eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
416 دنبال‌کننده
3 عکس
26 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۵۳ بیا ز ره ای نور چشمانم کجایی ای آرامش جانم ببین دگر زنده نمی مانم بیا جوادم زهر جفا سوزانده اعضایم رفته رمق از دست و از پایم بیا دمی بنما تماشایم ز پا فتادم از زهر کین پاشیده هست من باشد به پهلو هر دو دست من خوش آمدی بیا به بالینم تا روی ماهتو دمی بینم بنشین کنارم،گل یاسینم آه و واویلا تابرسم به حجره من مُردم هرلحظه نام مادرو بردم ازبس که چون زهرا زمین خوردم آه و واویلا بر روی خاک حجره می غلتم اما تنم نشد جدا از هم سرم بوَد به دامنت امشب گریم به یاد هستی زینب جونم رسید از غصه هاش برلب امون از این دل شنیده ام جدم ز زین افتاد با نیزه بر روی زمین افتاد گویی به خاک،عرش برین افتاد امون از این دل جدم بخاک و خون کشیده شد سرش چو قربانی بریده شد @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵۴ بیا جوادم ای قرص ماهم بر در حجره باشد نگاهم آه و واویلا آه و واویلا چون گلِ فصل خزان خشکیدم در بین حجره بر خود پیچیدم آه و واویلا آه و واویلا از قصر مامون تا حجره مُردم چون علی چندین بار زمین خوردم آه و واویلا آه و واویلا بر روی خاک حجره جان دادم بس که نالیدم از پا فتادم آه و واویلا آه و واویلا گرچه از زهر کینه آزردم دیگر با نیزه زمین نخوردم آه و واویلا آه و واویلا @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵۵ زهر مامون زد شرر بر جسم و جانم بلکه سوزانده شرارش استخوانم واشهیدا لاله ی زهرایم و خشکیدم از زهر بین حجره من به خود پیچیدم از زهر واشهیدا کو جوادم تا که آید در بر من دشمن آورده چه غم ها بر سر من وا شهیدا در غریبی کنج حجره جان سپردم خون دل خوردم ولی نیزه نخوردم وا شهیدا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵۶ به روی خاک حجره سر میگذارم بیا جوادم که من چشم انتظارم ای پسر من ای جگر من بیا به زانو بگذار یکدم سر من این خاک حجره دیگر سوزان نبوده مانند جدم جسمم عریان نبوده سویش دویدند سرش بریدند تن بدون سر را هر سو کشیدند @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵۷ منکه چون فاطمه عزیز پیغمبرم شده از زهرکین شکسته بال وپرم ای جوادم بیا   کن تماشامرا وامصیبت   وامصیبت ای جگرگوشه ام حال پدر را ببین من ز زهر جفا به کوچه خوردم زمین علی موسی الرضا    میزند دست وپا وامصیبت     وامصیبت سرمن روی دامان تو باشد ولی نیزه بر من نزد کسی زبغض علی آه و واویلتا    از غم کربلا وامصیبت وامصیبت @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵۸ گشته عزای هشتمین نور هدایت مولا علی موسی الرضا جانم فدایت آتش گرفته جگرت از ره رسیده پسرت رضا رضا جان در کوچه تا حجره زمین می خوردی آقا به یاد افتادن مادر بودی آنجا بودی به حال زمزمه ذکرلبت یا فاطمه رضا رضا جان رضا رضا جان نیزه کسی بر قلب تو فرو نکرده دیگر کسی جسم تو زیر و رو نکرده سوزد ز زهر کین تنت غارت نشد پیراهنت رضا رضا جان رضا رضا جان @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵۹ همچو زهرا جگر گوشه‌ی پیغمبرم ولی از زهرکین شکسته بال و پرم ای جوادم بیا  کن تماشا مرا یابن زهرا ای جگر گوشه ام حال پدر را ببین من ز زهر جفا به کوچه خوردم زمین علی موسی الرضا    می‌زند دست و پا یابن زهرا سر من روی دامن تو باشد ولی نیزه بر من نزد کسی ز بغض علی آه و واویلتا    از غم کربلا یابن زهرا @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۰ تمام هستی ام رفته ز یادم افتاده ام ز پا بیا جوادم رفته قرارم        رمق ندارم یا فارس الحجاز عجّل ظهورک در کوچه تا به حجره، ای دلربا نقش زمین شدم مانند زهرا در تابم و تب     شد روزم چون شب یا فارس الحجاز عجّل ظهورک اگر چه در حجره می غلتم هر سو دیگر کسی نزد نیزه به به پهلو امّا در گودال    شد جدّم پامال یا فارس الحجاز عجّل ظهورک @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۱ بیا جوادم بیا جوادم گوشه‌ی حجره ز پا فتادم ببین که همچو لاله‌ی خشکیده ام من از بس که در حجره بخود پیچیده ام من آن لاله ام که گردیده پرپر جان دادم اما نه زیر خنجر دیگر نخورده نیزه ای بر پهلوی من کسی نزد پنجه به تار گیسوی من @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۲ از زهر کین بال و پرم ای جوادم سوخت از غصه قلب مادرم ای جوادم سوخت واویلا مانند زهرا مادرم بر زمین خوردم تا حجره را گه با سرم بر زمین خوردم واویلا عبای من خاکی شده بین کوچه ها دیگر رمق نمانده است بین دست و پا واویلا می‌سوزم از زهر و دگر گلعذارم نیست شکر خدا معصومه ام در کنارم نیست واویلا اگر که پاره جگرم ای جواد من ولی جدا نشد سرم ای جواد من واویلا گریم به پیکری که او بی کفن بوده جدم میان قتلگه پاره تن بوده واویلا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۳ نفسهایم ز سوز زهر کینه گشته کم مادر به روی خاک این حجره ببین پرپر زدم مادر میا مادر که با پهلوی بشکسته کمی سخت است که من خود با سرشک دیده سویت آمدم مادر خدا را شکر معصومه نمی‌باشد کنار من نمی‌بیند دگر بر خاکها غلتیدنم مادر به روی خاک می‌غلتم از این پهلو به آن پهلو به یاد تنگی گودالم و آن قدّ خم مادر همان قدی که از داغ علمدار حرم تا شد خمیده شد گُلت-غم دید از بس روی غم مادر شنیدم پیکر پاکش میان دشت قسمت شد شنیدم که جسارت شد بر آن تن دم به دم مادر نبود حاجت به نعل تازه جسمی که لگد خورده برای آن بدن بس بود نعل کهنه هم مادر @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۴ کسی مانند من از غصه و غم‌ها لبالب نیست به درد دوری و هجران کسی چون من مؤذب نیست کجایی ای جواد من تویی تاب و تبم اما ندارم تاب در پیکر در این پیکر بجز تب نیست ز بس از سوزش زهر جفا_ آتش گرفتم که دگر در چشم من فرقی میان روز با شب نیست از این پهلو به آن پهلو میان حجره غلتیدم ولی جسم کبود من به زیر نعل مرکب نیست سرو کار تن من با سر نیزه نیفتاده تنم سالم، سرم سالم بوَد، چوبی روی لب نیست خدا را شکر معصومه ندیده حال زارم را که سهم دیدن این صحنه غیر از چشم زینب نیست فقط عمه تماشاکرد، برادر دست و پا میزد برادر کشتن آن هم اینچنین در هیچ مذهب نیست ز پای نیزه روی نی نظر بر حنجرش انداخت صدا زد آه مادر این رگ گردن مرتب نیست شنیدم عمه زینب را میان کوچه گرداندند میان کوچه ای که یک‌نفر حتی مؤدب نیست @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۵ از زهر کین می‌سوزد پیکرم جگرگوشه، شد پاره جگرم ای تمام حاصل من ای جوادم، ای امیدم حال زارم را نگه کن که در این حجره بریدم من غریبم **** از کوچه تا حجره _ ای پسرم یاد زمین خوردن مادرم مادرم در بین کوچه ضربه از یک بی حیا خورد آنزمان پایین سرش بود تا که سیلی بی هوا خورد من غریبم **** ایندم آخری بی قرارم ذکر واحسینا بر لب دارم جان دهم مانند جدم روی خاک و لعل تشنه جان دهم نه زیر گرما نه به زیر تیغ و دشنه من غریبم @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۶ چشم انتظار توام آه جوادم بیا من اشکبار توام آه جوادم بیا بیا جوادم که سوخت تمام پیکر من زهر جفا زد آتش ز پای تا سرمن جوادم از ره بیا درد مرا دوا کن بیاو روی مرا به سوی کربلا کن پاره جگر گشته ام ولی تنم پاره نیست گوشه‌ی حجره دگر پیرُهنم پاره نیست لحظه‌ی اخر دلم یاد غم کربلاست به یاد قتلگاه‌و یاد شه سر جداست پیکر جدم حسین کفن به صحرا نداشت روی تن زخمی‌اش چکمه اثر می‌گذاشت @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۷ رمقی نیست به چشمی که دمادم به در است گوشه‌ی حجره پدر، چشم به راه پسر است کاش از راه جوادم برسد تا بیند جگرم خون شده و چشم من از اشک تر است به زمین خوردم و گفتم که کجایی مادر مثل تو دست من از درد به روی کمر است گر چه از زهر ز پا تا به سرم سوخت ولی سوزش اصلی من از اثر میخ در است وسط حجره روی خاک بخود پیچیدم صحنه‌ی سختی گودال، مرا در نظر است پیرُهن بود سپر بر تن جدم کندند گوشت‌ها مانده بر آن پیرهنی که سپر است وای بر حال غریبی که ز نیزه می‌دید غارت روسری از زخم سنان سخت تر است @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۸ ای جوادم آمدی خوش آمدی ای پسرم ای جگر پاره، شده پاره تمام جگرم ای گلم بنگر که همچون لاله‌ی خشکیده ام از نفس افتادم از بس که به خود پیچیده ام سر به دامانت ولی باشد دلم در نینوا پسرم کن گریه بر حال غریب کربلا با سر زانو کنار بدن اکبر رسید ناله‌ی یاولدی از پرده‌ی دل می‌کشید ناله می‌زد پسرم جسم تو را پاشیده اند موقع جمع تنت جمعی به من خندیده اند @mahmud_asadi_shaegh135