#شعر_کودکانه
🔸️شعر مگس ناقلا
صبح تا حالا این مگسه
میاد میره تو خونهمون
میگه ویز ، ویز ، ویز
میگم باید بری بیرون
میگم تو هستی خیلی ریز
آلودهای و ناقلا
خودم دیدم یواشکی
نشستی روی روی آشغالا
میخوای منو مریض کنی
ولی بدون نمیتونی
منم یه بچه تمیز
میگیرمت به آسونی
این مگسه بیرون میره
غُر میزنه با ویز و ویز
خیال کنم فراریه
از آدم خوب و تمیز
👫@majaleh_khordsalan
✔️ مناسب ۶ سال به بالا
#کاربرگ_هوش
#مسیریابی
#دقت_تمرکز
#افزایش_مهارت_دیداری
〰〰〰〰〰〰〰
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه بازی جالب با کمک دو لیوان یکبار مصرف، یه توپ کوچولو و جعبه کفش 😍
#بازی
#بازی_های_ساختنی
👫@majaleh_khordsalan
#داستان_کودکانه
🔮💜وای این ڪه فسقلی نیست💜🎲🔮
یڪی بود، یڪی نبود. یه ڪوه بود، خيلی بزرگ. میان ڪوه يڪ خانه بود، بزرگ.
توی خانه ی بزرگ، یڪ موشی بود. موشی، يڪ دوست داشت ڪه ببعی بود .
موشی توی ڪوه می گشت و برای خودش گردو پیدا می ڪرد.
ببعی توی ڪوه می گشت و برای خودش علف پیدا می ڪرد.
شب ڪه می شد، موشی و ببعی توی خانه ڪنار هم می خوابيدند. برای هم قصه می گفتند. گاهی وقت ها هم روی پشت بام می خوابیدند.
یڪ شب ڪه روی پشت بام خوابشان برده بود، باد یواش یواش آمد. بعد تند و تند آمد.
باد، طوفان شد. خانه را برد تو هوا، موشی و ببعی را سر داد بیرون.
صبح ڪه شد، طوفان خسته شد و رفت خوابید.
موشی بیدار شد. دید میان ڪوه، فقط خودش بود و ببعی. خانه نبود. موشی، ببعی را بیدار ڪرد و گفت:" ای وای! خانه ی ما ڪو؟!"
دوتائی دور و بر را خوب نگاه ڪردند. يڪ فيل فسقلی دیدند. فیل فسقلی داشت پائین ڪوه قدم می زد.
موشی گفت:" حتما این فسقلی خانه را برداشته. به جزاو ڪه ڪسی اینجا نیست."
ببعی گفت:" بيا برويم خانه را پس بگیرم!"
موشی و ببعی از ڪوه رفتند پائین. اما هر چی پائین تر رفتند، فیل بزرگ تر شد.
موشی ترسيد و گفت:" وای این ڪه فسقلی نیست! خیلی هم گنده است."
ببعی گفت:" پس حتمأ خیلی هم خطرناڪ است. بدو فرار ڪنيم !"
موشی و ببعی فرار ڪردند. پشت یڪ سنگ قایم شدند. اما فیل آنها را دید و گفت:" ديدم ڪجا قایم شدید."
دم موشی و ببعی از ترس لرزید. دوتائی در گوش هم گفتند:" وای حالا ما را پیدا می ڪند! وای با دماغ درازش پرت مان می ڪند پشت ڪوه!" و آمدند فرار ڪنند، اما فیل زودتر از آنها رسید.
موشی گفت:" غلط ڪردم. من خانه نمی خوام. خانه مال خودتان."
ببعی گفت:" من ڪه خیلی غلط ڪردم! اتاق من فقط مال شما!"
فیل خندید و گفت:" سُڪ سُڪ. دیدید گفتم پیداتان می ڪنم! حالا من قایم می شم، شما پیدام ڪنید."
موشی و ببعی اول تعجب ڪردند. دوم خوش حال شدند. سوم گفتند:" قایم موشڪ بازی؟! باشه، چَشم چَشم! فقط می شود به جای اینڪه شما را پیدا ڪنیم، خانه مان را پیدا ڪنیم؟"
فیل گفت:" باشد، برویم پیداش ڪنیم."
فيل، موشی و ببعی را یواش با خرطومش برداشت. سوارشان ڪرد. بعد بومب و بومب راه افتاد .
رفتند و رفتند. گشتند و گشتند. آن بالا را ڪه نگاه ڪردند، خانه را پيدا ڪردند. خانه، نوڪ ڪوه، روی یڪ درخت افتاده بود .
ببعی وموشی داد زدند:" اوناهاش! خانه اوناهاش!"
فيل، خانه را ڪه دید، گفت:" اين فسقلی به چه دردی می خورد؟"
موشی و ببعی گفتند:" می رويم توی آن زندگی می ڪنيم. می خوای تو هم بیای توش زندگی ڪنی؟"
فيل گفت:" ولی اینڪه قد من نیست!»
موشی و ببعی خنديدند و گفتند:" از اینجا فسقلی است. بیا بالا تا ببینی!"
فیل و ببعی و موشی رفتند بالا، بالا و بالاتر. خانه بزرگ شد، بزرگ و بزرگ تر.
نوڪ ڪوه ڪه رسیدند، فیل گفت:" وای این خانه ڪه فسقلی نیست. خیلی هم گنده است!" و آن را با خرطومش آورد پائین. بعد هم رفت توی خانه و با موشی وببعی زندگی ڪرد.
👫@majaleh_khordsalan
موش موشک و مسواکش - @mer30tv.mp3
6M
#قصه_شب
موش موشک و مسواکش
🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
👫@majaleh_khordsalan
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_شب
خالدِ شجاع و قهرمان
👫@majaleh_khordsalan
آموزش مرحله به مرحله نقاشی اتوبوس
#کاربرگ_نقاشی
〰〰〰〰〰〰〰
👫@majaleh_khordsalan
گرگ کجا مخفیشده است؟
#تست_هوش
#گرگ
#هوش_و_سرگرمی🧠
جواب تست هوش ساعت18:00 ارسال میشه😉
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با اعداد انگلیسی نقاشی به این آسونی! داریم مگ؟ 🤔
#بیاین_باهم_نقاشی_بکشم😁🖌
👫@majaleh_khordsalan