eitaa logo
مجلس شهدا
914 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
72 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات👇 @abre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجلس شهدا
بار دیگر کتاب خوانی در قالب رمان در اختیارتان قرار داده ایم .... قسمتی از #رمان_پناه امیدوارم که را
📙 ◀️ ✍🏻در کمال تعجبم بعد از چند بوق جواب می دهد. _بله؟ +سلام عروس خانوم جیغ می کشد و با ذوق می گوید: _وای پناه تویی؟؟سلام خانوم،خوبی؟ +مرسی عزیزم.مگه میشه تو عروس شده باشی و من خوب نباشم؟ _الهی قسمت خودت بشه +ما که بخیل نیستیم!ایشالا...خوش گذشت امروز؟؟ _فکر کن بگم نه! +همینو بگو _ولی پناه باور کن خیلی جات خالی بود +آخه تو اون همه شلوغی اصلا تو حواست به جای خالی منم بود؟ _معلومه!من از پلیس فتا بدترم،همیشه حواسم به همه چی هست.تازه شیدا و شیرین و از همه بدتر عمه مریمم سراغت رو می گرفتن مدام سراغ گرفتن عمه و دخترعموهایش به هیچ درد من نمی خورد!می ترسم از اینکه حتی اسم شهاب را بیاورم... +لطف دارن،خانواده ی مهربونی داری قدرشون رو بدون _چشم.تو چه خبر؟اوضاع خوبه؟پدرت بهتره؟ +خوبه الحمدلله... _ولی لحنت یجوریه ها +چجوری؟ _نمی دونم انگار کسلی +چه عروس ریزبینی _می بینی؟انقدر خسته ام که اگه همین الانم بخوابم دست کم فردا ظهر بیدار میشم +منم مزاحمت شدم _لوس نشو لطفا +چشم.شوهرت خوبه؟ _آخی...آره اونم رفت خونشون +خوشبخت باشین ایشالا _عروسی خودت باشه به زودی نمی توانم جلوی آه کشیدنم را بگیرم!دوست ندارم قطع کنم. +دلم براتون تنگ شده،برای تو...مامانت... خونه _نرفتی که بمونی!خب برمی ... +نه فرشته فکر نمی کنم دیگه دلیلی برای برگشتن داشته باشم کمی سکوت می کند و بعد می پرسد: _پس درس و دانشگاهت چی میشه؟ +یه روز زنگ می زنم بهت و یه دل سیر حرف می زنیم.اما فقط بدون که همین چند ماهم این دانشگاه رفتن هیچ لطفی نداشت برام _با دل پر از تهران رفتی پس +اگه دلی مونده باشه _جان؟!یعنی چی اونوقت؟؟ از ترس اینکه بند را آب نداده باشم موضوع را سریع عوض می کنم. +میگم که دلتنگ شماهام.راستی فرشته کتابای داداشت دستم جا... می پرد وسط حرفم: _اتفاقا شهاب دیروز عصر رسید خونه با شنیدن اسمش ضربان قلبم شدت می گیرد.بالاخره صحبتش به میان آمد. +بسلامتی _ برات سوغاتی آورده بود با تعجب می پرسم: +برای من؟سوغاتی؟! _آره.البته ببخشید من چون خیلی کنجکاوم فهمیدم چیه،یعنی خودش توضیح داد +خب؟ _چندتا سی دی و کتاب و این چیزا بود.فرهنگیه دیگه! +چه کتابی؟ _دقت نکردم اما فکر کنم یکی دوتاش در مورد شهدا بود +دستشون درد نکنه _وقتی بهش گفتم که رفتی مشهد،اولش تعجب کرد ولی بعد خوشحال شد. خوشحال شده بود از برگشتن من؟نمی دانم باید ذوق سوغاتی ها را بکنم و اینکه به یادم بوده یا ناراحت خوشحال شدنش باشم!فرشته می گوید: +بهش گفتم حتی دو روز صبر نکرد که مراسم عقد من بگذره و بعد جمع کنه بره،ولی شهاب گفت عقد تو از زیارت امام رضا و خانواده ش که مهم تر نیست!راستی رفتی زیارت؟منو دعا کردی؟ _خب...آره طوری دستپاچه می شوم که انگار از پشت تلفن دروغ گفتنم را می فهمد! چه کسی باور می کند که چند سال شده و گذرم به حرم نیفتاده! +پس حسابی زیارتت قبول باشه.راستی پناه،نمی دونی موقع بله گفتن چی شد.حاج آقا داشت خطبه می خوند و من قرآن.مامان محمد،یعنی همون زنعمو صحبت های بعدیش را نمی شنوم.جمله ای که شهاب گفته را هزار بار توی ذهنم مرور می کنم.نمی توانم برداشت منفی داشته باشم...حتما او هم به درستی کارم ایمان داشته،حتما تصمیم خوبی گرفته بودم!حالا بیشتر ذوق می کنم هم از اینکه تایید غیرمستقیم او را گرفته ام و هم از سوغاتی هایی که هرچند به دستم نرسید اما به قول فرشته محفوظ می ماند و این یعنی شهاب حتی در سفرش هم مرا فراموش نکرده بوده! کتاب هایی که لاله داده بود را خوانده ام و مخم پر شده از سوالاتی بی سر و ته باورهایی که تمام این سال ها برای خودم داشته ام حالا یکی یکی رنگ می بازند انگار. دوست دارم بیشتر در مورد حجاب و زن و باقی چیزها بدانم،اما جز چند کتاب مرجعی ندارم. 📝نویسنده: الهام تیموری ⏪ ... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
هدایت شده از مجلس شهدا
بار دیگر کتاب خوانی در قالب رمان در اختیارتان قرار داده ایم .... قسمتی از #رمان_پناه امیدوارم که راضی باشید🌺
🕊 پسرخاله زن عموی باجناق😳😂 یک روز سید حسن حسینی از بچه‌های گردان رفته بود ته دره‌ای برای ما یخ بیاورد. موقع برگشتن، عراقی‌‌ها پیش پای او را با خمپاره هدف گرفتن، همه سراسیمه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود😥، بغض گلوی ما را گرفت بدون شک شهید شده بود.😭 آماده می‌شدیم برویم پائین که حسن بلند شد و لباسهایش را تکاند😎، پرسیدیم: «حسن چه شد؟»😢 گفت: «با حضرت عزرائیل آشنا در آمدیم😌، پسرخاله زن عموی باجناق خواهرزاده نانوای محلمان بود. خیلی شرمنده شد، فکر نمی‌کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم😁. هرطور بود مرا نگه میداشت!» ╔ ❄‌❀❅ ════╗ 🌷 @majles_e_shohada 🌷 ╚════ ❄️❀❅ ╝
1_38026452.mp3
4.63M
غروب جمعه است دوباره دلت تنگم بهونه داره ازهرکی دیدیدبپرسین کجا آقام خونه داره 🌷 @majles_e_shohada 🌷
در این آفرینش بزرگ " شهیــــــد " تنها موجودی‌ست ڪہ میلاد دارد امّا مرگ ندارد ... 🌸سوره مبارکه آل عمران آیه 169🌸 💙ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون💙 💛(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.(١٦٩) 💛 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/majles_e_shohada
💐🕊🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸 🌸 وصیت نامه📝 شهید مدافع حرم رضا دامرودی🌹 وصیت نامه شهید اینک که به یاری خداوند و پیرو لبیک به رهـبر عزیزمان قسمت شد که در مسیر الهی گام بردارم و به عنوان مــدافع حــرم بـیبـی حضــرت زینــب (سلام الله علیها) قدم بردارم خوشحالم و به خود می بالم،هدف ما جلب رضایت خداوند، اولیا و انبیاء الهی است زیرا در این دنیا افراد و ملت هایی هستند که حرف حساب را به خوبی نمی فهمند و باید جور دیگری برخورد کنیم، ان شاء الله که مورد شفاعت بی بی حضرت زینب (سلام الله علیها) قرار بگیریم شهید خطاب به همسرشان  همسر عزیزم ؛ سلام….امیدوارم زمانی که این نامه را می خوانی از دست من راضی باشی و به خاطر تمام سختی ها و اذیت هایی که در این چند سال برایت رقم زدم بنده حقیر را بخشیده باشی،….نمی دانم با چه زبانی از تو، خوبی هایت، صبر و تحملت درکنار من و… تشکر کنم،………توصیه میکنم که همیشه به یاد من باشی و مرا فراموش نکنی، از دختر خوبمان مواظبت کنی و زیر چادر خودت پرورش دهی تا راه خودت را ادامه دهد…… همیشه با نماز و قرآن و توسل به ائمه اطهار و حضرت ابوالفضل; و حضرت زینب برای سلامتی خودت، دختر عزیزمان و بنده حقیر دعا کن که میدانم دعای تو همیشه مستجاب می شود . 🌹شهید🌹رضا🌹دامرودی🌹 🌹تاریخ ولادت: ۱۳۶۷ 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۴ 🌷محل شهادت: سوریه 🌺شادی روح شهید صلوات 🌷@majles_e_shohada 🌷
🌻🍃 اینجوری ایستاده اند... گم شد! هم پلاکت... هم #استخوانت... هم آرمانت... و اتوبان رد شد از کوچہ ای ڪہ بہ نامت بود😔💔 به یاد مردان بی ادعا 🌷@majles_e_shohada 🌷
🍃🌷🍃 #هزاران_نــگاه هر طرف که می‌نگری #شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ #سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در #وجودت چیزی در هم می‌ریزد!   شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم #بتوانیم! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده شهدا شرمنده ایم 🌷@majles_e_shohada 🌷
انتظار سر نیامد آقا جان همه دلها پر از غم وآه ودرد همه آلاله ها پژمرده وزرد نفس ها خسته ودر دل خموشند الهم عجل لولیک الفرج السلام علیک یا صاحب الزمان سلام آقا جان صبحتان بخیر 🌷@majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار زیبای محمد رضا گلزار وقتی به احترام اذان کنسرتشو قطع میکنه... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🍂 🔻 🔅 خواهر اوشین آخرین روزهای عملیات مرصاد سپری شده بودند. نفس منافقین كوردل داشت قطع می‌شد.  تازه از مانور عملیاتی برگشته بودیم و خسته و كوفته و دلخور ☹️ از اینكه نتوانستیم برویم غرب، توی چادرهای پادگان اندیمشك لمیده بودیم.  خوردن یك شیشه مرباخوری چایی آتشی جان می‌داد.  شنبه‌ها بعد از خبر، سریال ژاپنی «سال‌های دور از خانه» پخش می‌شد و می توانستیم از تلویزیون داخل حسینیه⛺️ استفاده کنیم..  در همین حین بلندگوی تبلیغات گردان روشن شد و صدای برادر كافشانی (از بچه‌های تبلیغات گردان) حالی حسابی به بچه‌های گردان داد. 👌 آقای كافشانی با لحنی آرام و پرهیجان اعلام كرد:  📢 برادرانی كه می‌خواهند سریال خواهر اوشین تماشا كنند، به حسینیه گردان. صدای انفجار خنده بچه‌های رزمنده بود كه از هر چادری به هوا بلند شد ...😂 و روزها بهانه ای برای سر به سر گذاشتن برادر کافشانی ╔ ❄‌❀❅ ════╗ 🌷 @majles_e_shohada 🌷 ╚════ ❄️❀❅ ╝