سلام گلهای زندگی😘👦👧
صبحتون به خیر باشه فرشته های قشنگم🌞🌻
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با در بطری گل درست کنید.
#کاردستی
👫@majaleh_khordsalan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️از اين فينگيلي هاي جذاب و خوشمزه و مقوي ميتونين براي ميان وعده كوچولوهاتون درست كنين🤌🏻
🔴آب هر ميوه اي كه بخوايين میتونید استفاده کنید.ديگه به جاي ژله و پاستيل هاي بازاري كه پر از رنگ مصنوعيه با آبميوه هاي طبيعي از اين خوشمزه ها درست كنين.
✨مواد لازم:
▫️يك ليوان آب ميوه
▫️يك قاشق و نصف نشاسته
▫️پودر نارگيل يا پودر مغزها
✅طرزتهيه:
يك ليوان آبميوه ي طبيعي رو با يه قاشق و نصف نشاسته قاطي كنين بذارين رو حرارت تا وقتيكه غليظ بشه براي سنين بالاتر دوست داشته باشين ميتونين يه كم شكر اضافه كنين بعد داخل ظرف بريزين بذارين يخچال كه خنك بشه بعد يه چاقو رو چرب كنين و مربعي برش بزنين و بعد توي پودر نارگيل ( يا پودر مغزها )
بغلتونين و بدين ني ني هاتون نوش جان كنن☺️
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افزایش تمرکز
افزایش دقت
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_کودک
عبور از بین موانع متحرک
تعدادی بطری آب معدنی رو آب کنید و اون ها رو آویزون کنید و یک در میون تکون بدید.
بچه ها باید بدون برخورد با اون ها به صورت زیکزاکی از بینشون عبور کنن.
می تونید یک طناب رو از یک نقطه به نقطه دیگه ببندید و بطری ها رو در سر تا سر طناب ببندید و آویزون کنید.
👈🏻این بازی سرعت عمل و دقت زیادی رو میطلبه .
مناسب 5 سال به بالا
👫@majaleh_khordsalan
#قصه_کودکانه
توپ تیغ تیغی🦔
موکی، میمون کوچولویی بود. توی جنگل راه می رفت که چشمش به یک توپ عجیب افتاد. یک توپ که روی آن پُر از خارهای تیز بود. موکی به توپ خاردار دست زد. خارها به دستش فرو رفتند.
موکی دستش را عقب کشید و با پایش به آن توپ ضربه ای زد. خارها به پایش فرورفتند و او جیغ کشید. موکی خیلی دلش می خواست توپ خاردار را با دست هایش بگیرد. او باز هم به توپ دست زد. خاری از توپ جدا شد و در دستش فرو رفت و او باز هم جیغ کشید.
مادرش که روی درختی مشغول چرت زدن بود، صدای او را شنید. از درخت پایین آمد و به سوی موکی رفت. موکی هنوز کنار توپ ایستاده بود.
می خواست با پا به آن ضربه بزند. مادر موکی او را دید. با تعجب پرسید: «موکی جان، چه کار می کنی؟ جوجه تیغی را اذیت نکن! بگذار به خانه اش برود!» موکی گفت: «مامان! این یک توپ است، می خواهم با آن بازی کنم. اما تیغ دارد و اذیتم می کند.»
مادر موکی با خنده گفت: «نه عزیزم! این توپ نیست. این یک جوجه تیغی است که از ترس تو به شکل گلوله خار در آمده. اگر به او دست بزنی، خارهایش جدا می شوند و به دستت فرو می روند و زخمی می شوی.»
موکی از جوجه تیغی دور شد و کنار مادرش ایستاد. جوجه تیغی به آرامی حرکت کرد و به راهش ادامه داد. موکی و مادرش آن قدر به جوجه تیغی نگاه کردند تا رفت و از آن ها دور شد.
آن وقت مادر موکی گفت: «تیغ های جوجه تیغی خیلی شُل هستند. وقتی حیوانی بخواهد او را چنگ بزند، تیغ ها از پوست جوجه تیغی جدا می شوند و به بدن آن حیوان فرو می روند.
گاهی وقت ها هم جوجه تیغی با چرخاندن دمش، چند تا از تیغ هایش را به طرف آن ها پرتاب می کند.» آن روز موکی فهمید که جوجه تیغی برای دفاع از خودش، از تیغ های بدنش استفاده می کند. نویسنده:مهری طهماسبی دهکردی
👫@majaleh_khordsalan
Audio_781577.mp3
7M
قصه شب☆
📙مرغی که تخم طلا می کرد ....مرد
📚از کتاب :مثل ها
🎙گوینده ؛سارینا اژگان
#قصه_صوتی
👫@majaleh_khordsalan