eitaa logo
🌺مجمع شیفتگان روی یار🌺
2 دنبال‌کننده
279 عکس
187 ویدیو
46 فایل
فعالیت : نشراشعارمذهبی ، مقاتل ، روایات و احادیث با ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟ آنکه ز اغیار برد شکوه بر یار کجاست باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک می‌زند بانگ منادی که گنه کار کجاست سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب تا نگویی که در رحمت دادار کجاست مرغ شب نیمه شب دیده به ره می‌گوید سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست ماه رحمت بود‌ای ابر خطاپوش ببار تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد در و دیوار زند داد خریدار کجاست آن خدایی که رحیم است و کریم است و غفور گوید‌ای سوته‌دلان عاشق دلدار کجاست من ژولیده به آوای جلی می‌گویم آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست .........ژولیده_نیشابوری.........
مرثیه عاشورایی مرحوم میرزا حبیب الله شیرازی ( حکیم قاآنی )......... بارد چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟ از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که از علی مامش که بود؟ فاطمه جدش که مصطفی! چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ دشت ماریه کی عاشر محرم، پنهان نه برملا شب کشته شد؟ نه روز چه هنگام وقت ظهر شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا سیراب کشته شد؟ نه! کس آبش نداد؟ داد! که شمر از چه چشمه ز سرچشمهٔ فنا مظلوم شد شهید؟ بلی جرم داشت؟ نه کارش چه بد؟ هدایت یارش که بد؟ خدا این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست زاولاد هند ، از چه کس از نطفهٔ زنا! خود کرد این عمل نه! فرستاد نامه‌ای نزد که نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم! از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا این نابکار کشت حسین را به دست خویش نه او روانه کرد سپه سوی کربلا میر سپه که بد؟عمرسعد! او برید؟ حلق عزیز فاطمه نه شمر بی‌حیا خنجر برید حنجر او را نکرد شرم کرد از چه پس برید؟ نپذرفت ازو قضا بهر چه بهر آن که شود خلق را شفیع شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکا! کس کشته شد هم از پسرانش بلی دو تن دیگر که نه برادر دیگر که اقربا دیگر پسر نداشت چرا داشت آن که بود سجاد چون بد او به غم و رنج مبتلا ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت با عز و احتشام نه ! با ذلت و عنا تنها؟ نه ! با زنان حرم؛ نامشان چه بود؟ زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا بر تن لباس داشت بلی! گرد رهگذار بر سر عمامه داشت بلی !چوب اشقیا بیمار بد؟ بلی چه دوا داشت اشک چشم بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا کس بود همرهش بلی اطفال بی‌پدر دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا گبر این ستم کند؟ نه! یهود و مجوس؟ نه! هندو؟ نه! بت‌پرست؟ نه! فریاد ازین جفا «» است قایل این شعرها بلی خواهد چه؟ رحمت! ازکه ز حق! کی؟ صف جزا!
هدایت شده از شیفتگان مدح و منقبت اهل بیت
(س) 🔹# بشارت_پیامبر(ص)_به_خدیجه(س) در هنگام وفاتش 🔸هنگامى كه «خدیجه»، همسر رسول اكرم صلّى اللّه علیه و آله بیمار بود و به همان بیمارى هم از دنیا رحلت كرد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بر اثر علاقه بینهایتى كه نسبت به او داشت خطاب به وى گفت: خوشایند نیستم از بیمارئى كه در تو مشاهده میكنم با توجه به اینكه میدانم، خداى تعالى در این ناخوشایندى، خیر كثیرى قرار داده است. آیا به این حقیقت نرسیده اى كه خداى تعالى علاوه بر تو كه در بهشت هم چنان همسر من خواهى بود، «مریم» دختر «عمران» و «آسیه» همسر «فرعون» و «كلثوم» خواهر موسى علیه السّلام را هم به همسرى من در خواهد آورد؟ «خدیجه» گفت: براستى خداى متعال آنچه را كه فرمودى، انجام خواهد داد؟ در پاسخ فرمود: آرى! «خدیجه» كه از این حقیقت خبردار شد اظهار داشت: اینك آسایشى در خود احساس میكنم و دوست دارم فرزندانم از رحلت من، هیچ گونه نگرانى و ناراحتى به خود راه ندهند. ------------------------------------------------- 📚متن عربی: ▪️(الهیثمى فى مجمعه ج 9 ص 218) قال: و عن أبى رواد، قال: 🔸دخل رسول اللّه صلى اللّه علیه (و آله) و سلم على خدیجة فى مرضها الذى توفیت فیه، فقال لها: بالكره منى الذى أرى منك یا خدیجة، و قد یجعل اللّه فى الكره خیرا كثیرا، أما علمت أن اللّه عز و جل زوجنى معك فى الجنة مریم بنت عمران و امرأة فرعون و كلثم أخت موسى؟ قالت: و قد فعل اللّه ذلك یا رسول اللّه؟ قال: نعم، فقالت: بالرفاء و البنین (قال) رواه الطبرانى. -------------------------------------------------- 📘 فضائل الخمسة من الصحاح الستة،ج1،167  
هدایت شده از شیفتگان مدح و منقبت اهل بیت
✅# وصیت_هاى_حضرت_خدیجه سلام الله علیها 🔹 حضرت خدیجه در آخرین لحظات زندگى وصایایى به شرح زیر به پیامبر اكرم(ص) نمود:  1. براى او دعاى خیر كند.  2. او را با دست خود در خاك قرار دهد.  3. پیش از دفن در قبر او وارد شود.  4. عبایى را كه به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى كفن او قرار دهد.(1)  🔹حضرت خدیجه كه همه اموال منقول وغیر منقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یك عبا مطالبه نمود و آن را مستقیماً طلب نكرد، بلكه به وسیله حضرت فاطمه سلام الله علیها تقاضا كرد.(2) آنگاه پیك وحى فرود آمد وكفن بهشتى از سوى پروردگار از بهشت آورد.  🔸ام ایمن وام الفضل (همسر عباس) پیكر مطهر حضرت خدیجه(س) را شستشو دادند و براى آخرین بار وداع كردند.(3) 🔹 پیامبر(ص) رحمت نخست با عباى خود او را كفن كرد، آن گاه كفن بهشتى را بر روى آن قرار داد. حضرت خدیجه سلام الله علیها در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها ابراز نگرانى كرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود كه در شب زفاف او به جاى خدیجه(س) نقش مادرى ایفا كند.(4) -------------------------------------------------- 📚منبع: 1.ابن حجر، الإصابة، ج 4، ص 275. 2. سیلاوى، الأنوار الساطعه، ص 375. 3.شرهانى، حیاة السیّدة خدیجه، ص 282. 4.محلاتى، رباحین الشریعة، ج 2، ص 412.
هدایت شده از شیفتگان مدح و منقبت اهل بیت
✅# گریه_پیامبر (ص) در فراق خدیجه پس از سال ها 🔹(امیر المومنین(ع)‌ در ماجرای خواستگاری از حضرت زهرا(س) این گونه می فرمایند که:) 🔸در بین راه با امّ ایمن خدمتكار پیامبر اكرم مواجه شدیم، و چون وى را از تصمیم خود آگاه نمودیم، گفت: شما این كار را انجام ندهید، بگذارید ما زنان این مطلب را با آن حضرت در میان بگذاریم زیرا سخن زنان در این باره بهتر در دل مردان جاى خواهد گرفت. 🔹پس از این جریان من نزد امّ سلمه رفتم و او را از این موضوع آگاه نمودم، وى هم زنان پیغمبر اكرم را آگاه و جمع نمود، آنان به حضور پیامبر كه در خانه عایشه بود رفتند و پس از اینكه در اطراف آن حضرت حلقه زدند گفتند: 🔸اى رسول خدا! پدر و مادرمان به فداى تو! ما براى موضوعى نزد تو آمدهایم كه اگر خدیجه زنده بود موجب روشنى چشمش میشد. 🔹امّ سلمه میگوید: وقتى ما نام خدیجه كبرى را بردیم آن حضرت گریان شد و فرمود: مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام كه مردم مرا تكذیب كردند، مرا تصدیق نمود، و مرا با ثروت خود براى پیشرفت دین خدا یارى نمود. ✳️خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدى كه در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتى در آن نیست بشارت دهم. -------------------------------------------------- 📚متن عربی: 🔸...فَلَقِینَا فِی طَرِیقِنَا أُمَّ أَیْمَنَ مَوْلَاةَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَذَكَرْنَا ذَلِكَ لَهَا فَقَالَتْ لَا تَفْعَلْ وَ دَعْنَا نَحْنُ نُكَلِّمُهُ فَإِنَّ كَلَامَ النِّسَاءِ فِی هَذَا الْأَمْرِ أَحْسَنُ وَ أَوْقَعُ بِقُلُوبِ الرِّجَالِ ثُمَّ انْثَنَتْ رَاجِعَةً فَدَخَلَتْ إِلَى أُمِّ سَلَمَةَ فَأَعْلَمَتْهَا بِذَلِكَ وَ أَعْلَمَتْ نِسَاءَ النَّبِیِّ ص فَاجْتَمَعْنَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَانَ فِی بَیْتِ عَائِشَةَ فَأَحْدَقْنَ بِهِ وَ قُلْنَ فَدَیْنَاكَ بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدِ اجْتَمَعْنَا لِأَمْرٍ لَوْ أَنَّ خَدِیجَةَ فِی الْأَحْیَاءِ لَقَرَّتْ بِذَلِكَ عَیْنُهَا قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ فَلَمَّا ذَكَرْنَا خَدِیجَةَ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ خَدِیجَةُ وَ أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ صَدَّقَتْنِی حِینَ كَذَّبَنِی النَّاسُ وَ وَازَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُبَشِّرَ خَدِیجَةَ بِبَیْتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَبَ... -------------------------------------------------- 📘 ▪️مناقب خوارزمى، ص 342- 354 شماره 364
هدایت شده از حاج امیر غفاری
نامش برای حلقه‌ی خاتم نگین است آن شیرزن که بانی بنیان دین است نازل شده «کوثر» میان رحل دستش دامان او «ام‌ابیها» آفرین است «طوبی» میان چادر او ریشه دارد «ریحانه»‌اش عرش برینی در زمین است زن‌های مکه در خور شأنش نبودند وقتی که تنها با ملائک همنشین است «السّابقون السّابقون» یعنی کسی که در بین زن‌های مسلمان اولین است آنکه برای یاری دست پیمبر مثل علی دست خدا در آستین است او کیست؟ غیر از حضرت بانو «خدیجه» تنها زنی که نامش «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» است
هدایت شده از حاج امیر غفاری
مادری پر غصه و درد آشنا دلواپس است عزم رفتن کرده تا سمت خدا دلواپس است مادری افتاده در بستر به حال احتضار دختری کوچک شده غرق دعا، دلواپس است بر لبش امن یجیب و دیده هایش غرق اشک ترس دارد که نگیرد او شفا، دلواپس است دخترش خورده زمین امروز تعبیرش بد است از عبور نیلی اش در کوچه ها دلواپس است شور افتاده دلش چون خواب دیده نیمه شب گوهرش افتاده زیر دست و پا، دلواپس است او که در شعب ابیطالب همیشه تشنه بود تشنه، یاد تشنۀ کرببلا دلواپس است او که مرهم روی زخم سنگ ها بگذاشته خوب می فهمد هجوم سنگ را، دلواپس است من یقین دارم که او بین کفن ها گریه کرد بر شهید بی کفن، بر بوریا دلواپس است #
هدایت شده از حاج امیر غفاری
حضرت_خدیجه_ام_المومنین_سلام_الله_علیها ركاب آفرينش را درخشنده نگين هستي چه بايد گفت وقتي با پيمبر همنشين هستي سري از مريم و آسيه و حوا و هاجر هم از اهل آسمان هائي كه مهمان زمين هستي وجود اطهرت لبريز شد از عشق پيغمبر پناه بي بديل رحمه و للعالمين هستي از آن سو همسر احمد از اين سو مادر زهرا عجب هم كفو آن هستي عجب معشوق اين هستي تو بيعت با علي را بر خودت دانسته اي واجب يقينأ كه مسلمان اميرالمومنين هستي همه دارائي ات را ريختي در پاي پيغمبر يكي از دو ستون اصلي ياري دين هستي به تو نازل شده قرآن خلاصه در سه تا آيه مقام از اين فراتر كه تو كوثرآفرين هستي به القاب تو ام المفسدين چشم طمع دارد حسادت ميكند بر تو كه ام المومنين هستي محسن صرامی
هدایت شده از حاج امیر غفاری
سلام الله علیها فقری که نخ نما شده اش آستین ماست گویای عشق بی طمع و راستین ماست ما شیعیانِ خانه به دوش محبتیم دنیا فقیر عزت و خانه نشین ماست از طول سجده نیست اگر قیمتی شدیم از گرد تربتی است که روی جبین ماست دار و ندار ما همه اش اشک روضه هاست گریه، سزای عشق و نشان از یقین ماست مانند حب احمد و زهرا و مرتضی حب خدیجه پایه ی اصلی دین ماست تنها نه نام او به روی دختران ماست نام خدیجه نقش به روی نگین ماست چادر نماز مادرمان، بانوی حجاز هر دو جهان تجلی حِصن حصین ماست بانوی بی قرینه ی احمد خدیجه است او اولین مرید رسولِ امین ماست ما سائلان مادر زهرای اطهریم بر دست رحمتش نظر خوشه چین ماست کوثر به او رسیده و ابتر به دیگران لعنت به دیگران سخن دلنشین ماست بر شعله می کشیم زمانی سقیفه را فعلا تقیه بندِ دل آتشین ماست مولای ما می آید و حق می شود عیان درک ظهور حاجت قلب حزین ماست
شعر در مورد اهل بیت علیهم السلام -(من هرچه دارم از کرام اهل بیت است ) (السلام علیک یااهل بیت النبوه) من هرچه دارم از کرام اهل بیت است گنج دو دنیا زیر گام اهل بیت است زیبا ترین جا کنج بام اهل بیت است صبح و مساء ذکرم سلام اهل بیت است شد هرکسی مجنون اینان جاودان شد از افتخارات زمین و آسمان شد یا شد اباذر یا که مانندِ کیان شد دارد شرف هرکس غلام اهل بیت است از هر لحاظی بنگری تو برترین اند دارای اعجازی عظیم و بی قرین اند تاج سر خلق و عباد الصالحین اند این یک نم از شان مقام اهل بیت است این طایفه یعنی اصلِ تکیه گاهی خیر دو دنیا را دهند با یک نگاهی اینجا گدا دارد مقام پادشاهی این چشمه ای از خیر عام اهل بیت است اینجا به اوج خود رسد هر شور و حالی اهل کرم هستند و این مولی الموالی سائل نرفت از نزدشان با دست خالی!! از بس پر آوازه کرام اهل بیت است هردرد درمان میشود بی شک دراینجا دل غرقِ ایمان میشود بی شک در اینجا محبوب یزدان میشود بی شک در اینجا اوج شفا در بطن نام اهل بیت است آری اجابت میشود قطعا حوائج باید بر آورده شود شرعا حوائج اینجا نماند بر زمین اصلا حوائج این دور از لطف و مرام اهل بیت است ما از روایتهای اینان جان گرفتیم در پیش راهِ حضرت یزدان گرفتیم درس زیاد از هر خطِ قرآن گرفتیم غرق حلاوت بس کلام اهل بیت است اینجا گره در کار معنایی ندارد این خانواده مثل و همتایی ندارد کس مثل اینان فضل و اعطایی ندارد جود و کرم کارمدام اهل بیت است دارد دلی چون گنجِ الماس و عقیقی باشد بنی آدم به معنای حقیقی با آل احمد باشد او در هر طریقی هرکس که مُنعم از طعام اهل بیت است دیدم که روزی عارفی فرزانه میگفت در شان چهارده گل جانانه میگفت از مخزن الاسرار این کاشانه میگفت میگفت سعادت نزد جام اهل بیت است .........رضا_آهی.........
علیه السلام با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم دل مرده بودم اما زنده شدم دوباره تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم دیدم دلم گرفته، ذکر حسن گرفتم با دوست ربنا را با اشک چشم خواندم وقتی در اوج گرما بی تاب و تشنه بودم سالار کربلا را با اشک چشم خواندم فورا مرا خریدند، هربار پنج تن را پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم وقتی دلم شکست و یاد حسین کردم با خویش روضه ها را با اشک چشم خواندم عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم حتی کفن نکردند آن پیکر رها را جریان بوریا را با اشک چشم خواندم از غربتش زبانم وقتی به لکنت افتاد باقی ماجرا را با اشک چشم خواندم ........محمد_جواد_شیرازی.........
آن قدر هم خوب دیگر ، مثل رویا نیستیم آن قدر هم ساده و پاک و مصفا نیستیم مثل همت ساده مثل حاج احمد بی ریا آن قدر هم لایق یاری آقا نیستیم در تعارف با تو ماندیم و اگر حرفی زدیم ما ( بیا ) گفتیم اما تو بیا ، ما نیستیم سیزده قرن است چون مرداب ، آب راکدیم مثل طوفان مثل موج آب دریا نیستیم گر چه از این کوچه های ما صفا خالی شده گر چه مثل جبهه ، دیگر پاک و زیبا نیستیم از مسلمانان عالم می رسد اینک ندا آن قدر هم مثل آن ایام تنها نیستیم ما بدیم اما شها ، هستی صدایت می کنند یابن الزهرا العجل ما بی تمنا نیستیم ترسم آیی و نباشم تا ببینم روی تو در سحرگاه فرج هستیم ما یا نیستیم ..........محمد_مبشری..........