بازی بی موقع - @mer30tv.mp3
3.43M
#قصه_شب
بازی بی موقع
🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱
👫@majaleh_khordsalan
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آی قصه قصه قصه
«غصه دل غازی»
#کلیپ_قصه
👫@majaleh_khordsalan
سلام گلهای زندگی😘👦👧
صبحتون به خیر باشه فرشته های قشنگم🌞🌻
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با در بطری گل درست کنید.
#کاردستی
👫@majaleh_khordsalan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️از اين فينگيلي هاي جذاب و خوشمزه و مقوي ميتونين براي ميان وعده كوچولوهاتون درست كنين🤌🏻
🔴آب هر ميوه اي كه بخوايين میتونید استفاده کنید.ديگه به جاي ژله و پاستيل هاي بازاري كه پر از رنگ مصنوعيه با آبميوه هاي طبيعي از اين خوشمزه ها درست كنين.
✨مواد لازم:
▫️يك ليوان آب ميوه
▫️يك قاشق و نصف نشاسته
▫️پودر نارگيل يا پودر مغزها
✅طرزتهيه:
يك ليوان آبميوه ي طبيعي رو با يه قاشق و نصف نشاسته قاطي كنين بذارين رو حرارت تا وقتيكه غليظ بشه براي سنين بالاتر دوست داشته باشين ميتونين يه كم شكر اضافه كنين بعد داخل ظرف بريزين بذارين يخچال كه خنك بشه بعد يه چاقو رو چرب كنين و مربعي برش بزنين و بعد توي پودر نارگيل ( يا پودر مغزها )
بغلتونين و بدين ني ني هاتون نوش جان كنن☺️
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افزایش تمرکز
افزایش دقت
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_کودک
عبور از بین موانع متحرک
تعدادی بطری آب معدنی رو آب کنید و اون ها رو آویزون کنید و یک در میون تکون بدید.
بچه ها باید بدون برخورد با اون ها به صورت زیکزاکی از بینشون عبور کنن.
می تونید یک طناب رو از یک نقطه به نقطه دیگه ببندید و بطری ها رو در سر تا سر طناب ببندید و آویزون کنید.
👈🏻این بازی سرعت عمل و دقت زیادی رو میطلبه .
مناسب 5 سال به بالا
👫@majaleh_khordsalan
#قصه_کودکانه
توپ تیغ تیغی🦔
موکی، میمون کوچولویی بود. توی جنگل راه می رفت که چشمش به یک توپ عجیب افتاد. یک توپ که روی آن پُر از خارهای تیز بود. موکی به توپ خاردار دست زد. خارها به دستش فرو رفتند.
موکی دستش را عقب کشید و با پایش به آن توپ ضربه ای زد. خارها به پایش فرورفتند و او جیغ کشید. موکی خیلی دلش می خواست توپ خاردار را با دست هایش بگیرد. او باز هم به توپ دست زد. خاری از توپ جدا شد و در دستش فرو رفت و او باز هم جیغ کشید.
مادرش که روی درختی مشغول چرت زدن بود، صدای او را شنید. از درخت پایین آمد و به سوی موکی رفت. موکی هنوز کنار توپ ایستاده بود.
می خواست با پا به آن ضربه بزند. مادر موکی او را دید. با تعجب پرسید: «موکی جان، چه کار می کنی؟ جوجه تیغی را اذیت نکن! بگذار به خانه اش برود!» موکی گفت: «مامان! این یک توپ است، می خواهم با آن بازی کنم. اما تیغ دارد و اذیتم می کند.»
مادر موکی با خنده گفت: «نه عزیزم! این توپ نیست. این یک جوجه تیغی است که از ترس تو به شکل گلوله خار در آمده. اگر به او دست بزنی، خارهایش جدا می شوند و به دستت فرو می روند و زخمی می شوی.»
موکی از جوجه تیغی دور شد و کنار مادرش ایستاد. جوجه تیغی به آرامی حرکت کرد و به راهش ادامه داد. موکی و مادرش آن قدر به جوجه تیغی نگاه کردند تا رفت و از آن ها دور شد.
آن وقت مادر موکی گفت: «تیغ های جوجه تیغی خیلی شُل هستند. وقتی حیوانی بخواهد او را چنگ بزند، تیغ ها از پوست جوجه تیغی جدا می شوند و به بدن آن حیوان فرو می روند.
گاهی وقت ها هم جوجه تیغی با چرخاندن دمش، چند تا از تیغ هایش را به طرف آن ها پرتاب می کند.» آن روز موکی فهمید که جوجه تیغی برای دفاع از خودش، از تیغ های بدنش استفاده می کند. نویسنده:مهری طهماسبی دهکردی
👫@majaleh_khordsalan
Audio_781577.mp3
7M
قصه شب☆
📙مرغی که تخم طلا می کرد ....مرد
📚از کتاب :مثل ها
🎙گوینده ؛سارینا اژگان
#قصه_صوتی
👫@majaleh_khordsalan
سلام صبح قشنگتون بخیر😍
امروز قرار دارم با دوستام❤️ باید زودتر حاضر بشم😶
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️این شعر کودکانه؛ مفهوم کودکانهای از دعای سلامتی امام زمان عج هست
با نام و یاد خدا
میخوایم بخونیم دعا
دعا برای ظهور
سلامتی مولا
امام آخر من
او حجه بن الحسن عج
سلام حق بر او و
امامای خوب من
این ساعت و همیشه
خدا نگهدارش باش
حفظش کن از بدیها
راهنما و یارش باش
تا برسه به مقصد
به او کمک کن خدا
تا روزی که میرسیم
ما به حضور آقا
زمین پر از گل بشه
زیر پاهای امام
عمر طولانی شونو
خداجون از تو میخوام
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی زیبای رنگی باکاغذرنگی
#کاردستی
👫@majaleh_khordsalan
🔸️شعر هندوانه
🌸میوهی هندوانه
🌱بخر، بِبَر به خانه
🌸تو گرمای تابستون
🌱دوای جسم و جانه
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی خورشید آموزش اعداد☀️
یه کار آموزشی و جذاب و ساده و کاربردی برا اعداد و... 😍
#کاردستی
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چقدر خوردنیه🥰 شیکمشو ببین😍
👫@majaleh_khordsalan
#قصه_روز
نی نی تنبل
ی نی و مامان می خواستن با هم برن خونه ی مامان بزرگ . مامان، نی نی رو بغل کرده بود ولی نی نی دوست داشت خودش راه بره. نی نی اشاره می کرد به زمین و غر می زد .مامان نی نی رو روی زمین گذاشت و گفت حالا بدو برو. نی نی یه خورده رفت ولی یه دفعه یه گنجشک توی کوچه دید و ایستاد و تماشا کرد. مامان حواسش به گنجشک نبود. هی صدا می زد نی نی بیا دیگه چرا وایسادی؟ نی نی با انگشتش گنجشکو به مامان نشون داد ولی مامان بازم گنجشکو ندید . مامان خسته شد و گفت وای نی نی چرا راه نمیای خسته شدم. گنجشک پرید و رفت . نی نی دوباره دنبال مامان راه افتاد .
نی نی چند قدم بدو بدو رفت ولی یه دفعه یه سنگ کوچولو رفت توی کفشش. نی نی وایساد و دیگه راه نرفت .مامان دست نی نی رو گرفت و کشید و گفت بچه چرا راه نمیای؟ نی نی گفت آخ آخ . و هی کج کج راه رفت . مامان خم شد پای نی نی رو ببینه. ولی وقتی کفش نی نی رو دراورد سنگه خودش افتاد . به خاطر همین مامان سنگو ندید گفت نی نی پات که سالمه . کفشات هم تمیزن . آخه چرا اذیت می کنی راه نمی ری ؟
نزدیک خونه ی مامان بزرگ که رسیدن مامان در زد ولی نی نی یه مورچه اسبی روی زمین دید و نشست و می خواست اونو بگیره . مامان رفت تو خونه مامان بزرگ و هی صدا زد نی نی بیا دیگه نی نی چرا نشستی رو زمین . نی نی چقد امروز تنبلی !
نی نی هی مورچه اسبی رو به مامان نشون می داد و می گفت ای … ای … ای
مامان اومد ببینه نی نی چی می گه و به چه چیزی اشاره می کنه . ولی وقتی مامان اومد مورچه اسبی رفت توی سوراخ دیوار .
مامان هر چی نگاه کرد هیچی ندید. دیگه خسته شد و نی نی رو بغل کرد و برد تو .
نی نی دوست داشت هنوز با مورچه اسبی بازی کنه و هی جیغ می زد و پاهاشو تکون می داد. مامان توجهی نکرد و نی نی رو برد و گذاشت تو بغل مامان بزرگ و گفت وای عزیز از دست این بچه ی تنبل خسته شدم .همش می خواد یه جا وایسه یا بشینه .
مامان بزرگ نی نی رو بغل کرد و بوسید و گفت قربون نی نی تنبل خودم برم . نی نی خندید و خودشو برای مامان بزرگ لوس کرد.
اون روز نی نی تا شب خونه ی مامان بزرگ بازی و شیطونی کرد و به مامانش نشون داد که تنبل نیست.
👫@majaleh_khordsalan
صد بار بنویس - @mer30tv.mp3
3.38M
#قصه_شب
صدبار بنویس
😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون
ماجراهای ریرا
این قسمت:دست دوست ریرا شکسته
👫@majaleh_khordsalan
سلام صبحتون بخیر😘😍
من پاشدم ولی مامان خانم هنوز خواب تشریف دارند😁
👫@majaleh_khordsalan