eitaa logo
مجله خردسالان
35.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
31 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آموزش نقاشی یک الاغ مهربون میتونید این نقاشی رو با کوچولوتون بکشید و این شعر رو با هم بخونید کره الاغ کدخدا، یورتمه میرفت تو کوچه ها: – الاغه چرا یورتمه میری؟ – دارم میرم بار بیارم، دیرم شده، عجله دارم. – الاغ خوب نازنین، سر در هوا، سم بر زمین، یالت بلند و پرمو، دمت مثال جارو، یک کمی بمن سواری میدی؟ – نه که نمیدم – چرا نمیدی؟ (!) – واسه اینکه من تمیزم. پیش همه عزیزم. 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای سلامتی آقا بچه های گلم دعای سلامتی امام زمان یادتون نره 👫@majaleh_khordsalan
✅نمونه‌هایی از بازی‌های حسی: 1- خمیر بازی فعالیت بسیار مناسبی است. علاوه بر تحریکات حسی در دست و انگشتان، حرکات انگشتان را شکل می‌دهد و باعث افزایش قدرت انگشتان و همچنین خلاقیت در کودک می‌گردد. 2- نقاشی انگشتی بسیاری از بچه ها دوست دارند که با انگشت نقاشی کنند، این فعالیت هم هیجان‌انگیز و جالب است و هم به رشد انگشت اشاره، شناخت انگشتان، توجه و تمرکز و هماهنگی کودک کمک می‌کند. 3- آب بازی کودکان آب بازی کردن را دوست دارند. با هدفمندکردن این کار می‌توان علاوه بر رشد حسی در کودک، حرکات دست را نیز بهبود بخشید. شستن ظروف و پارچه های کوچک، از جمله فعالیت‌های مورد علاقه کودک است. 4- بازی کردن با شن و ماسه بیشتر کودکان این فعالیت را دوست دارند. آنها شن، ماسه، گندم، حبوبات را مشت می‌کنند و از یک ظرف به دیگری می‌ریزند، علاوه بر آن با حرکت دادن دست داخل ظرف شن و ماسه و ایجاد سر و صدا لذت می‌برند. 5- استفاده از برچسب‌ها بر روی نقاط مختلف بدن کودک برچسب نصب می‌کنیم و بعد با آوردن نام آن نقاط از کودک می‌خواهیم آنها را بکند. 6- قراردادن و خارج کردن وسایل داخل کوله پشتی یا کیف با این تمرین هوشیاری حسی در دست های کودک افزایش می‌یابد. 7- هل دادن و کشیدن اشیا 8- بازی‌ها و فعالیت‌هایی که کودک را در طبیعت قرار می‌دهد. مثل؛ باغبانی، درخت کاری، آبیاری، بیل زدن و... •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 👫@majaleh_khordsalan
35.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه روز آقا خرگوشه🐰 رفتش دنبال موشه 🐭 👫@majaleh_khordsalan
🌸ریحانه 🌷مادر بزرگ خوبم، یه دنیا مهربونه قصه‌های قشنگی برای من می‌خونه 🌸یه عالمه کار خوب یادم داده بی‌بی جون گفته همیشه باشم یه دختر مهربون 🌷وقت اذان ما رفتیم به مسجد محله مسجد ما پُر بود از یه عالمه فرشته 🌸فرشته‌ها صف به صف با چادرهای زیبا آروم آروم می‌گفتند حرفشونو با خدا 🌷قایم شدم من زیر چادر بی‌بی ‌جونم تا مثل یک فرشته نمازمو بخونم 🌸بعد نماز نشستم کنار سجادمون گوش می‌دادم دعایی که داشت می‌خوند بی‌بی جون 🌷یواش یواش خوابم برد به آسمون رسیدم مثل فرشته بودم با چادر سپیدم 🌸دوروبرم شکفتن شکوفه‌های رنگی هنوز ندیده بودم باغی به این قشنگی 🌷بی‌بی با مهربونی دست رو سر من کشید با صدای بی‌بی جون خواب قشنگم پرید 🌸توی خونه بهم داد یه هدیۀ قشنگی یه چادر سفید با گل‌های رنگی رنگی 🌷چادر گل گلی‌مو دوستش دارم من زیاد با هدیۀ بی‌بی جون شدم یه عالمه شاد 👫@majaleh_khordsalan
411293_880.mp3
7.3M
اسم قصه: قصه صوتی نانوا و آدم خمیری🍬 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال 👫@majaleh_khordsalan
سلام صبحتون بخیر👋🏻 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مهارت هماهنگی چشم و دست هماهنگی عملکرد دو نیمکره مغز هوش جسمی حرکتی تعادل دقت تمرکز تقسیمی تمرکز انتخابی افزایش قدرت حل مسئله 🌸🍂🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
بهترین دوست پُرسَروصدای گابی.pdf
6.13M
🌼پی دی اف 🌼عنوان: بهترین دوست پر سر و صدای گابی 🍃 مترجم: زهرا سلیمانی کاریزمه 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
💬 | متن پیام: سلام، وقتتون بخیر، کانالتون بسیار عالیه، فقط میشه خواهش کنم تبلیغات هم قبول کنید چون مخاطب شما همشون کودکان و خانما هستن، یکی مثل من هم کانال فروش لباس داره هر جا تبلیغات میدم اصلا مثمر ثمر نیست و پولمون سوخت میشه برای تبلیغات @ghaasedak به این آیدی پیام بدید.
💬 | متن پیام: سلام اگه میشه برای بچه‌های کلاس پنجم و ششم هم کاردستی و قصه بزارید تو کانال متشکرم سلام برای کودکان مجله دیگری در نظر گرفته شده که تا اواخر هفته آینده شکل می گیرد. ولی می تونید عضو بشید 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
مجله خردسالان
💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام اگه میشه برای بچه‌های کلاس پنجم و ششم هم کاردستی و قصه بزارید تو کان
💬 | متن پیام: سلام وقت بخیر ممنون از همت عالیتون ..برای گروه سنی ابتدایی هست تا ده ساله هم برنامه بزاربد لطفا یااگه میشناسید معرفی فرمایید ممنون 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
💬 | متن پیام: سلام ، تبلیغات ممنوع باشه و نزارید. ، چون مجله خردسالان هست آهنگها و شعرهای شاد بزارید ،،، نکات تربیتی و روانشناسی داشته باشید. و مکمل ها و غذاهای کودک برای رشد بهتر آنها بزارید سلام این کانال مجله ای است مختص خود خردسالان، برای مطالب تربیتی مختص والدین به این کانالها مراجعه کنید 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻 🧡 @maadar_khoob
مجله خردسالان
💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام، وقتتون بخیر، کانالتون بسیار عالیه، فقط میشه خواهش کنم تبلیغات هم قب
متن پیام: سلام وقتتون بخیر شما تبلیغات قبول میکنید؟ کانالم آموزش زبان انگلیسی به کودکان هست برای تبلیغات پاسخ داده شد. برای تبلیغات @ghaasedak
نقاشی با دست... 🎨این دست فعالیتها که کودک در آن کف دست خود را رنگی می کند جزء بازی های حسی است که بسیار مناسب برای روند رشدی کودک و حتی کاهش حساسیتها و وسواسهای خاص کودکان است 🌸🍂🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیو آموزش نقاشی لوکوموتیو 🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇 🌸🍂🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
خواب بنفشه_صدای اصلی_426701-mc.mp3
9.65M
🌸خواب بنفشه 🍃کنار یک دشت بزرگ،نزدیک یک کوه بلند... 🌸🍂🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
تصویر به کودک نشان دهید و بگید اختلاف ها پیدا کند 😍مناسب برای ۵ سال به بالا این فعالیت به کودک شما کمک می کند تا تمرکز و فکر کند و یاد بگیرد که جزئیات را متوجه شود. در ابتدا دو تصویر یکسان به نظر می رسند ، اما اگر به سختی نگاه کنید تفاوت های کوچکی را مشاهده خواهید کرد. در مورد تصاویر با هم صحبت کنید و اگر کودک شما به کمی کمک نیاز دارد نکاتی را بیان کنید. 🌸🍂🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
درست کردن ماشین متحرک با کمک بادکنک🚕🚗 💕 🚗💕 ╲\╭┓ ╭ 🚕💕 🌸🍂🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
. ✍ شعر سید علی...😍 🕊 دم دمای ظهوره 🕊 رهبر ما چه جوره 🕊 سید علی غیوره 🕊 از ظلم و کینه دوره 🕊 روشنگری کارشه 🕊 باعث آرامشه 🕊 حکیم و با عزته 🕊 رهبر این ملته 🕊 از نسل پیغمبره 🕊 دشمن او ابتره 🕊 به لطف او آمریکا 🕊 شسته میشه با ریکا 🕊 شجاعه نمرش بیسته 🕊 دشمنِ صهیونیسته 🕊 لب تر کنه این آقا 🕊 متحد میشه دنیا 🕊 اسرائیل نابود میشه 🕊 آمریکا هم دود میشه 🕊 فلسطین آزاد میشه 🕊 اسلام دلش شاد میشه 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه کودکانه و زیبای ملخ طلایی روزی روزگاری در سرزمین ما، مرد با ایمان و خوش اخلاقی زندگی می کرد که خیلی دوست داشت به دیگران کمک کند. او همیشه مواظب آدم های فقیر و بیچاره و معلول بود و برای کمک به آنها بسیار تلاش می کرد. مردم به خاطر خیرخواهی این مرد، به او عموخیرخواه می گفتند. او کشاورز بود و هر روز روی زمین کار می کرد و زحمت می کشید و موقعی که کارش تمام می شد، به یاری مستمندان می شتافت. یک روز عصر، وقتی تمام پول هایش را برای کمک به مردم فقیر خرج کرده بود و داشت به خانه برمی گشت، حیدر را دید. حیدر کارگربود و روی زمین های مردم کار می کرد و دستمزد ناچیزی می گرفت. او مرد فقیری بود و چندین بچه ی قد و نیم قد داشت و به زحمت شکم آنها را سیر می کرد. عمو خیرخواه به حیدر سلام کرد و حالش را پرسید. حیدر با ناراحتی گفت: «عموخیرخواه، چند روزی است که نتوانسته ام کارکنم و دستمزد بگیرم. بچه هایم گرسنه اند. پولی به من قرض بده تا بتوانم نانی بخرم و شکم آنها را سیر کنم.» عموخیرخواه جیب هایش را گشت اما هیچ پولی توی جیب هایش باقی نمانده بود. خجالت می کشید به حیدر بگوید که پول ندارد. ناگهان ملخ درشتی روی دستش نشست. عموخیرخواه ملخ را کف دستش گذاشت و به آن نگاه کرد. بدن ملخ زرد رنگ بود و در غروب آفتاب، مثل طلا می درخشید. هیکلش هم از ملخ های معمولی خیلی بزرگ تر بود. عموخیرخواه با خودش گفت: «ای کاش این ملخ از جنس طلا بود تا آن را به حیدر می دادم. با پولش می توانست به راحتی زندگی کند.» توی همین فکرها بود که حیدر پرسید: «عموخیرخواه، چی توی دستت داری؟» عمو خیرخواه ملخ را کف دست حیدر گذاشت. حیدر به ملخ نگاه کرد. ناگهان ملخ تبدیل به مجسمه ای از طلا شد.عموخیرخواه و حیدر با تعجب به آن خیره شدند. حیدر چندبار ملخ را لمس کرد و با شادی فریاد زد: «معجزه شده عموخیرخواه! ملخ تبدیل به طلا شده است!» عموخیرخواه فهمید که خدا آرزویش را برآورده ساخته است. دستی به شانه ی حیدر زد و گفت: «از این ماجرا به کسی چیزی مگو. ملخ را به بازار ببر و بفروش و سرمایه ی کارکن.» بعد هم خداحافظی کرد ورفت. حیدر ملخ طلایی را به شهر برد و به یک جواهرفروش فروخت و پول زیادی گرفت. با آن پول توانست زمین و گاو و گوسفند بخرد و ثروتمند شود. سال ها گذشت. حیدر به فکر افتاد تا ملخ طلایی را بخرد و به عموخیرخواه بدهد. او پول زیادی داد و ملخ را خرید و پیش عموخیرخواه برد و آن را در دست عمو خیرخواه که حالا پیرشده بود گذاشت. عمو خیرخواه با لبخند به ملخ نگاه می کرد. ناگهان ملخ جان گرفت و به شکل اولش درآمد و جست و خیزکنان از آنها دور شد و رفت. حیدر با تعجب به ملخ نگاه می کرد و نمی دانست چه بگوید. اما عموخیرخواه با لبخند گفت: «حیدرجان، آن روز که تنگدست بودی خدا این ملخ را تبدیل به طلا کرد تا تو بتوانی سرمایه ای به دست بیاوری و کاری بکنی و امروز که به لطف خدا ثروتمند و بی نیاز هستی، ملخ هم به آغوش طبیعت بازمی گردد تا به زندگیش ادامه دهد.» اشک از چشمان حیدر سرازیر شد، به خاک افتاد و سجده ی شکر به جای آورد. 👫@majaleh_khordsalan
سلام صبح قشنگتون بخیر😍 دارم موهامو میبندم که حسابی امروز بترکونم💪🏻 👫@majaleh_khordsalan