#قصه_کودکانه
🌼قاصدک مهربان
یک روز در یک دشت بی آب و علف پینه دوزی زندگی می کرد، او بسیار لاغر شده بود چون غذایی برای خوردن نمی توانست پیدا کند، او توان پرواز کردن هم نداشت که محل زندگی خود را تغییر بدهد، چون در یک اتفاقی یکی از بال های خود را از دست داده بود.
روزی که سخت مشغول پیدا کردن غذا بود به گل قاصدک رسید، به او سلامی کرد و گفت: چه گل های قشنگی، در این دشت بی آب و علف چگونه زندگی می کنی؟
قاصدک گفت پینه دوز عزیزم، من دارم برای سفری بزرگ خودم را آماده می کنم و منتظر بادی هستم تا به سرزمین های جدیدی بروم و همه جا را ببینم.
پینه دوز فکری به سرش زد و به گل قاصدک گفت: می توانم سوار یکی از گل های تو شوم و با تو پرواز کنم؟ قاصدک گفت: بله که می توانی پس خودت را آماده کن که باد شدیدی در راه است.
او سوار گل شد و باد شروع به وزیدن کرد، قاصدک گفت محکم مرا بگیر تا سقوط نکنی، پینه دوز از اینکه دوباره توانسته بود روزها بر فراز آسمان ها پرواز کند و از بالا همه چیز را ببیند بسیار خوشحال بود.
آن ها از دریاها و دشت ها گذر کردند تا اینکه باد قدرتش کم تر شده و قاصدک روی جنگلی بزرگ فرود آمد، پینه دوز بسیار شاد بود از اینکه توانسته بود خودش را از آن بیابان بی آب و علف بیرون بکشد و به منطقه ی جدیدی بیاید و زندگی تازه ای را آغاز کند.
او از قاصدک بسیار تشکر کرد، قاصدک با مهربانی پینه دوز را در آغوش گرفت و خود را برای سفر بعدی آماده کرد و از او خداحافظی کرد. پینه دوز هم برای یافتن غذا و ساختن خانه ی جدیدش وارد جنگل زیبا شد.
🌸🍂🍃🌸
👫@majaleh_khordsalan
412282_231.mp3
15.9M
#قصه_کودکانه
اسم قصه: قصه صوتی هلی هیولا🍬
گروه سنی: ۱ تا ۷ سال
👫@majaleh_khordsalan
32.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
بره ناقلا
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼سلام صبح چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ بخیر
🌸کافیست صبح که
🌼چشمانت را باز میکنی
🌸لبخندی بزنی جانم
🌼صبح که جای خودش را دارد
🌸ظهر و عصر و شب هم بخیر میشود
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش ساخت
قایق موتوری با بطری 🚤
بله به همین راااااااااااااااااحتی 😉
#کاردستی
👫@majaleh_khordsalan
#شعر_کودکانه
این روزا خونهی ما
بوی عجیبی داره
مامان داره رو دیوار
پارچه سیاه میزاره
میگم مامان این چیه؟
واسه چی این رنگیه؟
مامان با مهربونی
میگه عزیز مادر
پیامبر خوب ما
داشته یه دونه دختر
از اسمای قشنگش
فاطمه، زهرا، کوثر
این بانوی مهربون
بعد باباش غریب شد
به دست آدم بدا
زخمی شد و شهید شد
این پارچههای سیاه
چادر خاکیشونه
که یادگار مونده از
بانوی بی نشونه
#ایام_فاطمیه
〰〰〰〰〰〰〰
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌
موجودات دریایی🐢🐠🐳⭐️🌊
نقاشی آسون اَسب دریایی _ ماهی _ ستاره دریایی _ عروس دریایی _ نهنگ _ لاک پشت
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی دقت تمرکز
💥وسایل مورد نیاز:
✅شیشه نوشابه یا بطری هم شکل
✅سیخ چوبی
#بازی
👫@majaleh_khordsalan
لوحه نویسی
✔️ مناسب ۴ تا ۶ سال
#کاربرگ_نوشتاری
#تمرین_مهارت_نوشتاری
#هماهنگی_چشم_دست
#افزایش_مهارت_دیداری
〰〰〰〰〰〰〰
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی توپ تنیس و شانه تخم مرغ😁
#بازی
👫@majaleh_khordsalan
بره ی آواز خوان - @mer30tv.mp3
4.64M
#قصه_شب
بره ی آواز خوان
😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱
👫@majaleh_khordsalan
14.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
کارتون میگ میگ
👫@majaleh_khordsalan
سلام صبح به خیر😘😍❤️
ایشون شنیده نور آفتاب ویتامین داره اومده کلی ویتامین دریافت کنه😂😂😂
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرتاب توپ با طناب
✔️ مناسب ۳ سال به بالا
#بازی_حرکتی
#نشانه_گیری
#هماهنگی_چشم_دست
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیوان مورد علاقه کوچولوت چیه ؟! بگو تا نقاشیش رو بکشم😍
#آموزش_نقاشی
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی خلاقانه 💚
🎈🎊 😍🤩
👫@majaleh_khordsalan
Ghahremanane-Ashegh128.mp3
3.94M
آهنگ کودکانه
قهرمانان عاشق
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 نماهنگ بسیار زیبای فاطمیه
دنیام فاطمه💚
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد گرفتیم با اعداد نقاشی ساده بکشیم 😍😍
#آموزش_نقاشی
👫@majaleh_khordsalan
#قصه_شب
موش دانا
یه جنگلی بود که درختان آن روز به روز افسرده می شد، آب چشمه هایش کمتر و کمتر می شد. در این جنگل موشی بود که خیلی جاها سفر کرده بود و چون خیلی باهوش بود هر چه را می دید سعی می کرد آن را به تجربیات خود اضافه کند و آن را یاد بگیرد. به همین دلیل اطلاعات او از همه حیوانات آن جنگل بیشتر بود. این موش بین حیوانات به موش دانا ملقب شده بود و همه آن را موش دانا صدا می زدند.
موش دانا به دوستان خود گفت بهتر است به فکر ترک این جنگل باشیم و به جنگل دیگری برویم. دوستان او چون می دانستند موش دانا حرف بی ربطی نمی زند حرف او را قبول کردند و به دستور موش خود را آماده ترک آن جنگل کردند.
آنها رفتند تا جایی جدید برای زندگی پیدا کنند. چون هدفشان معلوم بود اتفاقاً به جایی رسیدند که خیلی جای خوبی بود. موش از آنها خواست که در این جا برای خود لانه ای بسازند. دوستان موش دانا که خاله سوسکه، عنکبوت سیاه، هزار پا و مارمولک بودند به حرف موش دانا زیاد اهمیت ندادند و مشغول بازی و تفریح شدند ولی موش بلافاصله شروع به کندن زمین کرد و یکی دو روزی با زحمت فراوان این کار طاقت فرسا را ادامه داد و بلاخره توانست لانه خود را آماده کند دوستان بازی گوش او همیشه در حال تفریح بودند و صدای قهقهه آنها هر روز شنیده می شد.
موش دانا بعد از اتمام کار ساخت لانه به فکر جمع کردن آذوقه افتاد و رفت دنبال آذوقه و یکی دو روزی هر چقدر که می توانست آذوقه فراهم کرد و دوستان خود را به میهمانی دعوت کرد در آن روز آنها دور هم خیلی خوشگذراندند و در آخر موش دانا به آنها توصیه کرد دوستان من به فکر فردا هم باشید وضعیت هوا همیشه همین جوری نخواهد بود سعی کنید لانه ای محکم برای خود تهیه کنید.
آنها از هم خداحافظی کردند و رفتند چند روزی به همین روال گذشت اما هنوز هیچ یک از دوستان موش لانه ای نساخته بود چند روزی گذشت هوا به طور ناگهانی سرد شد. دوستان موش دانا به فکر لانه ساختن افتادند. آنها به دلیل سردی هوا خیلی سریع لانه ای درست کردند که خیلی هم محکم نبود. بعد از ساعتی هوا طوفانی شد و در اولین ساعات شروع طوفان همه دوستان موش دانا لانه نه چندان محکم خود را از دست دادند و همگی بی پناه شدند. تحمل این وضعیت برای همه آنها خیلی سخت بود و همه آنها در صحبتهای خود متوجه این نکته شدند که باید برای راه علاج به سراغ موش دانا بروند و از او کمک بگیرند. آنها با هم سراغ موش دانا آمده و مشکل خود را با او در میان گذاشتند. موش دانا از آنها دعوت کرد که به لانه او بیایند و چند روزی را با او زندگی کنند و بعد از پایان طوفان و خوب شدن هوا به فکر سرپناهی محکم و دائمی برای خود باشند. آنها قبول کردند و چند روزی را با هم در کنار هم به خوبی و خوشی سپری کردند و از خاطرات شیرین گذشته خودشان تعریف کردند. خیلی به همه آنها خوش گذشت و بعد از اینکه طوفان فروکش کرد آنها همگی با هم فکری همدیگر و کمک به همدیگر برای ساخت لانه ای محکم برای هم کار را آغاز کردند.
〰〰〰〰〰〰〰
👫@majaleh_khordsalan
خروسی ک اواز خون شد - @mer30tv.mp3
4.29M
#قصه_شب
خروسی که اواز خون شد
😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون
مستر بین
این قسمت : دزد نیمه شب
👫@majaleh_khordsalan
🍁سـلام صبح پاییزی
☔️جمعه تون با طراوت
🍁وچون صدای باران گوش نواز
🍁بیدارشو همه چیز مهیاست
☔️آرامش صبح، باران پاییزی
🍁و بوی عطر زندگی
🍁دلتون خالی از غصہ
☔️زندگيتون شیرین
🍁دنیاتون غرق درشادی وآرامش
👫@majaleh_khordsalan
سمت راست هر ردیف را مانند نمونه سمت چپ آن پر کن.
✔️ مناسب ۵ تا ۷ سال
#کاربرگ_هوش
#دقت_تمرکز
#الگوسازی
#افزایش_مهارت_دیداری
#هماهنگی_چشم_دست
〰〰〰〰〰〰〰
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه نقاشی خوشگل دیگه از حیوانات بکشیم😍
#آموزش_نقاشی
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه گل زیبا با قاشق های پلاستیکی درست کنیم
#آموزش_کاردستی
👫@majaleh_khordsalan