مجله خردسالان
#جواب_تست_هوش #چهره_پنهان #هوش_و_سرگرمی🧠 👫@majaleh_khordsalan
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
سلام وقت شما بخیر
تشکر بابت کانال خوبتون
از مطالب کانال در گروه آموزشی استفاده میکنم
جواب تست هوش گرگ مخفی رو اشتباهی با فایل نامرتبط قرار دادید
بچه های گروه تا حدودی جواب رو درست گفتند ولی جواب اصلی رو خودم توگروه گفتم،اما اگر تصویری بود بهتر متوجه میشدند.
✍️سلام مخاطب گرامی
ضمن تشکر و پوزش. اصلاح شد.
🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توپ و بادکنک 🎈
مناسب سنین بالای سه سال
#بازی
👫@majaleh_khordsalan
01-Madar Bozorg.mp3
1.91M
آهنگ کودکانه:
در مورد مادربزرگ
👫@majaleh_khordsalan
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶اجرای یه بازی بسیار ساده ولی بسیار قدرتمند
✅این بازی کمک می کنه که بچه ها مدیریت کردن کارهاشون رو یاد بگیرند و همه کارهاشون رو با برنامه ریزی انجام بدن. 👌
👈 روش بازی: 😍
اشکال رو به هم وصل کن جوری که خط ها بهم نخوره.
مناسب برای بالای 6 سال 👱👱♀
#بازی
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه مداد قشنگی درست کرد
#آموزش_کاردستی
👫@majaleh_khordsalan
لطیفه کودکانه
معلم از کاوه پرسید:
اگر دو دو تا بشه چهار تا، چهار چهار تا بشه شانزده تا، تو بگو شش شش تا چقدر می شه؟
کاوه با اعتراض جواب داد:
آقا انصاف داشته باشید. آسون آسون هاشو خودتون جواب می دهید، سخت هاشو باید من بگم.
👫@majaleh_khordsalan
Yalda Kodak 17.mp3
2.51M
آهنگ_کودکانه:
بلندترین شب سال ،یلدا
👫@majaleh_khordsalan
#داستان_کودکانه
💡🐻 کلید قد بلند 🐻💡
صبح خیلی زود مامان خرسه از خواب بیدار شد. رفت تو آشپزخونه و سبدش را برداشت.
خرس کوچولو لای چشمش را باز کرد و گفت: کجا می روی مامان؟
مامان گفت: می روم خوراکی برای صبحانه پیدا کنم. اگر بیداری تو هم بیا.
خرسی گفت: نه من می خوابم و مامان خرسی رفت.
خرسی رفت زیر پتو و خواست عروسکش را بغل کند و باز هم بخوابد اما عروسکش نبود.
خرسی گفت: هی کجایی، شیر عسل. اما جوابی نشنید.
زیر پتو تاریک بود هیچی پیدا نبود خرسی پتو را انداخت آن طرف و صدا زد:
شیر عسل، من خوابم میاد خسته ام. نمی خوام بازی کنم. هر کجا قائم شدی زود بیا بیرون.
اما باز هم جوابی نشنید . خرسی گفت: باشه نیا بیرون. خودم پیدایت می کنم.
خرسی از تختش آمد پایین دور و بر را نگاه کرد. اما خانه هنوز تاریک بود. خرسی رفت چراغ را روشن کند ولی قد کلید پراغ خیلی بلند بود دست خرسی به آن نمی رسید خرسی بالشش را آورد گذاشت زیر پایش. اما هنوز قد کلید بلند بود.
خرسی پتویش را از روی تخت کشید پایین و آورد جلو و بالش را گذاشت روی آن. خودش هم روی بالش ایستاد اما هنوز قدش بلند نشده بود.
خرسی خواست صندلی را از پشت میز غذا بیرون بکشد اما زور صندلی بیش تر از زور خرس بود. سر جایش محکم ماند و تکان نخورد.
خرسی خسته شد و گریه اش گرفت. نشست روی زمین و گفت: شیر عسل! من کوچولو ام. نه قدم می رسه و نه زورم. توی تاریکی نمی تونم پیدات کنم. چه جوری چراغ را روشن کنم؟
صدایی از پشت پرده یواش گفت: این که کاری نداره. لازم نیست چراغ را روشن کنی. فقط کافی است پرده ها را کنار بزنی.
خرسی خوشحال شد از جا پرید پرده ها را کنار زد نور آمد تو اتاق و همه جا روشن شد.
عروسک خرسی هم پیدا شد . شیر عسل پشت پرده نشسته بود.
خرسی گفت: شیر عسل چرا زودتر نگفتی؟
شیر عسل خندید خرسی هم ندید و گفت: حالا تو چشم بذار من قایم می شم.
👫@majaleh_khordsalan
من از حیوانات بزرگ نمیترسم
4.35M
#قصه_شب
من از حیوانات بزرگ نمی ترسم
👫@majaleh_khordsalan
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتن دالتونها
👫@majaleh_khordsalan
شعر کودکانه
زمین
خانم مربي ميگه: 👩
زمين يه توپ گرده! ⚽️
توپي كه دائم داره
دور خودش ميگرده...
يه توپ گرد و بزرگ
«زمين» كه ميگن، اينه 🌍
به قول خانم ما
اين كره زمينه 🌎
اين توپ خيلي بزرگ
دره و دريا داره 🌊🌊⛳️⛳️
زمستون و تابستون 🌞❄️
بهار زيبا داره 🌸
خانم رو تخته سياه 🖥
عكس زمينو كشيد 🌏
يا سر من گيج ميرفت
يا كه اونم ميچرخيد!
👫@majaleh_khordsalan