eitaa logo
مجله خردسالان
35.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
32 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قاصدک
دوست داری طب سنتی یاد بگیری و خودت اطرافیانت درمان کنی ؟؟؟؟🤩 بچه هات نمی زارن بری بیرون از خونه و یاد بگیری 🥺 ؟؟؟ تایم زیادی نداری بزاری برای رفت و آمد و شرکت در کلاس های حضوری ؟🤌 نگران نباش من بهت یاد میدم چطور توی خونه کنار بچه هات طب سنتی یاد بگیری😍😍😍 و برای خودت در آمد کسب کنی💃💃 فقط کافیه وارد بشی👌🏻👇🏻🏃‍♂️🏃‍♀️ https://eitaa.com/joinchat/2544959632C431da444a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😁 بازی سرعتی و هیجانی دو نفره هر رنگی که مادر پرتاپ میکنه باید توپش رو برداری و در ستون خودت بزاری 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از قاصدک
. سؤالای زنونه داری و روت نمیشه از کسی بپرسی ؟😔 مشکلات مامایی داری و نمیدونی چیکار باید بکنی؟😫 و تو کانالم کمکت میکنم که دغدغه هاتو برطرف کنی! تو لینک زیر درمان مشکلات شایع زنان و مامایی رو گفتم ؛ بیا ببین👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3917414670C18b2f6ec09 .
هدایت شده از قاصدک
‌ ❤️ لوازم قنادی ❤️ قیمتامون ارزونه چون مستقیم ازتولیدی میاد 😍😍 ✅مستقیم از لنج ⛴ ✅بدون واسطه ✅سبد خرید داریم 🛒🛒🛒 ✅تک به قیمت عمده💰 ✅ارسال ازقم به سراسرکشور✈️ حضوری هم داریم👇 http://eitaa.com/joinchat/2401370132C6af63fa9ed http://eitaa.com/joinchat/2401370132C6af63fa9ed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بجای ساختن موشکای قدیمی تنوع بده و این‌ جت زیبا با پرواز بلند رو همراه فرزندت بساز🤩 👫@majaleh_khordsalan
. آی قصه قصه قصه میوه‌ی کاج مناسب پنج تا شش سال روزی روزگاری در حیاط یک خانه‌ی بزرگ🏠 و قدیمی، یک درخت کاج🌲 زندگی می‌کرد. درخت، میوه‌های زیادی داشت. میوه‌ها مانند کلبه‌هایی سبز و گرد بر بلندای درخت کاج🌲 روییده بودند. میوه‌های کاج مانند کودکانی که به مادرشان چسبیده‌اند از شاخه‌های قوی و زبر درخت کاج🌲 آویزان شده بودند و هر روز بزرگتر می‌شدند. در بین میوه‌های کاج🌲، یک میوه‌ی کوچک بود که دلش می‌خواست هرچه زودتر بزرگ شود. او به خوبی می‌دانست که هرچه بزرگ‌تر شود رنگ سبزش به رنگ قهوه‌ای و جنس چوبی تبدیل می‌شود. او همیشه از بالای درخت🌲 بزرگ به پایین نگاه می‌کرد. یک حوض آبی بزرگ در وسط حیاط بود و یک ماهی قرمز کوچک در آن زندگی می‌کرد. میوه‌ی کاج همیشه از بالای درخت به ماهی قرمز 🐡خیره می‌شد. او آرزو داشت وقتی کاملا بزرگ و رسیده شد، از درخت جدا شود و به درون حوض بپرد تا ماهی قرمز 🐡را ببیند. میوه‌ی کاج خیلی دلش می‌خواست با ماهی قرمز🐡 دوست شود و بازی کند. روزها گذشت و پاییز🍁🍂 از راه رسید. برگهای درخت کاج🌲 یکی پس از دیگری به درون حوض می‌ریختند و میوه‌ی کاج هنوز هم منتظر بود تا از درخت کاج🌲 جدا شود. حوض پر از برگهای خشکیده‌ی کاج بود. میوه‌ی کاج دیگر نمی‌توانست ازبین برگهای خشکیده 🍁🍂کاج که به درون حوض ریخته بودند، ماهی قرمز را ببیند. تا اینکه یک روز ظهر با وزیدن یک باد🌬 خیلی تند، ناگهان میوه‌ی کاج از درخت جدا شد و با سرعت به درون حوض آب پرتاب شد. میوه‌ی کاج بلند فریاد می‌زد: آهای ماهی قرمز 🐡من دارم میام پیشت و یکهو شالاپ… به درون حوض افتاد… هوا سرد بود و باد🌬 می‌وزید. میوه‌ی کاج شروع به لرزیدن کرده بود. احساس می‌کرد چیزی درونش تکان می‌خورد. البته او دیگر میوه‌ی بزرگی شده بود. رنگش قهوه‌ای شده بود و پوست‌های چوبی‌اش از او محافظت می‌کردند. او که بی‌صبرانه به دنبال ماهی قرمز 🐡می‌گشت، فریاد زد: ماهی قرمز کجایی؟ من نمی‌تونم ببینمت. زود باش بیا تا ببینمت. ناگهان از لابه‌لای برگ‌‌های خشک🍁🍂 روی آب، ماهی قرمز سرش را بیرون آورد و فریاد زد: من اینجام میوه‌ی کاج، ایناها… منو ببین. میوه‌ی کاج و ماهی قرمز🐡 با هزار سختی خودشان را از بین برگ‌های خشکیده🍁🍂 روی آب عبور دادند و یکدیگر را بغل کردند. میوه‌ی کاج بعد از چند ثانیه دوباره متوجه چیزی درون خودش شد. درست بود انگار چیزی درونش تکان می‌خورد. حتی وقتی با ماهی قرمز 🐡بازی می‌کردند و بالا و پایین می‌پریدند همین احساس را داشت. میوه‌ی کاج بالاخره تصمیم گرفت تا چیزی را که احساس می‌کرد به ماهی قرمز🐡 بگوید. ماهی قرمز 🐡جلو آمد و به پهلوهای میوه‌ی کاج دست زد. او هم متوجه شده بود. انگار درون شکم میوه‌ی کاج چیزهای کوچکی قرار داشتند و تکان می‌خورند. ماهی قرمز 🐡ناگهان متوجه مساله عجیب و جالبی شد. روبه میوه‌ی کاج کرد و گفت: میوه‌ی کاج تو درون دلت پر از دانه است!! آره تو خودت یک میوه هستی اما درون لایه‌های بدنت پر از دانه‌های کوچولو هست. این دانه‌های کوچک بچه‌های تو هستند. میوه‌ی کاج که خیلی تعجب کرده بود، نگاهی به خودش انداخت و متوجه شد ماهی قرمز درست می‌گوید. درون بدنش پر بود از دانه‌های کوچک گرد که در لایه‌ایی مثل پر پروانه خوابیده بودند. ماهی قرمز گویی که یک دفعه کشف بزرگی کرده باشد به میوه‌ی کاج گفت: تو الان باید از حوض بیرون بروی و از دانه‌های خودت مراقبت کنی. تو حالا مادر آنها هستی. من می‌دانم که مادر از بچه‌هایش مراقبت می‌کند. ماهی قرمز به میوه‌ی کاج کمک کرد تا از آب بیرون برود و به روی زمین بنشیند. ماهی قرمز میوه کاج را محکم هل داد تا بیرون بپرد. یدفعه میوه‌ی کاج از حوض بیرون افتاد و دانه‌ها از بدنش بیرون پریدند…. میوه کاج از حال رفت. دوباره باد🌬 شروع به وزیدن کرده بود. باد با قدرت زیادی دانه‌های کوچولو را لابه‌لای خاک حیاط پرتاب می‌کرد. روزها به همین منوال گذشت. انگار میوه کاج به خواب عمیقی رفته بود. ماهی قرمز🐡 که شاهد تمام اتفاقات بود با خودش فکر کرد شاید بهتر باشد گاهی کمی آب 💦روی میوه‌ی کاج و دانه‌هایش بپاشد تا آنها بیدار شوند. میوه‌ی کاج ناگهان با چند قطره آب 💦از خواب🥱 پرید و وقتی چشمانش را به آرامی باز می‌کرد، چند جوانه‌ی ظریف و کوچک بالای سرش دید که مثل رشته‌هایی نازک و سرحال ایستاده بودند. جوانه‌ها اندکی سرشان را خم کردند و میوه‌ی کاج را دیدند که آرام آرام بیدار می‌شود. جوانه‌های زیبا و سرحال همه با هم گفتند: مادر جان بیدار شدی؟ میوه‌ی کاج از خوشحالی اشک درون چشمانش حلقه زد و از دیدن دانه‌های کوچکش که حالا تبدیل به جوانه‌های زیبایی شده بودند احساس غرور می‌کرد. او با صدایی لرزان از ماهی قرمز 🐡تشکر کرد و دوباره به خوابی عمیق و طولانی فرو رفت. 👫@majaleh_khordsalan
هدایت شده از قاصدک
آموزش واقعی😳✅ مـواد لـازم فقط مـایـع لباسشویی🤪❤️ ترفند ساخت نوشابه زرد 😍 ترفند ساخت جامدادی 😍 ترفند ساخت کاردستی 😍 ترفند ساخت لوازم خونه 😍 و هزاران ترفند کاربردی😍 ترفند ساختنش رو در کانال ترفند های جالب ببینید رایگان و با حجم کم😁👇🏽 🌈 https://eitaa.com/joinchat/1364721667C9f60ba056f🌈 https://eitaa.com/joinchat/1364721667C9f60ba056f من درست کردم عـااالی شده بود😍🔥☝️🏽
پرنده کوچولویی درجنگل - @mer30tv(1).mp3
4.07M
پرنده کوچولویی در جنگل 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👫@majaleh_khordsalan
سلام عزیزای دلم😍 پاشین که صبح شده صبحتون بخیر🌞🌻 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یک کارتن و چند مقوای رنگی کاردستی‌ ساعت که قطعا لازم هممون میشه رو برای فرزند عزیزتون درست کنید و تو یاد دادن ساعت کمکشون کنید🥰❤️ ‿︵‿︵‿︵‿︵‿︵‿︵‿︵‿︵‿ 👫@majaleh_khordsalan
هدایت شده از قاصدک
🔴 میخواید اسم‌تون اینطوری پشت خشت‌های طلای گنبد حرم امام حسین نوشته بشه؟ 😢 گنبد جدید امام حسین درحال ساخته و بعد از ماه مبارک نصب میشه. بمناسبت میلاد امام حسین میخوایم این هدیه معنوی رو بهتون بدیم که اسم‌تون رو پشت این خشت‌ها بنویسیم. خیلی حس جالبیه قرن‌ها اسم‌مون روی گنبد سیدالشهداء باشه، خودمون شاید دیگه تو دنیا نباشیم ولی اسم‌مون هست😭 عضو کانال زیر بشو و پیام پین شد رو بخون و ثبت نام کن👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0 جانمونی 😍👆👆
هر شکل را به سایه اش وصل کنید. ✔️ مناسب ۳ تا ۶ سال 〰〰〰〰〰〰〰 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاشی با نیم دایره آموزش اشکال هندسی(تلفیقی هنر و ریاضی) 👫@majaleh_khordsalan
هدایت شده از قاصدک
🎊💥🎇جشن بزرگ نیمه شعبان🎇💥🎊 امام صادق علیه السلام فرمودند : اگر کسی یک درهم خرج امام زمان(علیه السلام) کند آن یک درهم از دو میلیون درهم در سایر کارهای خیر فضیلتش بالاتر است. دعوت جهت مشارکت در برپایی جشن میلاد صاحب الزمان(عج الله)🙏 🗯 اطعام مهدوی 🗯 ایستگاه صلواتی 🗯 جشن و نورافشانی 🗯 غرفه های فرهنگی 🗯 جهاد تبیین ✨ شما هم می توانید دربرپایی مراسم جشن شعبانیه به هر میزان که توان دارید سهیم باشید. شماره کارت جهت واریز نذورات و کمک های مردمی 6037997750012768 به نام هیئت مذهبی غدیریه •┈┈••✾••┈┈• 💠 @ghadiriyeh110 💠
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂 به اهالی بپيونديد 😂 بی تعصب وارد شو 😡 🙊‌ تَهِ خنده س😂😂 http://eitaa.com/joinchat/549584896C6b82398c7b http://eitaa.com/joinchat/549584896C6b82398c7b 100 ممبرهزارنفر اتفاقی نیست ⛔️ 😂😁 😂محشرهههههه ☝️😁😉 😝روحیم کلی عووووووض شد😍😜
(ع) مامون سوار بر اسب بود.همراهانش دنبال او به طرف شکار گاه می رفتند. مردم از لای در و دریچه خانه مامون و همراهانش را نگاه می کردند. بعضی ها هم با شیرینی و شربت از آن ها پذیرایی می کردند. ماموران راه را برای مامون باز می کردند تا راحت از کوچه ها بگذرد. مامون هم با غرور به مردم نگاه می کردند و از تعظیم و احترام آن ها لذت می برد. آن ها همین طور که از کوچه ها می گذشتند به کوچه پهنی رسیدند. چند تا از بچه محل توی کوچه بازی می کردند در میان آن ها امام جواد(ع) هم بود. صدای اسب و ماموران به گوش بچه ها خورد. یکی از بچه ها با ترس گفت: وای خلیفه، خلیفه دارد می آید. چند مامور که جلوتر از خلیفه بودند خودشان را به بچه ها رساندند. بچه ها از ترس پا به فرار گذاشتند اما جواد بدون ترس سر جای خود ایستاد. مامون با تعجب به کودکی که سر جایش ایستاده بود نگاه کرد جلو رفت و همان طور که سوار بر اسب بود پرسید: تو چرا با دیگران فرار نکردی؟🐎 امام جواد(ع) با اعتماد به نفس گفت: من که اهی نکرده ام که لازم باشد فرار کنم. با این حرف جواد، روی پیشانی مامون چند خط افتاد. ابروهایش از خشم گره خورد و سرش را پایین انداخت و گفت: خواب امام جواد(ع) گفت: راه تنگ نبود که با فرار خود راه را برای تو باز کنم. از هر کجا که می خواهی می توانی بروی. مامون خلیفه بود و آدم ها ازاو حساب می بردند. حالا برای اولین بار کودکی جلوی او ایستاده بود و با شجاعت حرف می زد. با تعجب پرسید: تو کیستی؟ امام جواد(ع) گفت: من محمد پسر علی پسر موسی ابن جعفر پسر محمد پسر علی علیه السلام هستم. 👫@majaleh_khordsalan
26-golhaye-chadore-donia.mp3
10.81M
اسم قصه: قصه صوتی گل‌های چادر دنیا 🍬 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال 👫@majaleh_khordsalan