eitaa logo
🥀میدان صراط مستقیم🥀
456 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
7هزار ویدیو
27 فایل
✨✨✨✨✨✨✨✨✨ لازم به ذکر است که: کپی برداشتن از مطالب میدان با ذکر صلواتی به نیت 🌸سلامتی و ظهور امام عصر عج🌸 آزاد میباشد ✨✨✨✨✨✨✨✨ #نذرظهورش بفرستید#صلوات 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #اللهم_صلی_علی_محمدوآله_محمدوعجل_فرجهم ✨✨✨✨✨✨✨✨✨
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ‏بايد زمستان باشد رود باشد باشى شب باشد دستهايت بسته و۳۰ سال بعد برگردی تا بدانى يعنى چه! صلواتى بفرستيم براى خمينى که اسیر خاک نشدند و دل به دریا زدند.../ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ✨@maidan_sarat_mostageem
🍃شهیدی که ... در کربلای چهار اذانش ناتمام ماند... در عملیات 4 می‌گویند گردان ولیعصر (عج) خط را می‌شکند، بعد شما ادامه می‌دهید. کانالی بود که به اروند وصل می‌شد. منتظر ماندیم تا کارشان را آغاز کنند. شب قبل از آغاز عملیات، آسمان پر از آتش بود و رزمندگان تا صبح مشغول نیایش و مناجات بودند. بچه‌ها در سیاهی شب به نماز شب ایستادند. تنها خواسته‌‌ای که از دل و جان‌شان بیرون می‌آمد و بر لب‌شان می‌نشست، بود. بسیاری از هم وداع کرده و یکدیگر را به آغوش می‌کشیدند. منتظر شروع عملیات بودیم، بالاخره سپیده از راه رسید. صدای اذان عادل محمدرضا نسب و برادر پرکار، خفته‌ها را از خواب بیدار کرد. همه را بالا زده و وضو گرفتند. در چند قدمی عادل که اذان می‌گفت. حمید همراه «منصور خدایی» (دیدبان گردان) ایستاده بود. اذان داشت به انتها می‌رسید که ناگهان غرشی رعب آور در همه جا پیچید، غرش توپخانه‌ی دشمن بود. گلوله‌ای میان حمید و عادل افتاد و قیامتی به پا کرد. هر سه باهم شهید شدند، پرکار روی دست‌های رزمندگان بلند شد، خون از نوک انگشتانش بر زمین می‌چکید، لبانش تکان می‌خورد آنان اذان و ناتمام خود را با آخرین ارتعاشات گلوی خونین شان به پایان رساندند. 🍃 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ⚫️@maidan_sarat_mostageem ✨✨✨✨✨✨✨
زمانی که گردان حاج ستار در به پایان رسید و میخواستند برگردند، فرمانده گردان بعدی به علّت پاتک دشمن شهید شد و به همین خاطر، ستار برای ادامه ، آن گردان بعنوان جایگزین فرمانده انتخاب شد. او در کانال، میکرد که ترکش به سرش خورد و به درجه ی نائل آمد. برای این که دشمن، جنازه ی او را نبرد؛ بچه ها جنازه اش را به عقب آوردند. رادیوی ، پس از شهادت حاج ستار اعلام کرد که ستار ابراهیمی کشته شده است. از این رو حاج هژیر، فرمانده گردان ۱۵۵ لشکر ( ع) در تاریخ ۱۲ اسفند ۶۵ در ۵ منطقه شهید شد. 🍃 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ⚫️@maidan_sarat_mostageem ✨✨✨✨✨✨✨✨
🌙🌺💫 🌺💫 💫 🌙 ، شب سرنوشت است! میان آب و آسمان..! برای مردانی از جنس نور از جنس عشق...🕊 مردان اخلاص و شجاعت، خط شکن هایی بی پروا، دلیرمردانی ... رفتند تا بمانیم... و چه سرنوشتی برایشان رقم خورد... ...💔 آری امشب بود شب قهرمانان .. شبی که تنها خاطراتش بیاد ماند...🕯🍂 💢 با شهدایش امشب کنارحسینه دل❣ با هدیه کردن و ۱۴شاخه_گل_صلوات رأس ساعت: ۲۲:۳۰ دقیقه 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ✨@maidan_sarat_mostageem ✨✨✨✨✨✨✨✨
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 و واقعی از خط مقدم و در یک قدمی تا شهادت 🔹️ آیا تا به حال را دیده ای؟ 🔹یا از اوصاف اش شنیده ای؟ این جا خود خود است، این است که در فیلم می بینید. ✅ اینگونه عبور کردند 🔹 اینجا عملیات کربلای پنج در است ، 🔹اینجا سر پل کانال پرورش ماهی است... 🍃 🍃 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ✨@maidan_sarat_mostageem ✨✨✨✨✨✨✨
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال بود که جنازه اش برگشت. 🍃(امیر)مهدی زاده 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ⚫️@maidan_sarat_mostageem ✨✨✨✨✨✨✨
🌹شهید_عیسی_حیدری(شهید غواص)  همشه خنده رو بود و در اوج ناراحتی هم خنده از دور نمی شد. برش اول: بعد از ۸، توی پادگان قشله دیدمش. گفتم: راستی موسی برادرت شهید شد؟ خندید و گفت: انا لله و إنا الیه راجعون. برش دوم: می گفت: دوست ندارم موقع چهره ام غمگین باشد مبادا دیگران با دیدن من خوفی از شهادت در دلشان ایجاد شود. می خوابید روی زمین با چشم های نیمه باز و لبخندی بر لب. می گفت: دوست دارم این طوری شوم. برش سوم: هایی که روی آب می ماندند در کوتاه ترین زمان سیاه می شدند. عیسی شب عملیات پنج داخل آب شهید شد. بعد از چند ساعت بدنش را از آب گرفتیم. طراوتش مانند کسی بود که تازه کرده باشد. با همان لبخند روی لبش. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🛣میدان صراط مستقیم🛣 ⚫️@maidan_sarat_mostageem ✨✨✨✨✨✨✨✨