eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.4هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 دستور داده بودند که از اوایل همه بر علیه شعار بدهند. روز اول فرا رسید؛ اما هیچ کدام از بچه ها حاضر نشد علیه شعار دهند. به عراقیها گفتیم: می ‌دانید که است و ما روزه هستیم. ایرانی ها در ایام فحش نمی‌ دهند و توهین نمی‌ کنند. ما را تهدید به کردند و برای ترساندن ما داخل محوطه اقدام به تیراندازی نمودند؛ ولی باز گفتیم: ما حاضر به شعار دادن نیستیم. آنها هم بچه‌ ها را داخل آسایشگاه کردند و به مدت در آسایشگاه را باز نکردند و حتی اجازه استفاده از دستشویی و توالت را نیز ندادند. آسایشگاه بو گرفته بود به طوری که خود نگهبان ها هم نمی‌توانستند داخل شوند. بالاخره بعد از آمدند و گفتند: آیا هنوز شعار نمی‌ دهید؟ ما در جواب گفتیم: نه. تعدادی جاسوس اسامی کسانی که به بچه‌ ها روحیه می ‌دادند را تحویل عراقی ها دادند. روز یازدهم که آمدند، نفر را به عنوان محرکین و مخالفین اردوگاه بلند کرده و به جای دیگری بردند. من هم یکی از آنها بودم. وقتی ما را از آنجا می‌ بردند شروع به زدن ما به وسیله کابل و چوب و تخته و لگد کردند. بعد از اینکه همه نفر کتک خوردند و به حد کافی شکنجه شدند، رهایمان کردند. ما بعد از رهایی همگی شروع به خواندن کردیم. راوی : از
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 باعث می‌شد هر یک از رزمندگان به نوعی خود را بیش از پیش برای میهمانی خدا آماده کنند برای همین چند روز پیش از فرا رسیدن ماه رمضان در سنگرهای انفرادی یا جمعی حال و هوای ماه رمضان حاکم می‌شد. این تغییر شرایط فقط به داخل خطوط مقدم محدود نمی‌شد بلکه در مقرهای تیپ یا لشکرها و حسینیه‌ها برنامه‌های خاصی برگزار می‌شد. هر چند رزمندگان در دوران دفاع‌مقدس در حکم مجاهد به حساب می‌آمدند و می‌توانستند روزه نگیرند اما اگر بیش از 10 روز می‌توانستند در موقعیتی بمانند نیت می‌کردند و روزه می‌گرفتند از همین رو تعداد بسیاری از همین رزمندگان با دهان روزه به شهادت رسیدند . عباس طایفه
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 به همراه سه نفر از رزمندگان از پست برگشتیم پادگان و چون پادگان شهید باکری دزفول تازه سازماندهی شده بود، چیزی برای سحری نبود، بعد از کمی جستجو یک پرس غذا لای سفره ای پیدا کردیم و چهار نفری مشغول خوردن شدیم که ناگهان یکی وارد سنگر شد و دید غذای اوست که ما خوردیم ، با خوشرویی کنار ما نشست و به شوخی گفت : اگر ترکیدید مرا هم شفاعت کنید و خودش بدون سحری روزه گرفت که این نشان کوچکی از ایثار رزمندگان در آن زمان بود . یوسف محمودی
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 تفاوت جبهه هاي جنگ ايران و عراق ، در زمينه امكانات و تسليحات، زياد بود. اين تفاوت ها به حدي بود كه همه كارشناسان نظامي، بي هيچ ترديدي، جبهه پيروز را نيروهاي عراقي تا دندان مسلح، مي دانستند. اما آنچه كارشناسان نظامي هميشه از آن غفلت مي كردند و در نتيجه درمقابل شكست نيروهاي عراقي، انگشت حيرت به دندان مي گزيدند، معنويت حاكم بر نيروهاي ايراني بود. به خاطر همين معنويت، كمبودهايي كه مي توانست هر سپاهي را به شكست بكشاند، در بين آنان معنا نداشت! در جبهه ايران، مواد غذايي هم مانند تسليحات، حكم كيميا داشت! كبود مواد غذايي در خطوط مقدم نبرد، معنويت خاصي به نيروها داده بود! آنجا كه هر ساعت ها مي گذشت و هر كه تنها باعث تر شدن مي شد، دست به دست مي چرخيد تا اولين نفر كه را تر مي كند، كس ديگري باشد! هنوز هم بين بازمانده هاي جنگ، حلوای در جبهه، حلاوت خاصي دارد! كه روغنش از ته مانده غذاهاي گرفته مي شد، و شكرش از بود كه مربوط به جيره هر نفر مي شد يا سوغات از مرخصي برگشته ها بود. آرد آن از بود كه بيشترشان زده بودند. ساده درست مي شد، ولي طعم آن به سادگي از ذهن نمي رفت .