eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.7هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
الگو برداری از شهداء 🔻گوشه ای از خصوصیات اخلاقی شهید به نقل از همسر شهید آقامحسن برای خدا کار میکرد، از همان نوجوانی در کارهای فرهنگی فعال بود، همیشه در اردوهای جهادی شرکت می‌کرد. یکی از اعضای فعال موسسه شهید حاج احمد کاظمی بود و کلا فعالیت‌های جهادی‌اش را از همین‌جا شروع کرد و حالا که نگاه می‌کنم، می‌بینم حتی مسیر زندگی‌اش را هم از همین موسسه پیدا کرد و ادامه داد. محسن همیشه در پایگاه بسیج فعال بود، این اواخر در فضای مجازی از نظر فرهنگی بسیار فعال بود. می‌گفت مقام معظم رهبری وقتی که فرموده‌اند: «جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است»، تکلیف ما را در انجام کار فرهنگی روشن کرده‌اند و ما نباید این عرصه فرهنگی را خالی بگذاریم و واقعا دغدغه‌اش کار فرهنگی بود. محسن خیلی زیاد کتاب می‌خواند، هروقت هم جایی به مشکل می‌خورد و گیر می‌کرد، می‌گفت حتما کتاب کم خوانده‌ام که اینجوری شده. یک بار همین اواخر که سوریه بود و زنگ زد گفتم محسن جان من اینجا کلاس معرفت نفس می‌روم ، به من گفته‌اند که اگر از هر شهیدی بعد از شهادت بپرسند که شما برای چه آمدی و شهید شدی و او بگوید که آمدم از حرم دفاع کنم، این قبول نیست. گفتم محسن تو را به خدا نیتت را فقط برای خدا بکن. فقط و فقط برای خدا بجنگ. بگو خدایا من آمده‌ام از حرمین دفاع کنم برای رضایت تو… محسن این را که شنید گفت: زهرا ، چقدر دلم را آرامتر کردی…حالا با خیال راحت اینجا هستم. امسال به مناسبت روز مرد، یک انگشتر دُر نجف برای محسن هدیه خریدم ، روی این انگشتر «یازهرا» حکاکی شده بود. وقتی محسن می‌خواست برای بار دوم اعزام شود، همه انگشترهایش را درآورد، الا این یکی .گفت من این یکی را با خودم می‌برم، من از اینها به‌خاطر حضرت زهرا(س) کینه دارم، ‌من تا لحظه آخر باید نشان بدهم که شیعه امیرالمومنین (ع) هستم. بعد من در این تصاویری که بعد از شهادت محسن از پیکر بی‌سرش منتشر شده،دقت کردم دیدم این انگشتر دستش نبود. مطمئتنم که داعشی‌ها انگشتر او را از دستش درآورده‌اند چون اسم حضرت زهرا(س) رویش حک شده بود. 🌹
🌱توی مغازه‌ها و کوچه و خیابان خیلی حرص می‌خورد. مدام به خانم‌ها تذکر می‌داد که شان را درست کنند. اگر گوش نمی‌کردند، خودخوری می‌کرد. توی بستنی‌فروشی، مغازه‌دار آهنگ زن گذاشته بود. رفت گفت: یا صداش رو قطع کن یا می‌ریم. طرف خاموش کرد... شهید مدافع حرم🌷 @mahman11
. من شنیدم سر عُشّاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد ... 💔 سالروز شهادتش گرامی باد . 🌹 شهید 📆 تاریخ شهادت : ۹۶/۵/۱۸ . 🖤 💔 (ع) @mahman11
. 🔺شهید حاج قاسم سلیمانی پس از مطالعه کتاب «سربلند»، زندگی داستانی شهید حججی یادداشتی را بر این کتاب نوشته است. 🔺متن دستنوشته سردار دل‌ها: سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن. فدای آن گلویی که همچون گلوی (ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد. دخترم! آنها را الگو بگیر و مهمترین شادی آنها عفت و است. ۱۸ مرداد سالروز ‎شهادت . شهید @mahman11
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری از سه شهدای مدافع حرم در کنار هم: محمدحسین محمدخانی، محسن حججی و مصطفی صدرزاده شهید شهید شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahman11
🌹شب اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ 🌷طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ 🌷موقع نماز صبح، از خواب پرید. نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. 🌷مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. 🌷من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍️ به روایت همسر بزرگوار شهید مدافع حرم ... @mahman11
🕊🌷 ‌ 📜 وصیت نامه شهید محسن حججی: خودتان را برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه‌الشریف و جنگ باکفار بخصوص«اسرائیل» آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است ❤️ 🕊🌷 | ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌@mahman11
🕊🌷 ازبازارردمیشدیم... خانم‌بۍ‌حجابۍ‌رادید! سرش‌راپائین‌انداخت‌وگفت‌... خواهرم‌جلو؎امام‌رضاحجابت‌رو رعایت‌ڪن! باآرنج‌زدم‌به‌پھلوش‌((: مارومیگیرن‌تاحدمرگ‌میزنن‌ها.. ڪوتاه‌بیانبود... میگفت‌...آدم‌بایدامربه‌معروف‌ونھی‌ ازمنڪرش،سرجاش‌باشه... خونِ‌ماڪه‌رنگۍتراز‌خونِ‌ امام‌حسین‌نیست!🖐🏼 🕊🌷 | @mahman11
🌷توی دانشگاه علویجه درس می‌خواندیم. هر روز با مینی‌بوسی که پر از دختر و پسر از نجف آباد می‌رفتیم تا دانشگاه. توی مینی‌بوس هم دست از حزب اللهی بودنش برنمی‌داشت. روی مخ بود! تا می‌خواستم جلوی دخترها مسخره‌بازی کنم می‌زد توی سرم و می‌گفت: آدم باش! چون عشق کتاب بود، یک کتاب می‌آورد توی مینی‌بوس و درباره آن با بقیه حرف می‌زد. (از کتاب‌های شهدا) باهمین کارش چند تا از دخترهای فکلی و امروزی را تغییر داد. 🌹 خاطره ای به یاد شهید بی‌سر مدافع حرم 📚 کتاب "حجت خدا" ‎‎ @mahman11