایشان وقت میگذاشت و هزینه میکرد و با آنها هم تفریح داشت هم زیارت و هم تربیت.
◇ یک مورد نادری از یکی از بچه ها دیده بود خیلی ذهنش درگیر بود نمیتوانست راهی پیدا کند.
◇ با پدرش و با افراد مورد وثوقش ، رفقا و آشناها مشورت و دنبال راهکار بود، فایده نداشت و راهی براش پیدا نکرد.
◇ یک شب ساعت ۲ پیام داد بر سر مزار شهدای گمنام رفتیم یک زیرانداز انداخت و چند تا دو رکعت نماز خواند و زانو نشست و زل زد به مزار شهدا ، نماز صبح را هم خواند و باز همانطوری نشست با شهدا در دل نجوا میکرد
◇ آفتاب داشت طلوع می کرد گفت: پاشو بریم ومستقیم رفتیم در خانه همان پسره ، مادرش تا حسین را دید خوشحال شد و حسین اجازه گرفت تا فرزندش را به مدرسه برساند.
◇ من جدا شدم و آنها رفتند و نمیدونم چجوری و چی گفت که کلا موضوع اون پسربچه حل شد.
◇ بعدها از حسین پرسیدم که گفت:"ابن سینا هرموقع به بن بست میخورد دو رکعت نماز میخوند، منم فقط دورکعت نماز خوندم ولی یجایی خواندم که واسطه هم داشته باشم که نه نگویند"
#شهیدمدافعحرم
#شهیدحسینمعزغلامی
#سالروز_شهادت
@mahman11