eitaa logo
مجله خردسالان
35.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
32 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
در زمان قدیم دهکده ای🏘🏡 بود که بیشترین محصول گندم 🌾🌾را داشت. روزی آفت وحشتناکی به گندم های این دهکده زد. معلم تنها 👨‍🏫مدرسه آن دهکده شاگردانش را صدا زد و به آنها گفت من دوستی دارم که در دهکده ای🏘🏡 دیگر زندگی میکند. او راه از بین بردن این آفت را بلد است. باید یکی از شما را به همراه نمونه گندم آفت خورده پیش او بفرستم تا راه نجات از این مشکل را بیابد و ساختن سم آفت کش را به شما یاد بدهد. حالا چه کسی داوطلب انجام دادن این کار است؟ زرنگ ترین شاگرد🧑 کلاس گفت که من انقدر باهوشم که میتوانم سریع روش ساختن سم را یاد بگیرم و برگردم. من میروم. معلم 👨‍🏫قبول کرد اما گفت من یکی از شاگردان معمولی کلاس را نیز همراه تو میفرستم تا تنها نباشی. مراقب او باش. آنها فردا صبح به سمت دهکده ی دیگر حرکت کردند و بعد از چند هفته برگشتند. همه منظر بودند تا داستان را بشنوند و نحوه ی ساختن سم را یاد بگیرند. شاگرد زرنگ🧑 گفت که از ترکیب چند ماده ی ساده میتوانیم سم را بسازیم و آفت را ازبین ببریم و سپس چند ماده را باهم مخلوط کرده و روی مزارع 🌾🌾🌾پاشید. اما نه تنها آفت ها از بین نرفتند بلکه بیشتر شدند. این بار معلم👨‍🏫 شاگرد معمولی👦 را صدا زد و خواست که هرچه به یاد دارد را بگوید. او کامل و دقیق مرحله به مرحله از تمیز بودن ظرف سم و اندازه ی دقیق مواد تا زمان آب ندادن به مزرعه🌾🌾 را برایشان شرح داد. اینبار سم را ساختند و روی مزرعه ها پاشیدند, بعد از مدتی آفت گندم ها🌾🌾 از بین رفت. همه با تعجب از معلم👨‍🏫 سوال کردند که چطور ممکن است که روش شاگرد زرنگ عمل نکرده باشد اما شاگرد معمولی توانسته باشد روش درست را یاد بگیرد؟ معلم👨‍🏫 گفت شاگرد زرنگ به هوش خودش مغرور شده بود و به آموزش دوست من زیاد دقت نکرده بوده است، چون فکر میکرده که با هوش زیاد خود میتواند از پسش بربیاید. اما شاگرد👦 معمولی با دقت کافی و پشتکار زیاد توانست بخوبی سم آفت کش را یاد بگیرد 👫@majaleh_khordsalan
بادکنک های رنگی_صدای اصلی_220763-mc.mp3
9.8M
🎈 بادکنک های رنگی 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👫@majaleh_khordsalan
سلام صبحتون بخیر👋🏻 من امروز هوس کردم شبیه موز بشم😁 👫@majaleh_khordsalan
نقاشى با اشكال هندسى(فارسى) 😁🖌 👫@majaleh_khordsalan
آی قصه قصه قصه ‍ 🐸☘ قورباغه ساده دل ☘🐸 قصه ای کودکانه و آموزنده درباره فریب خوردن یکی بود یکی نبود،غیر از خدا هیچ کس نبود. در کنار رودخانه ای بزرگ و پرآب قورباغه ای🐸 زندگی می کرد که بسیار ساده بود و همیشه حرف دیگران را خیلی زود باور می کرد و فکر می کرد که آنها راست می گویند. قورباغه🐸 ساده هر روز روی تنه درختی می نشست و به دور و برش نگاه می کرد. یک روز وقتی آقا گنجشکه از بالای سر قورباغه 🐸پرواز می کرد با خودش فکر کرد قورباغه را اذیت کند. این بود که رفت و روی شاخه درختی در نزدیکی قورباغه نشست و جیک جیک کنان گفت: «سلام آقا قورباغه… چه روز قشنگی است.» قورباغه🐸 سرش را بالا گرفت و به گنجشک نگاه کرد و گفت: «بله روز خیلی خوبی است.» گنجشک گفت: «من حالم خیلی خوب است و احساس خوشحالی می کنم، ولی انگار تو بیمار شده ای! آیا این طور است؟» قورباغه 🐸با ناراحتی به بدنش نگاه کرد و گفت: «تو چرا چنین حرفی را می زنی؟» گنجشک بال هایش را به هم زد و گفت: «مگر چشمهایت خوب کار نمی کند؟ نمی توانی رنگ بدنت را که سبز است ببینی؟» قورباغه به بدن سبز رنگ خودش فکر کرد با تعجب پرسید: «مگر چه عیبی دارد که بدن من سبز رنگ باشد؟» گنجشک با بازیگوشی گفت: «خوب این علامت بیماری است دیگر! مگر پوست مرا نمی بینی؟ می دانی چرا سبز نیست؟… چون سالم هستم. در صورتی که مال تو سبز است و این نشان می دهد که تو بیماری!.» قورباغه 🐸وقتی این حرف را شنید، خیلی ناراحت و نگران شد و ساکت و غمگین سر جایش نشست. قورباغه🐸 روی تکه چوبی که در زیر بدنش قرار داشت دراز کشید و شروع کرد به گریه کردن و از خودش پرسید: برای اینکه بار دیگر حالم خوب بشود باید چکار کنم؟» او همین طور که گریه می کرد به همراه جریان آب رودخانه🌊 به جلو رفت. صدایش به گوش جغد🦉 عاقلی که روی شاخه درختی🌳 لانه داشت رسید. جغد وقتی صدای گریه آقا قورباغه🐸 را شنید، از درخت🌳 پایین آمد و به طرف او رفت و گفت: «چه شده آقا قورباغه؟ برای چه گریه می کنی؟» آقا قورباغه🐸 سرش را بالا گرفت و به جغد🦉 نگاه کرد و گفت: «ای بابا دست به دلم نگذار که خیلی ناراحتم.» جغد جلوتر آمد و گفت: «خوب بگو چه شده است و برای چه ناراحتی!؟ شاید من بتوانم به تو کمک کنم.» قورباغه🐸 همان طور که گریه می کرد گفت: «من بیمار شده ام و برای همین خیلی ناراحت هستم، چون نمیدانم چه کار کنم تا حالم خوب بشود.» جغد 🦉عاقل پرسید: «تو از کجا فهمیده ای که بیمار شده ای؟» قورباغه به بدن خود اشاره کرد و گفت: «مگر نمی بینی که تمام بدنم سبز رنگ شده است. پس بیمار هستم.» جغد🦉 وقتی این حرف را شنید تعجب کرد و پرسید: «چه کسی به تو گفته که رنگ سبز نشانه بیماری است؟ » قورباغه🐸 با ناراحتی گفت: «گنجشک این حرف را زد.» جغد🦉 عاقل با شنیدن این حرف فهمید که گنجشک می خواسته قورباغه🐸 را ناراحت کند. جغد🦉 کمی آرام شد و گفت: «آقا قورباغه به برگ های درخت نگاه کن! آیا آنها سبز نیستند؟» قورباغه🐸 نگاهی به برگ های درخت انداخت و گفت: «درست است.آنها سبز هستند.» جغد باز هم پرسید: «چمن ها چه؟ آیا آنها هم سبز رنگ هستند یا نه؟» قورباغه 🐸نگاهی به چمن های اطراف رودخانه انداخت و گفت: «بله…بله. آنها هم سبز رنگ هستند.» جغد🦉 دانا گفت: «خوب حالا به من بگو آیا درخت ها 🌳🌲و چمن ها بیمار هستند؟» قورباغه 🐸پس از لحظه ای گفت: «خیر، آنها شاداب و سرحال هستند.» جغد🦉 بال هایش را برهم زد و گفت: «آفرین.. حالا همه چیز را فهمیدی. و تو هم بیمار نیستی، بنابراین دیگر نباید ناراحت باشی.» او این را گفت و از آنجا رفت. قورباغه🐸 که دیگر فهمیده بود بیمار نیست شروع به رقصیدن و آواز خواندن کرد و پشت سر هم می گفت: «رنگ سبز بهترین رنگ روی زمین است!رنگ سبز بهترین رنگ روی زمین است!» و این در حقیقت همان صدای «قور، قور» است که تمام قورباغه ها🐸 از دهانشان خارج می کنند، چون می خواهند بگویند که بیمار نیستند و رنگ سبز بدنشان خیلی هم قشنگ و خوب است. 👫@majaleh_khordsalan
کاکتوس و جوجه تیغی - @mer30tv.mp3
3.87M
کاکتوس و جوجه تیغی 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👫@majaleh_khordsalan
عجب خواب عمیقی😘 شب همگی بخیر😘😍 👫@majaleh_khordsalan
سلام گل گلای من🌺🌻 صبحتون بخیر 🌞😍 امروزم با کلی کارتون و بازی و کاردستی اومدم پیشتون😘 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این تمرین عالی رو ببینید و بعد حتما کپشن رو بخونید👇 دوتا از مهارتهای بسیار مهمی که قبل از ورود به دبستان در کودک باید تقویت بشه مهارت دستورزی و تمرکز کودک هست کودکانی که دچار کند نویسی میشن و یا از نوشتن فراری هستن و تمریناتشون رو به خوبی انجام نمیدن بزرگترین دلیلش دستورزی پایین که باعث خستگی دست کودک میشه و عدم تمرکز هست پس خیلی مهم هست که روی این دو مهارت فرزندمون قبل از ورود به مدرسه کار کنیم صفحه دوخت و گره زدن یکی از فعالیت هایی هست که هم باعث تقویت دستورزی میشه و هم بسیار دقت و تمرکز کودک رو بالا میبره 👫@majaleh_khordsalan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👶🏻 ناهار مقوی و برای افزایش رشد مغز کودک🐟 ✨مواد لازم: 🔸برنج 🔸کدو سبز 🔸ماهی که میتونین به جاش مرغ آب پز بندازین 🔸روغن زیتون اضافی ماهی از ۷ ماهگی مجازه ولی به مقدار کم نه خیلی زیاد و یا هرروزه 😱به هیچ عنوان به بچه تن ماهی ندید که به دلیل داشتن سرب خیلی خیلی ضرر داره❌ 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎈 ⛳️ ببین و بساز 👀👌 زبون قورباغه رو در بیارین و دورهمی با بچه ها بخندین 🤣 👫@majaleh_khordsalan
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌸آهای بچه ی باهوش 🌱نماز بخون همیشه 🌸هرکی نماز بخونه 🌱آره برنده می شه 🌸مهدی صاحب زمان(علیه السلام) 🌱چه حرف خوبی فرمود 🌸با نماز شماها 🌱شیطونه می شه نابود 👫@majaleh_khordsalan
🦉یک هدهد و صد جغد روزی روزگاری هدهد دانا در یک دشت بزرگ پرواز می کرد. او خبر مهمی از پشت کوه های بلند آورده بود و باید هر چه زودتر خبر مهم را به مردم شهر می رساند. او تمام روز را پرواز کرد. وقتی حسابی خسته شد، روی شاخه های یک درخت پیر و بزرگ نشست تا استراحت کند. هوا کم کم داشت تاریک می شد. چند جغد سرهایشان را از سوراخ های درخت بیرون آوردند. یکی از آنها از هدهد پرسید: دشمن ما رفت؟ راحت شدیم؟ هدهد با لبخند گفت: هیچ کس اینجا نیست. نگران نباشید. جغدها یکی یکی از لانه هایشان بیرون آمدند. آنها با خوشحالی دور هم جمع شدند و به هدهد گفتند: تو هم امشب پیش ما بمان. هدهد گفت: خیلی کار دارم ولی حسابی خسته ام. آنها یک لانه بزرگ به هدهد دادند گفتند: برو کمی استراحت کن. پیرترین جغد گفت: ما تمام شب بیداریم. هر وقت خواستی به جمع ما بیا تا دور هم بنشینیم و حرف بزنیم. پرنده‌ی خبر رسان حتما حرف های زیادی برای گفتن دارد. هدهد تا نزدیکی سحر خوابید. جغدها به شکار رفتند و مقداری غذا جمع کردند. به همه جا سر زدند و کارهایشان را انجام دادند. هدهد از خواب بیدار شد. پرهایش را مرتب کرد. مقداری دانه خورد و نمازش را خواند. او کم کم برای ادامه سفرش آماده شد. جغدها دور او جمع شدند و مشغول حرف زدن شدند. یکی از جغدها گفت: اگر دوست داشته باشی می توانی اینجا بمانی. هم لانه اضافه داریم هم غذا زیاد است. هدهد گفت: کارهای مهمی دارم. کارهایی که از خوردن و خوابیدن مهم تر است. جغد پیر گفت: حتما خیلی خیلی مهم است که حتی موقع آمدن دشمن هم به پرواز و سفرت ادامه می دهی. هدهد گفت: دشمن؟ کدام دشمن؟ من که کسی را ندیدم. جغد پیر گفت: چطور دشمن به آن بزرگی و بی رحمی را ندیدی؟ او نه فقط با جغدها که با همه دشمن است. هدهد سری تکان داد و به دور تا دورش نگاه کرد. جغد دیگری گفت: همان خورشید اذیت کن را می گوید. همان کسی که همه جا را تاریک کرده است. هدهد با تعجب گفت: تاریک؟ خورشید همه جا را تاریک کرده است؟ خورشید که همه جا را روشن می کند و به همه کمک می کند. جغدی جلوتر آمد و گفت: موقعی که پرواز می کردی سرت به جایی خورده یا دیوانه شده ای؟ خورشید همه را اذیت می کند با آن نور بد و زیادش. وقتی خورشید باشد ما هیج جا را نمی بینیم. هدهد لبخند زد و گفت: مشکل از چشم های شماست نه نور خورشید. شما آن قدر در تاریکی مانده اید که چشم هایتان روزها کور می شود. اگر تلاش کنید چشم هایتان درست می شود. جغدی از شاخه بالایی درخت گفت: وقتی خورشید ظالم باشد، آن قدر همه جا گرم می شود که مجبوریم همه اش داخل لانه بمانیم. هدهد گفت: اگر گرمای خورشید نباشد نه درخت ها رشد می کنند که لانه بسازید و نه گیاهی رشد می کند. آن وقت همه حیوانات می میرند. شما هم از گرسنگی می میرید. جغدها به همدیگر نگاه کردند و گفتند: این پرنده دارد از دشمن ما طرفداری می کند. ما نمی توانیم اجازه بدهیم کسی از خورشید حمایت بکند. جغد پیر جلو آمد و گفت: یا تو هم مثل ما از خورشید متنفر می شوی و به او حرف های بد می زنی یا وقتی هوا روشن شد، تو را جلوی خورشید می اندازیم تا تو را نابود کند. هدهد به جغدهای دیگر نگاه کرد. چند تا جغد جلو آمدند و چند بار پشت سر هم به او نوک زدند. هدهد با صدای بلند گفت: هر کسی برود دنبال راه خودش. من دیگر کنار دشمنان خورشید نمی نشینم شما هم دیگر با دوستان خورشید، دوستی نکنید. خورشید از پشت کوه های بلند طلوع کرد. جغد ها به داخل لانه هایشان فرار کردند. هدهد بال هایش را باز کرد و پرواز کرد. 🌸نویسنده : حسین مجاهد 👫@majaleh_khordsalan
گرگی در لباس میش - @mer30tv.mp3
3.53M
گرگ در لباس میش 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👫@majaleh_khordsalan
هدایت شده از قاصدک
‼️دیگه دغدغه مانتوی پوشیده و شیک نداشته باش بانو به خاطر اینکه👇👇👇.... 💯میخوام یکی از متفاوت ترین فروشگاه حجاب رو بهتون معرفی کنم😍👏👏👏👏 بورس انواع عبا و مانتوی پوشیده و چادر مشکی😇 🔴مستقیم از تولیدی،با ضمانت مرجوع و تعویض 🔴📝امکان خرید اقساطی 🔴🛍فروشگاه حضوری در کرج و تهران همین الان با ما همراه شو که ضرر نمی کنی ☺️👇 https://eitaa.com/joinchat/223346877C929d3d2345
سلام گلای زندگی پاشین که صبح شده🌻🌞 صبحتووووون بخییییر😊😊 👫@majaleh_khordsalan