eitaa logo
🥀میدان صراط مستقیم🥀
465 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.9هزار ویدیو
27 فایل
✨✨✨✨✨✨✨✨✨ لازم به ذکر است که: کپی برداشتن از مطالب میدان با ذکر صلواتی به نیت 🌸سلامتی و ظهور امام عصر عج🌸 آزاد میباشد ✨✨✨✨✨✨✨✨ #نذرظهورش بفرستید#صلوات 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #اللهم_صلی_علی_محمدوآله_محمدوعجل_فرجهم ✨✨✨✨✨✨✨✨✨
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه یک تبسم زیبا داشت. وارد خانه که می شد، قبل از حرف زدن لبخند می زد. عصبانی نمی شد. صبور بود...|😊 اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم...|😉 گاهی وقت‌ها از شدت خستگی خوابش نمی برد...|🤕 یک روز مشغول آشپزی بدم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده...|😢 ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمی داد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. می گفت: یک شب من، یک شب شما...|😇 یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده ـ چون تصور می کرده که همسرشان به منزل نمی آید ـ فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست می خوریم...|🥖 به روایت همسر 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ✨@maidan_sarat_mostageem
🍃.. 🍃... هر کجا‌ که‌ باشی اگر‌ برای‌ِ رضا‌‌یِ خدا کار‌ کنی همان‌جا‌ الگو‌ خواهی بود!..) 🍃... از اردو؎ مشھد برگشته بود با اینڪه می‌توانست خانواده‌اش را هم ببرد،اما این ڪار را نڪرده بود پرسیدم: عبدالله! چرا خانواده‌ات را نبرد؎؟ گفت: از وقتی رحمت‌الله شھید شده بین خانواده خودم و او فرقی نمی‌گذارم تا مبادا به دلش خطور ڪند ڪه اگر رحمت‌الله زنده بود،ما را هم می‌برد خیلی اهل مراعات بود و نڪته سنج..) 🍃... 🙃 برای اولین بار رفتیم حرم و بعد بهشت رضا(ع) برای زیارت شهدا وقتی برمیگشتیم آقا ولی گفت: مثل اینڪه رسـم است داماد حلقه را به دست عروس می‌ڪند خندیدم... گفت: حلقه را به من بدهید ظاهراً مادرم اشتباهی دست شما ڪرده حلقه را گرفت و دوباره دستم ڪرد...) 🍃... خدايا..! خسته‌ام،شكسته‌ام ديگر آرزويی ندارم جز شهادت احساس می‌کنم كه اين دنيا ديگر جای من نيست از عالم و عالميان می‌گريزم و به سوی تو می‌آیم تو مرا در رحمت خود سكنی ده بگذاريد دستانم از تابوت بيرون باشد تا دشمنان بدانند كه من شهادت را در آغوش گرفتم و با دست خالی رفتم و از دار دنيا چيزی با خودم نبردم.. :) 🍃... و او ثابت ڪرد اگر واقعا منتظر شہادت باشی شہادت دنبالت میاد :) و می‌شود حتی در ڪوچہ‌ پس‌ ڪوچہ‌هاۍ تہران هم بہ اوج رسید!...) 🍃... آنقدر روزها نمی خوابید که از فرط ‌خستگی می افتاد میگفت: [پاسدار یعنی کسی که کار کنه بجنگه خسته نشه کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره]...) 🍃... همیشہ میگفت: در زندگی آدمی موفق‌تر است ڪه در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد و ڪار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود :) همسر🍃... همیشه یک تبسم زیبا داشت وارد خانه که می‌شد قبل از حرف زدن لبخند می‌زد عصبانی نمی‌شد،صبور بود... اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم گاهی وقت‌ها از شدت خستگی خوابش نمی‌برد یک روز مشغول آشپزی بودم علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده... ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود مثلاً اجازه نمی داد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم می‌گفت: یک شب من،یک شب شما... یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده چون تصور می‌کرده که همسرشان به منزل نمی‌آید فوراً علی غذای ما را برای آنها برد گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست می‌خوریم...) 🍃... خدا شهادت رو همیشه به آدم‌هایی داده ڪه سخت کوش بودن..) 🍃... غم دࢪ دلم هست،بہ چه سنگینی اما چہ ڪنم ڪہ ایمان نداࢪم خدایا اگࢪ حسࢪت دࢪ دنیا انقدࢪ سنگین است دࢪ آخࢪت ڪه فࢪصت بازگشتے هم نیست چہ حسرتے خواهم خوࢪد از اعمال ڪࢪده و ناڪࢪده؟...) 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ✨@maidan_sarat_mostageem ✨✨✨✨✨✨✨✨