eitaa logo
🌺مجمع شیفتگان روی یار🌺
2 دنبال‌کننده
279 عکس
189 ویدیو
46 فایل
فعالیت : نشراشعارمذهبی ، مقاتل ، روایات و احادیث با ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار عبدالمحسن
روایته حضرت زینب سلام الله علیها از شدت شکنجه بعداز شام در ایامی با دو عصا زیر بغلهاشون راه می رفتند.‌‌‌‌....😭😭😭😭 با غصه های بی بدل خواهر رسیده با دو عصا زیر بغل خواهر رسیده مولا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
هدایت شده از کانون مداحان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): یک اربعین........ قافله با کاروان سالاری زینب رسید خواهری باغصه واندوه جان برلب رسید قافله بعد از چهل منزل اسارت آمده کاروان در نینوا بهر زیارت. آمده کاروانی که تمام راه بودش سلسله جای تسکین سنگ شامی بود و دست و هلهله کاروانی که بلا پشت بلا را دیده است داغ روی داغ در دشت بلا را دیده است دیده است اینجا پریشان گشتن احساس را علقمه ، دریای خون افتادن عباس را در همین جا دیده زینب آسمانی تار را یک بدن در قتلگه با دشتی از نیزار را یک بدن بود و هزاران زخم بود و همهمه قتلگه بود و صدای ناله های فاطمه یک بدن زخمی هزاران نیزه و شمشیر بود پاره پاره پیکری پنهان به زیر تیر بود در همین جا سنگ ها را نیزه ها را زد عقب خواهری بوســید رگهای گــلو را با ادب یاحسین (ع)....................... 💠 اشعار 💠 ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
نه فقط پیغمبر مختار می گوید حسین عاشقانه حیدر کرار می گوید حسین گوش دل را باز کن در های و هوی شعله ها فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین لخته ی خون حسن در طشت می ریزد هنوز خون جگر با دیده ی خونبار می گوید حسین میثم تمار ذکر "یاعلی" بر دار گفت مسلم اما بر فراز دار می گوید حسین تیر آجین پیکر سقا و با دست جدا تشنه لب در عرصه ی پیکار می گوید حسین موج در موج فرات آتش به جانش می زند از خجالت لحظه ای صد بار می گوید حسین می خرد بر جان هزاران تیر زهر آگین ، حبیب تا کند تکبیر را تکرار می گوید حسین قتلگاه از آه زینب شور محشر گشته است عصر غربت بی کس و بی یار می گوید حسین گرچه دیگر در تن زینب توان و تاب نیست از حرم تا قتلگه بسیار می گوید حسین روی نی خون خدا زینب تلاوت می کند زینب او بر سر بازار می گوید حسین دختری در سایه ی خار مغیلان خفته است تا شود با کعب نی بیدار می گوید حسین دختری که دامنش آتش گرفته بی امان می دود وقتی به روی خار می گوید حسین کربلا تا شام با زنجیر دستش بسته است روی ناقه سید بیمار می گوید حسین تازیانه ، کعب نی ، سیلی ، شراب و خیزران یک حرم در مجلس اغیار می گوید حسین گر چه دید ام البنین داغ چهار آلاله را در بقیع با ناله های زار می گوید حسین در حضور التجا تا توبه اش گردد قبول حضرت آدم به استغفار می گوید حسین اسم اعظم نام زیبای حسین است ای "کمیل" هر کسی پی برده بر اسرار می گوید حسین 🔹️ 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
دور از حریم وصلت گل رنگ وبو ندارد سر چشمه ی طراوت آبی به جو ندارد کو یار آشنائی تا درد دل بگویم غیر از خیالت این دل یک گفتگو ندارد از آتش فراغت دیگر نماند طاقت جز رؤیت جمالت دل آرزو ندارد گرد ملال هجران با آب دیده شویم الحق که جز در این آب،دل شستشو ندارد بی اشک حسرت تو هرگز مباد چشمی این اشک اگر نباشد کس آبرو ندارد ای جلوه گاه قرآن ای چلچراغ ایمان حیف از تو گر برد نام هرکس وضو ندارد جز بازتاب نورت ، نوری در این جهان نیست زیرا چراغ هستی غیر از تو سو ندارد بغض تو نار نیران حبّ تو اصل ایمان دیگر به روز محشر این گفتگو ندارد راه وصال بستی ، با دیگران نشستی رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از شیفتگان مدح و منقبت اهل بیت
بسم‌الله الرحمن الرحیم آبروی دعا امام حسن همه ی هست ما امام حسن سر یک سفره بوده ای عمری با فقیر و گدا امام حسن ای کرم خانه های فاطمی ات تا قیامت به پا امام حسن جلوه ی اقتدار تو این بود: صلحِ صبر و رضا امام حسن صلح تو یک قیام مردانه است بانی کربلا امام حسن از همان ابتدا به ما گفتی آخر روضه را امام حسن ای کرامت گدای درگاهت حُسن یوسف جمال چون ماهت کوچه در کوچه لیلی و مجنون صف کشیده است بر سر راهت کاش روزی بیفتد از توفیق چشم ما بر جمال دلخواهت دم به دم می شود خدا را دید در نفس های قلب آگاهت غربت مرتضی علی جاری است بین غم گریه های جانکاهت بسکه زخم زبان زدند تو را جگرت لحظه ای نشد راحت زن نامهربان شما را کشت جور اهل زمان شما را کشت خون دل خوردی ای عزیز خدا طعنه های گران شما را کشت خنده ی تلخ قنفذ نامرد زخم های زبان شما را کشت زهر پیش غمت کم آورد و غم قدّی کمان شما را کشت بین گودالِ کوچه ای باریک ضربه ای بی امان شما را کشت مثل زهرا جوان شهید شدی کوچه خیلی جوان شما را کشت کوچه گفتم، قرار دل ها رفت دیده ها تا عروج دریا رفت مادر آمد کنار دیواری مردک پست سمت زهرا رفت رنگ از روی آسمان افتاد دست نامرد تا که بالا رفت خورد مادر زمین چنانی که قوّت از زانوان مولا رفت ماجرای کبودی صورت تا شب غسل، چون معما رفت ...
هدایت شده از شیفتگان مدح و منقبت اهل بیت
بسم‌الله الرحمن الرحیم آبروی دعا امام حسن همه ی هست ما امام حسن سر یک سفره بوده ای عمری با فقیر و گدا امام حسن ای کرم خانه های فاطمی ات تا قیامت به پا امام حسن جلوه ی اقتدار تو این بود: صلحِ صبر و رضا امام حسن صلح تو یک قیام مردانه است بانی کربلا امام حسن از همان ابتدا به ما گفتی آخر روضه را امام حسن ای کرامت گدای درگاهت حُسن یوسف جمال چون ماهت کوچه در کوچه لیلی و مجنون صف کشیده است بر سر راهت کاش روزی بیفتد از توفیق چشم ما بر جمال دلخواهت دم به دم می شود خدا را دید در نفس های قلب آگاهت غربت مرتضی علی جاری است بین غم گریه های جانکاهت بسکه زخم زبان زدند تو را جگرت لحظه ای نشد راحت زن نامهربان شما را کشت جور اهل زمان شما را کشت خون دل خوردی ای عزیز خدا طعنه های گران شما را کشت خنده ی تلخ قنفذ نامرد زخم های زبان شما را کشت زهر پیش غمت کم آورد و غم قدّی کمان شما را کشت بین گودالِ کوچه ای باریک ضربه ای بی امان شما را کشت مثل زهرا جوان شهید شدی کوچه خیلی جوان شما را کشت کوچه گفتم، قرار دل ها رفت دیده ها تا عروج دریا رفت مادر آمد کنار دیواری مردک پست سمت زهرا رفت رنگ از روی آسمان افتاد دست نامرد تا که بالا رفت خورد مادر زمین چنانی که قوّت از زانوان مولا رفت ماجرای کبودی صورت تا شب غسل، چون معما رفت ...
هدایت شده از شیفتگان مدح و منقبت اهل بیت
آنکه در کوچه همه بال و پَرَش درد گرفت دید ، افتادنِ مادر ، کمرش درد گرفت هر زمان رَد شد از آن کوچه ، سَرَش درد گرفت نانجیبانِ مدینه! جگرش درد گرفت... روضه اش روضه ی زهراست ، بدانید همه غصّه اش غربتِ باباست ، بدانید همه آه... این مَرد چه تنهاست ، بدانید همه نانجیبانِ مدینه! جگرش درد گرفت... اشکِ چشمانِ نجیبش ، چه مکرّر شده است پیر از غصه ی تنهاییِ مادر شده است قاتلش ناله ی مادر ، زِ پَسِ "دَر" شده است نانجیبانِ مدینه! جگرش درد گرفت... همسرش قاتلِ او شد ، چه عجیب است خدا بر لبِ خواهرش آیاتِ مُجیب است خدا بِینِ این شهر ، چه تنها و غریب است خدا نانجیبانِ مدینه! جگرش درد گرفت... لخته های جگرش قصّه ی غربت دارد روی لب واژه ی دلتنگی و حسرت دارد "گبر" ، بر مردمِ این شهر شرافت دارد نانجیبانِ مدینه! جگرش درد گرفت... خوب دادند جوابِ پسرِ فاطمه را...! یکی آرام کند ، پادشهِ علقمه را...! با غضب گفت ، به زیرِ لبش این زمزمه را : نانجیبانِ مدینه! جگرش درد گرفت... ۹۷/۷/۲۴ ××××××××××××× ما از تو به جز کرم ندیدیم جز سفره ی محترم ندیدیم روزی که بقیعمان کشاندی گشتیم ولی حرم ندیدیم # علی_اکبر_لطیفیان
هدایت شده از کانون مداحان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عاشق آن است که در بند نگارش باشد روز و شب خاطر معشوق کنارش باشد سر به کف گیرد و آمادهء دارش باشد ادعایی نکند خاک و غبارش باشد دارم از پر زدن از عشق سخن می گویم عاشقان شکر خدا باز حسن می گویم این حسن کیست؟ بخوان قبلهء اهل کَرَمش این حسن کیست که زنده است مسیحا به دَمَش انبیاء سر بگذارند به خاک قَدَمش اولیاء سینه زنانند به زیر عَلَمش سخن این است که ما تا به بدن جان داریم روی لبها همگی ذکر حسن جان داریم کار اسلام بدون تو تمام است حسن که قعود تو همان اوج قیام است حسن مصطفی گفت به هر نحو امام است حسن بی تو نان خوردن ما نیز حرام است حسن نان اگر هست فقط نان کرم خانهء توست عاقل آن است که شوریده و دیوانهء توست خادمت مُلک و مَلک،مست نگاهت ملکوت ای حسین بن علی محضر تو غرق سکوت آرزو داشت دعایش بکنی وقت قنوت تویی آن روضهء سر بستهء بین تابوت اشک چشمان تو سرخ است چنان یاقوت است چهارده قرن شده غربت تو مسکوت است اشک تو دُرّ و گُهر،آب دهانت تسنیم محضر تو همهء مُلک الهی تسلیم هر چه را هست خدا کرده به دستت تقدیم کار را داده خدا دست کریم بن کریم هر چه را داشتی آقا همه را دادی رفت دست شامیّ و جذامیّ و گدا دادی رفت درد ما نیز به دست تو دوا خواهد شد گره کار به چشمان تو وا خواهد شد حاجت دیدن صحن تو روا خواهد شد در بقیع گنبد و گلدسته بنا خواهد شد به امیدی که بیایم حرم ان شاءالله به زمینِ تو بیفتد سرم ان شاءالله در وطن هستی و افسوس کسی یارت نیست هیچ کس نیست که در نیّت آزارت نیست این همه ظلم به واللهِ سزاوارت نیست غم عالم به دلت مانده و غمخوارت نیست خانه رفتی که نمایی نفسی را تازه هست در خانه ات اما غمِ بی اندازه حق تو نیست که دارد جگرت می سوزد آنچنان زهر اثر کرده سرت می سوزد اشک آتش شده و چشم ترت می سوزد خانهء کودکی ات در نظرت می سوزد آتش زهر کجا آتش در بیشتر است زن اگر در دل آتش برود درد سر است همه عمر شما با غم مادر سر شد علت گریهء بی خاتمه ات یک در شد مادری رفت،دری سوخت،گلی پرپر شد پشت آن در به خدا مادرتان مضطر شد با حسن گفت حسین مادرمان در خطر است زن اگر در دل آتش برود درد سر است 🔸شاعر: _________________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هدایت شده از کانون مداحان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در میانِ داغِ سوزانِ حسین ای عزادارِ عزیزِ فاطمه قلب زهرا را بیا خوشنود کن گاه کن نام حسن را زمزمه هر چه داریم از حسن داریم ما بی حسن، کِی از حسین آید سخن گوشِ دل بسپار بر راسُ الحسین زیرِ لب پیوسته گوید یاحسن کربلا را مجتبی بنیان نهاد خود به غربت برد تا آخر پناه از زمانِ کوچه با خود عهد کرد تا بگیرد صبرِ زینب را گواه کیست گوید از مقام مجتبی مجتبی یعنی همه صبر و شکیب زینتِ عرشِ خدا نام حسن گر چه باشد او در این دنیا غریب ما نمیبینیم اما این غریب بقعه ای دارد فرازِ آسمان در حریمش بهر تکریمِ حسن مینهد جبریل سر بر آستان یک حرم دارد ز کعبه خوبتر در زمین نه، در قلوبِ اولیاست دُرّ و یاقوت و زُمردهای سبز زینتِ گلدسته های مجتباست در دل هر مرد و زن دارد رواق با شبستانی بنام قاسمش هست بابُ القاسمش در سینه ها مرغِ دل هر روز باشد عازمش مُضجعی در قلبها دارد حسن هر کسی را در حریمش راه نیست دردمندان و غریبان زائرش هر که گردد زائرش، گمراه نیست سبزیِ رویش، ز شرم مادر است زانکه شد نیلی ز سیلی روی او چون در آن کوچه نشد کاری کند دید جای پنجه تا ابروی او بر دلش از نوجوانی زخم داشت بس گرفت از چهره ی نیلی اثر در همه عالم بگَردی، بی گمان نیست مانند حسن پاره جگر پاره های قلب او در طشت ریخت دید زینب طشت را غرقِ بلا وای از آنروزی که در بزم شراب روبرو گردید با طشت طلا بدتر از روز حسن، روز حسین خیزران بود و لب و دندان او ای زبانم لال، از جام شراب ریخت دشمن بر لبِ عطشان او ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
نه فقط پیغمبر مختار می گوید حسین عاشقانه حیدر کرار می گوید حسین گوش دل را باز کن در های و هوی شعله ها فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین لخته ی خون حسن در طشت می ریزد هنوز خون جگر با دیده ی خونبار می گوید حسین میثم تمار ذکر "یاعلی" بر دار گفت مسلم اما بر فراز دار می گوید حسین تیر آجین پیکر سقا و با دست جدا تشنه لب در عرصه ی پیکار می گوید حسین موج در موج فرات آتش به جانش می زند از خجالت لحظه ای صد بار می گوید حسین می خرد بر جان هزاران تیر زهر آگین ، حبیب تا کند تکبیر را تکرار می گوید حسین قتلگاه از آه زینب شور محشر گشته است عصر غربت بی کس و بی یار می گوید حسین گرچه دیگر در تن زینب توان و تاب نیست از حرم تا قتلگه بسیار می گوید حسین روی نی خون خدا زینب تلاوت می کند زینب او بر سر بازار می گوید حسین دختری در سایه ی خار مغیلان خفته است تا شود با کعب نی بیدار می گوید حسین دختری که دامنش آتش گرفته بی امان می دود وقتی به روی خار می گوید حسین کربلا تا شام با زنجیر دستش بسته است روی ناقه سید بیمار می گوید حسین تازیانه ، کعب نی ، سیلی ، شراب و خیزران یک حرم در مجلس اغیار می گوید حسین گر چه دید ام البنین داغ چهار آلاله را در بقیع با ناله های زار می گوید حسین در حضور التجا تا توبه اش گردد قبول حضرت آدم به استغفار می گوید حسین اسم اعظم نام زیبای حسین است ای "کمیل" هر کسی پی برده بر اسرار می گوید حسین 🔹️ 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از کانون مداحان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تنها ميان كوچه ها من ديده بودم مادر زمين افتاد و من ترسيده بودم ترسيده بودم مادرم درجا بميرد چون غنچه از طوفان به خود لرزيده بودم از بس كه سنگين خورد سيلي ، روي ياسش من جاي او چون گل زهم پاشيده بودم ضربه به جان خويش قطعاً مي خريدم گر زودتر از مادرم جنبيده بودم يادش بخير آندم كه بازوي كبودش مخفي ز بابا نيمه شب بوسيده بودم شد تلخ تر از گرية صد ساله بَهرم آندم كه ناچار از پدر خنديده بودم با كس نگفتم راز اين غم را كه تا حال … از مادرم اين ناله ها نشنيده بودم مثل عصا خود را نمودم تكيه گاهش اطراف چادر را بر او پيچيده بودم شد انتقام فتح خيبر درب و ديوار سنگينيِ آن درب را سنجيده بودم گر رازهايم زين جگر افشا نمي شد روشن نمي شد تا چه حد رنجيده بودم گر كه نمي بردي تو اي تشت آبرويم تا زير خاك اين رازها پوشيده بودم ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هدایت شده از کانون مداحان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 💠 شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام غربت آن نیست که با ضربت سنگ          چهره از خون جبین گردد رنگ غربت آن نیست که از داغ جوان      قد  بابا شود از غصه کمان غربت آن نیست که سر برسر نی      ره کند با سپه دشمن طی غربت آن است که فردی مظلوم       شود از کینه یارش مسموم غربت آن است که بعد از کشتن       بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت                    بدنت گشت یکی با کفنت سینه ها از الم فروخته شد            تن و تابوت به هم دوخته شد ای بیاد تو دل هستی ، خون              وی حساب غمت از حد بیرون قلب احمد که برایت خون بود                        به همه مردم عالم فرمود روز محشر که همه گریانند                اشک ریزان حسن  خندانند     💠 ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯